سینمـا در ترازوی اقتصاد
ایران در قیاس با دیگر کشورهایی که از وجود و حضور صنعت سینما در کشورشان بهرهمندند، یک موقعیت استثنایی دارد. جایگاهی غبطهبرانگیز که حتی نزدیکترین کشور هم به موقعیت و جایگاه ایران نگاهی از سر حسرت دارد.
کد خبر :
۵۲۱۱۱
بازدید :
۱۰۲۵
پولاد امین | ایران در قیاس با دیگر کشورهایی که از وجود و حضور صنعت سینما در کشورشان بهرهمندند، یک موقعیت استثنایی دارد. جایگاهی غبطهبرانگیز که حتی نزدیکترین کشور هم به موقعیت و جایگاه ایران نگاهی از سر حسرت دارد.
اما این آمار شگفتانگیز و عجیب چیست؟
سال گذشته جشنواره جهانی دوبی همزمان با برگزاری این فستیوال باشکوه اما بیروح کتابچهای منتشر کرد به نام فوکوس؛ که در آن با استفاده از یکسری واقعیت آماری به جمعبندی و تحلیل این دادهها، آن هم با توجه به آمارهای بهخصوص اقتصادی پنجسال پیاپی پرداخته بود و این جمعبندی بود که آماری عجیب را درباره سینمای ایران برملا میکرد.
سال گذشته جشنواره جهانی دوبی همزمان با برگزاری این فستیوال باشکوه اما بیروح کتابچهای منتشر کرد به نام فوکوس؛ که در آن با استفاده از یکسری واقعیت آماری به جمعبندی و تحلیل این دادهها، آن هم با توجه به آمارهای بهخصوص اقتصادی پنجسال پیاپی پرداخته بود و این جمعبندی بود که آماری عجیب را درباره سینمای ایران برملا میکرد.
این آمار عجیب هم چیزی نبود جز این واقعیت شگفتانگیز: حداقل ٩٧درصد از عواید سینمای ایران یا به عبارت بهتر بلیتفروشی سینمای ایران اختصاص دارد به مبلغ بلیتهایی که مردم برای تماشای تولیدات داخلی میپردازند که این رقم در هیچ کشور دیگری در جهان نهتنها مشابهی ندارد که حتی هیچ کشوری در فاصلهای نزدیک با این ارقام هم وجود ندارد.
این آمار وقتی ارزش و اهمیت خود را به رخ میکشد که پیش چشم آوریم این واقعیت را که بسیاری از کشورهای صاحب سینما، حتی قدرترین کشورها، بیش از نیمی از عواید مالی بازار سینما را به هالیوود باختهاند...
اقتصاد سینما یکی از پیچیدهترین مباحث دنیای سینماست که در کشورهای صاحب سینما متخصصان خاص خود را دارد. اما نگاهی به آمار و میزان تماشاگران و رابطه تعداد سینما و سالانه سینما رفتن در کشورهای مختلف، آغاز جذابی است برای اندکی سادهتر کردن این بحث پیچیده و به قول محمد عبدی که از شناختهشدهترین کارشناسان اقتصاد سینمای ایران است، بازکردن راهی به این هزارتوی غامض...
گیشههای داغمیلیارد دلاری!
حتی آن کسی هم که نگاهی سرسری به تولیدات سینمایی دنیا داشته باشد، با مرور اسامی فیلمهای اکرانشده یا به نمایش درآمده از رسانههایی چون تلویزیون و رسانههای خانگی میتوان به سهولت به این نتیجه بدیهی برسد که سینماهای آمریکا و کانادا از نظر رقم فروش بلیت بیشترین فروش را در بین دیگر کشورهای جهان در اختیار دارند. فروش سالیانه دو کشور آمریکا و کانادا درسال گذشته به مبلغ تکاندهنده و حیرتانگیز ١١میلیاردو٤٠٠میلیون دلار آمریکا رسیده که در قیاس با تولید ناخالص ملی بیش از نیمی از کشورهای دنیا هم رقم قابل اتکایی است، نکته دیگر اینکه در بازه زمانی این مطالعه اقتصادی، یعنی در پنجسال اخیر این رقم نشانگر یکوچهاردرصد رشد بوده است.
