شبه‌علم در سینمای علمی-‌تخیلی

شبه‌علم در سینمای علمی-‌تخیلی

مخاطب فیلم‌های علمی‌-تخیلی همیشه متخصصان نیستند و موضوعات این فیلم‌ها طیف بزرگی از مخاطبان را دربر می‌گیرد. البته فیلم‌سازان بزرگ با کمک و مشورت دانشمندان، از افتادن به دام ترویج شبه‌علم پرهیز می‌کنند.

کد خبر : ۵۰۶۴۰
بازدید : ۱۲۰۳

شبه‌علم در سینمای علمی-‌تخیلی

عرفان کسرایی، پژوهشگر مطالعات علم در دانشگاه کاسل‌آلمان | زمانی که از ژانر علمی- تخیلی صحبت می‌کنیم احتمالا مقصودمان آثاری است که «آرتور سی. کلارک»، «آیزاک آسیموف» و «رابرت ای. هاینلاین» در سالیان طولانی نوشته‌اند.

اینکه دقیقا چه چیزی علمی است و چه چیزی علمی‌-تخیلی، شاید مورد توافق همه نباشد؛ مثلا حتی تشخیص مرز میان ژانر علمی-تخیلی و فانتزی گاهی به سادگی ممکن نیست، به‌خصوص که ژانر علمی-‌تخیلی الزاما در داستان خلاصه نمی‌شود و ممکن است در هر قالبی مثل فیلم یا سریال تلویزیونی، بازی کامپیوتری، سینما، تئاتر و... ریخته شود.

به‌لحاظ تاریخی مفهوم ساینس‌فیکشن از قرن نوزدهم به این‌سو به‌تدریج مصطلح شده است و عموما از اودیسه فضایی ۲۰۰۱، اثر «آرتور سی. کلارک» (که استنلی کوبریک از روی آن فیلم ساخت) گرفته تا آثار مشهور «ژول ورن»، نویسنده مشهور فرانسوی، را موضوعات علمی‌-تخیلی در نظر می‌گیرند.

تم اصلی و درون‌مایه اغلب آثار ژانر علمی‌-تخیلی معطوف به آینده است. در داستان‌های علمی‌-تخیلی حدس‌هایی از تغییر سبک زندگی انسان در آینده در اثر پیشرفت علم و فناوری طرح و تبعات زندگی در چنین دنیایی، سوژه اصلی ماجرا می‌شود؛ مثلا زندگی در دنیایی که در آن ماشین‌ها بر انسان‌ها غلبه کرده‌اند، زندگی در جهانی که انسان‌ها شبیه‌سازی می‌شوند، ماشین زمان اختراع شده و می‌توان در زمان سفر کرد، حیات هوشمند فضایی پیدا شده و....

موضوعات ژانر علمی‌-تخیلی بسیار گسترده‌اند و نویسندگان و فیلم‌سازان با ذهنی خلاق درباره آینده علم و فناوری ایده‌پردازی می‌کنند. حمل‌و‌نقل، سبک زندگی، شهرها، منابع غذایی، ارتباطات، آموزش، روباتیک و هوش مصنوعی و هرچیزی که با پیشرفت علم و زندگی انسان ارتباط پیدا می‌کند می‌تواند با چاشنی خلاقیت و ذوق ادبی و هنری، دست‌مایه نوشتن یک داستان علمی‌-‌تخیلی باشد.

نویسندگان و نظریه‌پردازان داستان‌های علمی-‌تخیلی تلاش می‌کنند با مشاهده سرعت و روند تحولات علم و فناوری زمان خود، آینده را تصویر کنند. البته برخی از این پیش‌بینی‌ها بر مبنای مشاهده فناوری‌ها و امکانات علمی موجود نبوده‌اند و مثلا در زمان پیش‌بینی «ژول ورن» در سال ۱۸۶۵ حتی تقریبا هیچ طرح درستی از هواپیما هم وجود نداشت و اولین هواپیما به شکل امروزی در سال ۱۹۰۳ توسط برادران «رایت» معرفی شد. حال تصور کنید در چنین شرایطی «ژول ورن»، در داستان خود از سفر به ماه صحبت کرده است.


