دغدغههای شاغلان در طرح اقماری
طرح اقماري يعني دو هفته روي دريا باشي و دو هفته در خشكي. طرح اقماري يعني دو هفته پاي دكل حفاري جانت را كف دستت بگيري و از ميلههاي داغ دكل بالا و پايين بروي و گوشت پر شود از صداي گوش خراش بويلرها و دو هفته تلاش كني تمام خستگي و فشار را از تنت بيرون كني. طرح اقماري يعني دو هفته در دل خطر فشارها را تحمل كني و دو هفته در جمع خانواده به تمام آن خطرها فكر كني.
«بچههاي ما پدر دارند اما يتيم هستند»، «نصف سال شريك زندگيت به جاي همسرت، ميشه ماه و بيابون و آهن و كار...»، «ميترسم برم خواستگاري، هيچ كس شرايط كاري منو قبول نميكنه» مردان طرح اقماري حرفهاي زيادي براي گفتن دارند، آنها فقط سختي كار را تحمل نميكنند، زندگي هم برايشان سخت ميگذرد: «كار ما واقعا بيرحمه، رفتن دست خودمونه اما برگشتن با خدا»
نگاهش را دوخته به بيكران آبي خليج فارس، سراغ سختيهاي شغلش را كه ميگيري آرام و متين ميگويد: «همه شغلها سخته، شغل ما سختتر» ١٤ روز روي آهنهاي مشبك سكوي نفتي روزگار ميگذرانند. در كنار يك بمب ساعتي بزرگ، بمبي كه شايد هيچ وقت منفجر نشود، اما اضطراب انفجارش هميشه گوشه ذهن مردان سكو نشسته و خيره شده به نگاهشان. مردان طرح اقماري كم حرفند اما كم گفتنشان دليل بر اين نيست كه حرفي براي گفتن ندارند.
دلشان آنقدر پر از حرف و ذهنشان آنقدر پر از كلمه است كه شايد نميدانند از كجا بايد شروع كنند و كدام حرف را بگويند كه نه به مظلوم نمايي محكوم شوند و نه به اغراق و ناشكري نعمت شاغل بودن در كشوري كه اشتغال اساسيترين مساله آن است: «الان ما چيزي بگيم ميگيد شما شغل داريد و خوشبختيد انقدر گله نكنيد، همين كه زن و بچهتون گرسنه نيستن يعني خوشبختيد»، «كسي نميدونه با كوچكترين اشتباه هم جان خودمون رو از دست ميديم و هم ممكنه جان ديگران رو به خطر بيندازيم.»، «مردم متوجه اين موضوع نيستند كه ما حقوق نميگيريم، ما پول خون خودمون رو ميگيريم، خيليها به خاطر همين عوارضي كه محيط كار و شغلمون داره فوت ميكنند.
به خاطر شب بيداري و اختلال خواب مشكلات كبد و پيري زودرس پيدا ميكنيم. خيلي از كاركنان شركت نفت اصلا به سن بازنشستگي نميرسن، قبل از اينكه بازنشسته بشن فوت ميكنن و عامل اصليش شرايط سخت و آسيبزاي كارشونه» طبق ماده ده قانون شركت نفت كاركنان اين شركت بعد از ٣٠ سال كار بازنشسته نميشوند، بلكه شرط بازنشستگي آنها رسيدن به سن ٦٠ سالگي است، تفاوتي ندارد در چه سني استخدام شركت نفت شده باشند.
تا چشم ياري ميكند درياست و سازههاي پيچيدهاي كه از لوله و آهن قد كشيدهاند و چشمانداز آسمان و دريا را تسخير كردهاند و مرداني كه از پلههاي آهني باريك اين تاسيسات بالا و پايين ميروند. مرداني كه براي تامين اقتصاد كشوري كه چشم نگرانش سالهاست به نفت دوخته شده، تلاش ميكنند، اما بهره چنداني از اين اقتصاد ندارند.
در گرماي شديد و شرايط طاقتفرسا و پرخطر مشغول كارند، روي دكلهاي حفاري كار ميكنند، دكلهايي كه به گفته محمد: «رفتنشان روي آن با خودشان است و برگشتشان با خدا» روي سكوهاي آبي و جزيرهاي كار ميكنند كه به گفته احد: «مثل يك بمب ساعتي است» بيادعا تلاش ميكنند؛ تلاشي كه كمتر ديده ميشود. اما اينها تنها مشكلات آنها نيست، مرداني كه در طرح اقماري مشغول به كارند، طبق الگوي اين طرح ٢هفته در محل كار حاضرند و ٢ هفته استراحت ميكنند.
شرايطي كه براي بسياري از آنها قبل از ورود به اين شغل يك جاذبه محسوب ميشود، بعد از مدتي تبديل به جديترين چالش در زندگيشان ميشود، همانطور كه ياسر ميگويد: «من تا قبل از ورود به شركت فكر ميكردم بهترين كار دنيا طرح اقماريه، اما وقتي واردش شدم ديدم اي دريغ...»
اي دريغ كه در اين طرح بايد شبهات را با سكوت و گاهي هم خشم دريا تقسيم كني. اي دريغ كه در آمدت ممكن است زندگي خانواده ات را تامين كند، اما غيبتت در خانه زمينهساز مشكلات است.اي دريغ كه يك لحظه غفلت ممكن است براي هميشه خانواده را از ديدنت محروم كند.
اي دريغ كه فاجعه سانچي چه كرد با دل خانوادههاي شاغلان در طرح اقماري.اي دريغ كه آرامش غريبه است با تمام آنها كه زندگيشان گره خورده به سازههاي پيچيده نفت و گاز و پتروشيمي. اي دريغ كه وقتي كسي حال فرزندت را ميپرسد اشك به چشمت حلقه ميشود.
اي دريغ كه حقوق دريافتي تو با بيست سال سابقه كار در شرايط سخت و زيانآور با تحصيلات مرتبط سه و نيم ميليون تومان است و حقوق يك جوشكار ماهر روي يك دكل نفتي در قطر شش هزار دلار، اي دريغ كه با تخصص و تجربهاي كه به هزار اميد كسب كردهاي بايد مهاجرت كني به كشوري ديگر كه قدر اين تخصص و تجربه را بداند، اي دريغ...
١٢ ساعت جنگيدهاي با آهن و فولاد و صدا و گرما و ريزگرد و عطش و دلتنگي و حالا فراغتي نداري كه خستگي از تنت بيرون برود: «اكثر ما دو هفتهاي كه خانه هستيم بيحوصله و پرخاشگريم، تمام خستگي و فشار كاري رو با خودمون ميبريم خانه، در صورتي كه كمترين امكانات ورزشي تو محيط كار ميتونه كاري كنه كه خستگي رو با خودمون نكشيم تا خونه ببريم»، «آقاي زنگنه جايي اعلام كرده بودن همه كاركنان ما در هتل زندگي ميكنند.
اما شايد خبر ندارن كه بعد از چندين سال پيگيري چند وقت پيش تو محيط كار ما دو تا دارت نصب كردن. يك استخر هم در كمپ كناري داريم البته در حد يك حوضچه است كه زمستان سيستم گرمايشش خرابه و تابستان پر از حشره اس.»
كاش همه مشكلات همينها بود، كاش مردان اقماري تنها دغدغهشان اين بود كه چطور عصرها بعد از ١٢ ساعت كار بيوقفه، در سختترين شرايط، ذهنشان را از استرس و فشار كار خالي كنند. كاش در آن دو هفته REST ديگر خيالشان آسوده بود: «شغل ما طوري است كه نصف عمر بچهها را كنارشان نيستيم، دختر من ١٢ ساله است من ٦ سال از اين ١٢ سال رو كنارش نبودم»، «تا حالا واژه سندروم «شوهران اقماري» به گوشتون خورده؟ اين سندروميه كه اكثر همسران ما گرفتارش ميشن و علائمي مثل اضطراب و افسردگي و مشكلات جنسي رو به دنبال داره و در شكل حادش باعث اختلالات رفتاري و روحي ميشه.
فرزندان ما هم مشكلات شبيه همسرانمون دارند علاوه بر اون مشكلات ديگري هم دارند. مثلا چرخش مديريت بين پدر و مادر باعث سردر گمي و زندگي دوگانه اونها ميشه.»
وجه ديگر زندگي مردان اقماري، همسراني هستند كه قبل يا بعد از اشتغال آنها در اين طرح، شريك زندگيشان شدهاند؛ شريكي كه در لحظات مهم زندگي كنارشان نيست: «وقتي پسرم به دنيا اومد همسرم كنارم نبود، تنها رفتم بيمارستان، اين تنهايي خيلي عوارض روحي براي من داشت كه هنوز باهاشون درگيرم»، «ما هم بايد پدر باشيم هم مادر، هم مسووليت صفر تا صد خونه رو دوشمونه هم مسووليت كارهاي بيرون»، «مهمون مياد تنهام، مهموني ميرم تنهام، بچهها مريض ميشن تنهام، هر مراسمي برم تنهام.
اون دو هفتهاي هم كه استراحت داره، دو روز اول كه همهش خوابه تا ميآد به خودش بجنبه بايد دوباره برگرده»، «وقتي دو نفر از هم دورند حل كردن مشكلاتي كه بينشون وجود داره سختتر ميشه، وقتي دو نفر رو در رو با هم صحبت ميكنن خيلي تفاوت داره با زماني كه اينترنتي و تلفني با هم صحبت ميكنن.»
فشارهاي روحي و رواني كه به شاغلان در طرح اقماري وارد ميشود، عوارض بسياري دارد؛ عوارضي كه شايد آتشي باشند زير خاكستر غفلت، آمار طلاق و اعتياد در ميان كساني كه در عسلويه و ميادين نفتي و گازي ديگر مشغول به كارند نگرانكننده است: «بسياري از كاركنان عسلويه و بخشهاي ديگه اعتياد شديد به سيگار و مواد مخدر دارن، اين نشانه يك مشكل بزرگه، يا فرد افسرده است يا عوامل ديگه باعث اين تمايل به مصرف دخانيات و مخدر ميشه كه بايد بررسي بشه.»
بسياري از كساني كه امروز در طرح اقماري مشغول به كارند، زماني فرزند مردان اقماري بودهاند، خوب ميدانند نبودن پدر در خانه يعني چه، خوب ميدانند آن سوي سكه طرح اقماري چه تصويري هست: «من ترجيح ميدم اگر روزي بچهدار شدم شغلم رو رها كنم و برم سراغ يك كار ديگه، به خاطر اينكه كسي كه پدرش دو هفته نيست، وقتي ميبيندش احساس ميكنه غريبه آمده، بين من و پدرم هيچ وقت ارتباط پدر و پسري برقرار نشد، هيچ وقت به چشم پدر به او نگاه نميكردم، به چشم مهماني نگاه ميكردم كه دو هفته پيش ما است.»
طرح اقماري اما حرفهايش تمامي ندارد. روزي با اين تصور كه «شركت نفت حقوق و مزاياي خوبي داره» و غالبا به سختي وارد اين شغل شدهاند و پيش خودشان گفتهاند: «دو هفته سر كارم دو هفته استراحت ميكنم، چي از اين بهتر؟»
اما حالا با واقعيتي روبهرو شدهاند: «كارمند رسمي شركت نفت داريم كه دريافتيش با ٥ سال سابقه ٢ ميليون و پونصده اونم تو عسلويه با اين شرايط سخت كاري» شرايط سخت كاري فقط فشار جسمي و روحي نيست: «موردي داشتيم كه يك كارشناس از كشور خارجي رو ميخواستن بيارن سكو ولي اون اصلا حاضر نشده سوار هلي كوپتر ما بشه، يا به دليل نا ايمن بودن تاسيسات اصلا وارد تاسيسات ما نشده و برگشته.
ولي ما با همون هليكوپتر و تاسيسات زندگي و كار ميكنيم. شرايط كاري اكثر سكوهاي ما از لحاظ استانداردهاي ايمني مردوده» زمان زيادي نگذشته از خبر سقوط هليكوپتري كه براي نجات جان يكي از كاركنان سكوي نفتي جزيره لاوان رفته بود و هنگام بازگشت در آبهاي خليج فارس سقوط كرد و سرنشينان آن از دنيا رفتند.
حالا هم مردان اقماري ميگويند با تمام اين مشكلات و سختيها ايستادهاند: «گاهي فكر ميكنم ما واقعا در حال جنگ تن به تن با دشمنيم، اما با تمام اينها ايستاديم» مشكلاتشان بيشمار است، هر چند سر درد دلشان كه باز ميشود سختيها را يكي يكي ميشمرند اما تنها يك توقع دارند: «كاش وزير ما را ببيند و مشكلاتمان را بشنود.»
موردي داشتيم كه يك كارشناس از كشور خارجي رو ميخواستن بيارن سكو ولي اون اصلا حاضر نشده سوار هلي كوپتر ما بشه، يا به دليل نا ايمن بودن تاسيسات اصلا وارد تاسيسات ما نشده و برگشته. ولي ما با همون هليكوپتر و تاسيسات زندگي و كار ميكنيم. شرايط كاري اكثر سكوهاي ما از لحاظ استانداردهاي ايمني مردوده.
ما حقوق نميگيريم، ما پول خون خودمون رو ميگيريم، خيليها به خاطر همين عوارضي كه محيط كار و شغلمون داره فوت ميكنند. به خاطر شب بيداري و اختلال خواب مشكلات كبد و پيري زودرس پيدا ميكنيم.