بعد از آمریکا و کانادا که در بازار سینما به نام سینمای آمریکایشمالی شناخته میشود، چین دومین بازار بزرگ سینما را در اختیار دارد. این کشور با فروش٦ و٦٠٠میلیون دلار درسال گذشته که نسبت به سال ۲۰۱۲ بیش از ٢٤درصد رشد را به نمایش میگذارد، علاوه بر بزرگی بازارش نشان از یک صنعت رو به پیشرفت نیز دارد؛ حتی اگر فروش سال گذشته در قیاس با سال پیش از آن کاهشی ٣درصدی را نشان دهد. بههرحال صعود ٢٤درصدی در پنجسال به قدر کافی نویدبخش هست که بتوان به استناد آن کاهش ٣درصدی یکسال را نادیده گرفت...
در بازار جهانی سینما بعد از آمریکای شمالی و چین رتبه بعدی را ژاپن در اختیار دارد با فروش کلی ٢میلیارد و ١٧٩میلیون دلار. بعد بریتانیاست که یکمیلیاردو٦٦٠میلیون عایدی داشته و بعد از آن هم فرانسه و هند که در این بین فرانسه با یکمیلیاردو٥٤٠میلیون حدود ٦٠٠میلیون دلار بیشتر از هند فروخته- که رقم فروشش روی یکمیلیاردو٤٨٠میلیون است. کرهجنوبی با یکمیلیارد و٤٥٠ میلیون؛ آلمان با یکمیلیاردو١١٣میلیون؛ استرالیا با ٩١٠میلیون و مکزیک با نزدیم هشتصدمیلیون در رتبههای بعدی قرار دارند...
ما کجا دنیا کجا؟!
آمارهایی که تا این جای مطلب نقل شده میتواند شرایط عمومی مالی سینمای جهان را تا حد زیادی عریان و عیان پیش چشم مخاطب آورد و البته اگر شاخصهای آماری مربوط به ایران را در این میان دخیل کنیم، شرایط و جایگاه اسفبار سینمای خصوصی ایران بیشتر از همیشه خود را به رخ خواهد کشید...
برای نمونه؛ شاخص سالانه سینما رفتن در ایران بهطور متوسط دودهمدرصد است؛ یعنی بهطور متوسط هر ایرانی هر پنجسال یک بار به سینما میرود، یعنی چیزی در حدود مردم بوسنی، هرزگوین و مقدونیه که در اروپا کمترین حد سینما رفتن متعلق به مردم این کشورهاست...
متوسط قیمت بلیت در ایران یکوهشتدهم تا حدود دو دلار است. این درحالی است که متوسط قیمت بلیت سینما در کویت یازدهونیمدلار، لبنان٩ دلار و امارات متحده عربی حدود ١٢دلار است. به دلیل قیمت بلیتهاست که در شرایطی که تعداد بلیتهای فروش رفته در یکسال در ایران بیستوپنجونیممیلیون بلیت است، اما مجموع فروش فیلمها در یکسال در ایران تنها به رقم چهلوپنجونیممیلیون دلار میرسد یا چیزی در حدود ٢٠٠میلیارد تومان که خود این هم یکی دوسال است که به دست آمده و سینمای ایران پیش از این به نیمی از این رقم نیز قانع و راضی بود. به این ترتیب مجموع فروش فیلمها در ایران که بیش از هشت برابر امارات متحده عربی جمعیت دارد، کمتر از یکچهارم فروش فیلمها در این کشور است.
اما عجیبترین آمار درباره سینمای ایران همانی است که در ابتدای مطلب آمد: نودوهفتودودهمدرصد از بلیتفروشی سینما در ایران از آن تولیدات داخلی است که این رقم در هیچ کشور دیگری در جهان مشابهی ندارد. البته اینکه اگر نمایش معقول فیلم خارجی در سینمای ایران آزاد بود، آن وقت باز هم آیا هر ایرانی هر پنجسال یکبار به سینما میرفت یا اینکه آیا باز هم نهایت فروشش نیمی از فروش اماراتیها هم نبود؛ پرسشی است که پاسخ به آن مستلزم وقوع آن رخدادهاست و آزادی نمایش فیلم خارجی که به گفته کارشناسان یا سینمای ایران را خرد و خاکشیر خواهد کرد یا اینکه در شرایط رقابتی باعث ورزیدگی آن خواهد شد. باید منتظر ماند و دید...
این هالیوود بیرحم!
چندی پیش بیبیسی در مطلبی تحلیلی زنگخطر را برای سینمای اروپا بلندتر از سابق به صدا درآورد: ٢٨ کشور اتحادیه اروپا طبیعتا بازار بسیار بزرگی را در جهان سینما به خود اختصاص دادهاند، اما شاید همه پاسخ این پرسش را میدانند که بیش از ٥١٠میلیون جمعیت اتحادیه اروپا، بیشتر به تماشای فیلمهای آمریکایی میروند یا اروپایی؟
بیش از ٦٧درصد بلیت فروش رفته در یکسال در اتحادیه اروپا به فیلمهای آمریکایی اختصاص دارد و تنها کمی بیش از ٢٦درصد نصیب فیلمهای اروپایی شده است. بیش از ٣درصد به فیلمهای تولید مشترک آمریکا و اروپا اختصاص دارد و تنها دووسهدهمدرصد از فروش بلیت سینماها در اتحادیه اروپا به فیلمهای بقیه کشورهای جهان میرسد که رقم بسیار اندکی است و البته تعجبآور.
بحث سیطره اقتصادی سینمای آمریکا در اروپا، بحث کهنه اما همچنان درگیرکنندهای است که در کشورهایی چون فرانسه کماکان داغ است؛ جایی که تولیدات ملی تنها حدود ٣٦درصد بازار را در اختیار دارند. سهم سینمای ملی آلمان از تعداد بلیتهای فروش رفته تنها اندکی بیش از ٢٢درصد است. این رقم در روسیه حدود ١٧درصد و در بریتانیا ٣٥درصد است، درحالیکه در ترکیه حدود ٥٣درصد بلیتهای فروش رفته به فیلمهای ساخته شده در این کشور اختصاص دارد. شرایط مشابهی در دیگر کشورهای آسیایی هم برقرار است که نشان از این دارد هالیوود هنوز نتوانسته سینمای کشورهای آسیایی را بسان اروپاییها دچار شکستهای سنگین کند. سینمای هند ٨٥ درصد، ژاپن ٦٣درصد و چین ٥٨درصد فروش کل بلیتهایش را از آن سینمای ملی خود میکنند. اینجا همان جایی است که ایران با بیش از ٩٧درصد در صدر ایستاده است...
صفهای شلوغ و سالنهای پر!
هر آن کس که اندک آشنایی با سینما داشته باشد این واقعیت بدیهی را میداند که پرفروشترین گیشهها لزوما پرتماشاگرترینها نیستند و بین این دو عنوان تفاوت زیادی وجود دارد. خیلی عوامل و المانها در کشورهای مختلف ویژه آن کشورها وجود دارند که این جور آمارها را تحتتأثیر قرار میدهند که یکیشان قیمت بلیت سینما در کشورهای مختلف است. برای توضیح بیشتر باید این نکته را توضیح دهم که ممکن است بلیت سینما در کشوری مثل ایران حدود ٢دلار و در کشوری دیگر ١٠دلار باشد؛ آن وقت است که گزاره فوق مصداق پیدا میکند.