ترویج علم یا شبه‌علم
پیش‌بینی فناوری‌های آینده و مخاطرات احتمالی آن‌ها از موضوعات رایج سینمای علمی‌-تخیلی است. دلیل آن هم واضح است. بشر برای دانستن آنچه قرار است در آینده اتفاق بیفتد بی‌تاب و بی‌قرار است. ما می‌خواهیم بدانیم مسکونی‌شدن مریخ و سفر به کهکشان‌های دیگر که امروز به دلایل تکنولوژیک ممکن نیست چگونه خواهد بود.

در این بین، اما باید پذیرفت که سینمای علمی-‌تخیلی، مستند علمی نیست و قرار هم نیست که باشد. از‌این‌روست که برای نمونه در فیلم میان‌ستاره‌ای در جایی در یک دیالوگ گفته می‌شود: عشق ورای بُعد پنجم و فضا و زمان است. بدیهی است این نگاه ادبی و هنری به علم، چاشنی هنری در سینماست و نمی‌توان به آن اشکالی وارد کرد.

مخاطب فیلم‌های علمی‌-تخیلی نیز همیشه متخصصان نیستند و موضوعات این فیلم‌ها طیف بزرگی از مخاطبان را دربر می‌گیرد. البته فیلم‌سازان بزرگ با کمک و مشورت دانشمندان، از افتادن به دام ترویج شبه‌علم پرهیز می‌کنند.

«کیپ تورن»، فیزیک‌دان نظری انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا که تخصصش نسبیت عام است و به‌عنوان مشاور علمی پروژه فیلم میان‌ستاره‌ای فعالیت می‌کرد، جایی در پاسخ به این پرسش که آیا مجادله‌ای بین او و «نولان» (کارگردان) سر صحنه‌های فیلم وجود داشته، گفته بود: «نولان می‌خواست که کوپر (بازیگر نقش اصلی) با سرعت بیشتر از نور حرکت کند، ولی من به او گفتم که نه این غیرممکن است.

ما بار‌ها دراین‌باره صحبت کردیم و بعد از دو هفته او برگشت و گفت: فکر می‌کنم فهمیدم! بی‌خیال سرعت بیشتر از سرعت نور می‌شویم». همان‌گونه که ذکر شد، سینمای علمی-‌تخیلی، سینمای مستند علمی نیست و برای نمونه در همین فیلم میان‌ستاره‌ای، زمانی که دو فیزیک‌دان درباره ادغام دو نظریه نسبیت و کوانتوم صحبت می‌کنند، نویسنده بنا را بر این گذاشته که مخاطب فیلم با جزئیات علمی موضوع آشنایی ندارد.

ازهمین‌روست که بازیگر نقش دانشمند ناسا در یک دیالوگ مهم برای همکارش که یک فضانورد حرفه‌ای است، مسئله نسبیت عام و خم هندسی فضا را با خم‌کردن برگه کاغذ به زبان ساده توضیح می‌دهد.

این مسئله از دید من هیچ ایرادی ندارد و حتی مروجان علم هم برای توضیح مفاهیم به مخاطب غیرمتخصص، زبان و ادبیات ساده را برمی‌گزینند، اما ایراد در کار سینمای علمی‌-تخیلی جایی پیش می‌آید که برای نمونه، «لوک بسون»، کارگردان فیلم لوسی (محصول ٢٠١٤)، برای ساخت فیلم خود به ترویج یک ایده غلط شبه‌علمی دامن می‌زند که بر مبنای آن انسان تنها از ١٠ درصد ظرفیت مغز خود استفاده می‌کند.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید