"کوپال"؛ مرز خیال و واقعیت
کارگردان در «کوپال» با یک ایده جذاب سعی کرده با استفاده جسورانه از پایان باز، در دام کلیشه نیفتد و از این نظر قابل تحسین است. پرهیز از پرگویی، دوری از حرکات اغراقآمیز و بهاصطلاح شلوغ بازی بازیگران - که در بیشتر فیلمهای ایرانی با آن مواجه هستیم- یکی از حسنهای فیلم محسوب میشود. فضای برزخی از جانگرفتنِ حیوانات، نوع جاندادن آنها و درگیریهای درونی شخصیت کوپال در کابوسهایش مرز خیال و واقعیت را حفظ کرده.
کد خبر :
۵۵۳۵۲
بازدید :
۸۳۱
فیلم «کوپال»، ساخته «کاظم ملایی»، فیلمنامهای دقیق دارد که بر اساس فلسفه کارما داستانپردازی شده؛ قصه یک شکارچی حرفهای و باسابقه به نام دکتر احمد کوپال که «تاکسیدرمیست» است.
بازیگر این نقش زندهیاد «لوون هفتوان» است که با بازی مسحورکنندهاش موقعیتهای فانتزی ایجاد کرد و اصلا بازیهای لوون در اندازههای کلوزآپ یکی از جذابیتهای این فیلم محسوب میشود.
کارگردان در «کوپال» با یک ایده جذاب سعی کرده با استفاده جسورانه از پایان باز، در دام کلیشه نیفتد و از این نظر قابل تحسین است. پرهیز از پرگویی، دوری از حرکات اغراقآمیز و بهاصطلاح شلوغ بازی بازیگران - که در بیشتر فیلمهای ایرانی با آن مواجه هستیم- یکی از حسنهای فیلم محسوب میشود.
فیلم کوپال مقید به تصویر و صداست، بهطوریکه قابلیتهای بصری - صوتی مخاطب را شگفتزده میکند؛ بهطورمثال در صحنهای صدای فریاد کمک کوپال در موسیقی فیلم تنیده و بعد حذف میشود که تمهید صوتی خلاقانهای بود. برای تصاویری توأم با حس وحشت یا انزجار انگار خطکشیای وجود داشت که هیچچیز از حد تعیینشده و بهاصطلاح مجاز عبور نمیکند.
داستانکهای فرعی بهموقع در بدنه داستان اصلی وارد و نظیر تابلوی کلاژ در عین تضاد، با هماهنگی کامل به بدنه اصلی داستان تزریق میشوند.
ترسیم قابهای زیبا با فیلمبرداری قابل تحسین مهدی گرجیان از زاویه نگاه سگِ کوپال، هایکو که راوی داستان را عوض میکرد، به فیلم ریتم میدهد که ردپای این نوع برخورد با یک متن را هنوز میتوان در فیلمهای کوتاه خلاق مشاهده کرد، چون اساسا کاظم ملایی وامدار سینمای کوتاه است و از آنجا به سینمای بلند وارد شده.
فضای برزخی از جانگرفتنِ حیوانات، نوع جاندادن آنها و درگیریهای درونی شخصیت کوپال در کابوسهایش مرز خیال و واقعیت را حفظ کرده.
فلسفه کارما را فقط در عاقبتِ شکارچی نمیبینیم، بلکه در صحنههای مختلفی از فیلم شاهدش هستیم؛ مثلا در حقشناسی و بازگشتِ کلیدساز به منزل کوپال یا در عاقبتی که برای هایکو رقم میخورد، بحث تاواندادن است و احترام به همه عناصر زندگی، هرچند که طبیعت و حیوانات در این فیلم برجسته میشود، اما انسانیت و اخلاق به چالش کشیده میشود.
فیلم با دستی که زخمی و شکسته شده، شروع میشود و بر همین مبنا حوادث فیلم رقم میخورد. به قول عباس کیارستمی؛ قرار نیست داستان یک فیلم، واقعی باشد، بلکه قرار است فیلم بهگونهای تعریف شود که برای مخاطب باورپذیر به نظر برسد.
۰