در چنین شرایطی اگر فروش کل کشوری با بلیت دو دلاری با کشوری که قیمت بلیتش ١٠دلار است، برابر باشد، به این معنا نیست که مردم این دو کشور مثل هم از سینما استقبال کردهاند؛ بلکه این واقعیت را در خود نهان دارد که شمار تماشاگران کشور بلیتهای دو دلاری پنج برابر آن یکی کشور است. به این جهت این واقعیت را نیز در این بحث باید مدنظر قرار داد که تعداد بلیت فروش رفته در کشورهای گوناگون نسبت مهمی با میزان جمعیت آن کشورها دارد و در نتیجه، چین و هند بهعنوان پرجمعیتترین کشورهای جهان، رتبه نخست و دوم تعداد فروش بلیت در جهان را در اختیار دارند، با این تفاوت چشمگیر که هند - که از چین کمجمعیتتر است- حدود ٦٥٠میلیون بیشتر از چین بلیت فروخته و به این ترتیب ثابت میکند که هندیها بسیار بیشتر از چینیها اهل سینما رفتن هستند.
برای توضیح بیشتر این قضیه باید به این نکته اشاره کنم که در هند در طول یکسال ٢میلیارد و١٥میلیون قطعه بلیت فروش رفته و در چین یکمیلیارد و٣٧٠میلیون که قیاس این تعداد با جمعیت کامل آن کشورها خود دلیل دیگری است بر فراگیری سینما در آن کشورها. بعد از این دو کشور، آمریکا و کانادا قرار دارند که یکمیلیاردو٣٢٠میلیون بلیتفروشی طی یکسال داشتهاند که اگر این تعداد را با جمعیت حدودا ٣٠٠میلیونی آمریکا قیاس کنیم، چنین به ذهن میآید که هر آمریکایی حداقل چهاربار درسال به سینما رفته که این حدود دوبرابر استقبال هندیها و چهار برابر چینیها از سینماست.
آمار حضور چهارباره هر نفر در سالن سینما در یکسال از این نظر تکاندهنده و شگفتانگیز جلوه میکند که اگر فروش ١٥میلیون قطعهای یکی دوسال اخیر را در ایران مبنا قرار دهیم، این نتیجه به دست میآید که هر ایرانی هر پنج یا ششسال یک بار به سینما میرود؛ و اگر این را در کنار حضور چهارباره هر آمریکایی در سینما قرار دهیم، تفاوتها خود را بیشتر و بهتر به رخ میکشند...بعد از این کشورها؛ با یک فاصله بسیار زیاد کشور مکزیک قرار دارد که مردمش درسال گذشته ٣٢١میلیون بلیت خریدهاند و پس از آن هم کرهجنوبی، فرانسه، روسیه، برزیل، ژاپن و بریتانیا. در این بین با اینکه تعداد بلیت فروش رفته در بریتانیا حدود ٤٥میلیون کمتر از فرانسه است، با این حال به دلیل گرانتر بودن قیمت بلیت در بریتانیا فروش گیشه در این کشور در یکسال ١٢٠میلیون دلار بیشتر از فرانسه است و در نتیجه جایگاه اقتصادی مهمتری را در جهان سینما به خود اختصاص داده است.
هر کس چند فیلم در سال میبیند؟!
در آماری که کتابچه فوکوس جشنواره جهانی دوبی ارایه داده؛ موارد قابل توجه دیگری نیز وجود دارد که توجه به آنها میتواند دید فرد ناظر را به بازار اقتصادی سینما تحتتأثیر قرار دهد. مثلا در این آمار آمده که تعداد سینماروها در مکزیک و روسیه طی یکسال حدود ١٢درصد افزایش داشته، اما در بریتانیا بیش از ٢درصد کاهش در تعداد بلیت فروش رفته دیده میشود. یا این نکته مهم که در آلمان تعداد بلیت فروش رفته در یکسال بیش از ١٣درصد کاهش داشته که در میان کشورهای اروپا بیشترین کاهش را نشان میدهد.
هر کس چند فیلم در سال میبیند؟!
در آماری که کتابچه فوکوس جشنواره جهانی دوبی ارایه داده؛ موارد قابل توجه دیگری نیز وجود دارد که توجه به آنها میتواند دید فرد ناظر را به بازار اقتصادی سینما تحتتأثیر قرار دهد. مثلا در این آمار آمده که تعداد سینماروها در مکزیک و روسیه طی یکسال حدود ١٢درصد افزایش داشته، اما در بریتانیا بیش از ٢درصد کاهش در تعداد بلیت فروش رفته دیده میشود. یا این نکته مهم که در آلمان تعداد بلیت فروش رفته در یکسال بیش از ١٣درصد کاهش داشته که در میان کشورهای اروپا بیشترین کاهش را نشان میدهد.
برعکس، جمهوری چک و اسلواکی، دو کشوری هستند که بیش از ٢٠درصد بر تعداد بلیتهای فروشرفته آنها طی یکسال افزوده شده است.برای اینکه چشمانداز کاملی از میزان و نوع ارتباط مردم نقاط مختلف دنیا با سینما به دست آوریم؛ بد نیست این نکات آماری را بدانیم که شاخص سالانه سینما رفتن در آمریکا سهوهفتدهم، در فرانسه سهودودهم، بریتانیا دووششدهم و در آلمان یکونیم است.
این ارقام به این معنی هستند که بهطور متوسط هر فرد فرانسوی بیش از دو برابر یک آلمانی به سینما میرود. این شاخص سالانه در ایسلند چهاروسهدهم است که بیش از همه کشورهای اروپاست. شاید این امر بتواند چرایی این واقعیت را که سینمای ایسلند در سالهای اخیر فیلمهای متفاوت و جذابی را به جهان سینما هدیه کرده، بهتر توضیح دهد.
بههرحال استقبال مردمی از سینما میتواند به معنای وضع مناسب مالی و انگیزشی آن سینما هم باشد و راز تولیدات کمرمق و کمهزینه آپارتمانی سینمای خصوصی ایران هم جز این نیست که نمیتواند چشمانداز نویدبخش و خوشآتیهای برای سرمایهگذاران ترسیم کند.
در ادامه آمارهای شاخص سالانه سینما رفتن باید به این نکته هم اشاره کنم که تنها کرهجنوبی است که در دنیا موقعیتی شبیه به مردم ایسلند دارد و میتواند به چنین رقم حیرتانگیزی برسد. وقتی آمار سینمای ایران را که نشان از این دارد که هر ایرانی هر پنجسال یک بار به سینما میرود، پیش چشم میآوریم، نباید فکر کنیم که این آمار فاجعهبار فقط و فقط متعلق به ایران است. نه؛ کشورهای دیگری هم هستند که وضع مشابهی دارند.
مثلا مردم بوسنی و نیز مقدونیه، با شاخص سالانه تنها دودهم، کمترین میزان استقبال از سینما را بین اروپاییها و چیزی در مایههای آمار سالانه ایران را به نمایش میگذارند. این رقم در حقیقت به این معنی است که اهالی این دو کشور، بهطور متوسط هر پنجسال یک بار به سینما میروند.
در میان کشورهای آمریکایلاتین، مکزیکیها بیشترین شاخص سالانه سینما رفتن را با دووششدهم در اختیار دارند و برزیلیها هم با شاخص کمتر از یک کمترین حضور را در آمریکایجنوبی در اختیار دارند. این رقم در الجزایر نزدیک به صفر و در مصر و مراکش تنها یکدهم است؛ به این معنی که بهطور متوسط هر مصری یا مراکشی هر ١٠سال یک بار به سینما میرود.
ما کجا دنیا کجا؟!
آمارهایی که تا این جای مطلب نقل شده میتواند شرایط عمومی مالی سینمای جهان را تا حد زیادی عریان و عیان پیش چشم مخاطب آورد و البته اگر شاخصهای آماری مربوط به ایران را در این میان دخیل کنیم، شرایط و جایگاه اسفبار سینمای خصوصی ایران بیشتر از همیشه خود را به رخ خواهد کشید...
ما کجا دنیا کجا؟!
آمارهایی که تا این جای مطلب نقل شده میتواند شرایط عمومی مالی سینمای جهان را تا حد زیادی عریان و عیان پیش چشم مخاطب آورد و البته اگر شاخصهای آماری مربوط به ایران را در این میان دخیل کنیم، شرایط و جایگاه اسفبار سینمای خصوصی ایران بیشتر از همیشه خود را به رخ خواهد کشید...
برای نمونه؛ شاخص سالانه سینما رفتن در ایران بهطور متوسط دودهمدرصد است؛ یعنی بهطور متوسط هر ایرانی هر پنجسال یک بار به سینما میرود، یعنی چیزی در حدود مردم بوسنی، هرزگوین و مقدونیه که در اروپا کمترین حد سینما رفتن متعلق به مردم این کشورهاست...
متوسط قیمت بلیت در ایران یکوهشتدهم تا حدود دو دلار است. این درحالی است که متوسط قیمت بلیت سینما در کویت یازدهونیمدلار، لبنان٩ دلار و امارات متحده عربی حدود ١٢دلار است. به دلیل قیمت بلیتهاست که در شرایطی که تعداد بلیتهای فروش رفته در یکسال در ایران بیستوپنجونیممیلیون بلیت است، اما مجموع فروش فیلمها در یکسال در ایران تنها به رقم چهلوپنجونیممیلیون دلار میرسد یا چیزی در حدود ٢٠٠میلیارد تومان که خود این هم یکی دوسال است که به دست آمده و سینمای ایران پیش از این به نیمی از این رقم نیز قانع و راضی بود. به این ترتیب مجموع فروش فیلمها در ایران که بیش از هشت برابر امارات متحده عربی جمعیت دارد، کمتر از یکچهارم فروش فیلمها در این کشور است.
اما عجیبترین آمار درباره سینمای ایران همانی است که در ابتدای مطلب آمد: نودوهفتودودهمدرصد از بلیتفروشی سینما در ایران از آن تولیدات داخلی است که این رقم در هیچ کشور دیگری در جهان مشابهی ندارد. البته اینکه اگر نمایش معقول فیلم خارجی در سینمای ایران آزاد بود، آن وقت باز هم آیا هر ایرانی هر پنجسال یکبار به سینما میرفت یا اینکه آیا باز هم نهایت فروشش نیمی از فروش اماراتیها هم نبود؛ پرسشی است که پاسخ به آن مستلزم وقوع آن رخدادهاست و آزادی نمایش فیلم خارجی که به گفته کارشناسان یا سینمای ایران را خرد و خاکشیر خواهد کرد یا اینکه در شرایط رقابتی باعث ورزیدگی آن خواهد شد. باید منتظر ماند و دید...
هزار فیلم هالیوودی در یک سال!
آمارهایی که در این بخش ارایه میشود سعی شده تا شرایط عمومی بازار جهانی سینما مورد تحلیل قرار گیرد. مثلا این آمار که بیش از ٦٧درصد بلیت فروش رفته در یکسال در اتحادیه اروپا به فیلمهای آمریکایی اختصاص دارد و تنها کمی بیش از ٢٦درصد نصیب فیلمهای اروپایی شده است، بیش و پیش از هر چیز دیگری سلطه سنگین هالیوود را بر سینمای جهان به اثبات میرساند و وقتی در نظر آوریم که اروپا خود از بزرگترین صاحبان سینما به شمار میآید، هژمونی هالیوود بر سینمای دنیا بروز آشکارتری مییابد.
بیشترین تعداد فیلم را در جهان هند تولید میکند؛ با رقم قابلتوجه هزار و٩٠٣ فیلم درسال که دو برابر چین است که در این زمینه بر رتبه دوم تکیه زده است. چین که زمانی حداقل از نظر تعداد تولیدات بشدت زیر سایه آمریکا بود، در سالهای اخیر گوی سبقت را از آمریکا ربوده و جدول چندین ساله تعداد سالانه تولید فیلم را که به هند و آمریکا تعلق داشت، دچار تغییر کرده است. چین در سال گذشته ٩٤٤ فیلم تولید کرده که رشدی ٣٧درصدی را طی یکسال به نمایش میگذارد.
ژاپن، کرهجنوبی، فرانسه، آلمان، اسپانیا، ایتالیا و بریتانیا نیز به ترتیب رتبههای بعدی را در اختیار دارند. ٣٧٥ فیلم بریتانیایی درسال ۲۰۱۲ طی چهارسال به ٢٠٠ فیلم رسیده و به این ترتیب کاهشی حدود ٣٣درصد تنها طی سال آخر را به نمایش میگذارد، درحالیکه تولید فیلم در ایتالیا طی یکسال ٢٢١درصد رشد را به نمایش میگذارد. در کل در ٢٨ کشور اتحادیه اروپا مجموعا ۱۷۴۰ فیلم سینمایی تولید شده که از این میان ایتالیا با تولید ١٤٢ فیلم کاملا ملی در صدر است و پس از آن فرانسه با ١٢٥ فیلم و بریتانیا با ١٠٧ فیلم قرار دارند. در این بین قبرس، لتونی و اسلواکی هر کدام تنها دو فیلم در یکسال تولید کردهاند.
هر محله یک سالن سینما!
در این بخش باید به آمارهایی اشاره کنیم که حتی شنیدنش هم در شرایط ایران باورنکردنی به نظر میرسد، درحالیکه چندسال پیش ایران در بهترین تخمین ممکن حدود ٣٠٠سالن سینما داشت، این رقم در آمریکا به ٤٣هزارو٥٣١ سالن میرسد. رقمی که میتواند فروشهای میلیارد دلاری فیلمهای هالیوودی را توجیه کند.
هر محله یک سالن سینما!
در این بخش باید به آمارهایی اشاره کنیم که حتی شنیدنش هم در شرایط ایران باورنکردنی به نظر میرسد، درحالیکه چندسال پیش ایران در بهترین تخمین ممکن حدود ٣٠٠سالن سینما داشت، این رقم در آمریکا به ٤٣هزارو٥٣١ سالن میرسد. رقمی که میتواند فروشهای میلیارد دلاری فیلمهای هالیوودی را توجیه کند.
درحالیکه اینجا برای فیلم دیدن باید حداقل یک ساعت راه را بکوبی تا یک سالن مناسب گیر بیاوری؛ در آمریکا در هر کوی و برزنی میتوان سالنهای باکیفیت بیشماری را یافت و این مسأله در اروپا نیز کموبیش صادق است؛ با اینکه کشورهای اروپایی نیز از این نظر فاصلهای کهکشانی با سینمای آمریکا دارند.
٤٠هزار و اندی سالن تنها مختص آمریکا نیست و در سرزمین دیگری نیز میتوان به آمار مشابهی رسید. چین که در سال۲۰۱۲، ١٣هزار و١١٨ پرده سینما داشت، طی چهارسال در یک نهضت موفق سالنسازی تعداد سالنهایش را به رقم قابل توجه ٤١هزارو١٧٩ سینما رسانده که رشد طعنهآمیزی را در سینماسازی در این کشور به نمایش میگذارد. هند حدود ١١هزارو٥٠٠ پرده سینما، فرانسه ٥هزار و٨٤٢ و بریتانیا نیز ٤هزار و١٥٠ پرده سینما دارند.
در اتحادیه اروپا بیشترین تعداد سینما از آن فرانسه است و پس از آن، به ترتیب ایتالیا، آلمان، بریتانیا و اسپانیا قرار دارند. به جز این چهار کشور تنها لهستان است که کمی بیش از هزار پرده سینما دارد و بقیه کشورها همگی کمتر از هزار پرده سینما دارند. کمترین تعداد سینما در اتحادیه اروپا به کشور کوچک لوگزامبورگ تعلق دارد که تنها ٣٢پرده سینما دارد.
۰