قیام علیه ناامیدی

قیام علیه ناامیدی

ضحاک خرد‌خوار استعداد جامعه آرمانی ایرانی هجمه علیه «امنیت روانی» و روحیه «امیدواری» در جامعه ایران است. کجاست درفش کاویانی و کاوه آهنگری که علیه دژخیم ناامیدی قیام کند و اراده ملی را برای تغییر در تک‌تک ایرانیان برانگیزاند که «خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر ندهد مگر از انفاس خود آغاز کنند»

کد خبر : ۵۸۱۵۶
بازدید : ۱۱۴۴
قیام علیه ناامیدی صالح نقره‌کار | مام میهن، این روز‌ها دشمنی غدارتر از «ناامیدواری» در کمین ندارد؛ تلاش برای خشکانیدن بذر امید به تحقیق یک خطر ملی و بزرگ‌ترین دشمن اصلاح، توسعه، خود‌شکوفایی و رونق ملی است. برای یک جامعه دیرینه‌مند و متکی به تمدن چندین‌هزار‌ساله که به روایت «هگل» نخستین ملت تاریخی و اولین امپراتوری تاریخ را با هزاران برگ زرین و قهرمان نامدار در کارنامه خود داشته و اکنون نیز ۶۰ درصد جامعه آماری نوجوان و جوان را در ترکیب جمعیتی خود دارد، انتشار آمار کاهش شاخص‌های امیدواری عمومی یک نهیب غرامت‌بار و سلاح روانی کشتار‌جمعی است.
ضحاک خرد‌خوار استعداد جامعه آرمانی ایرانی هجمه علیه «امنیت روانی» و روحیه «امیدواری» در جامعه ایران است. کجاست درفش کاویانی و کاوه آهنگری که علیه دژخیم ناامیدی قیام کند و اراده ملی را برای تغییر در تک‌تک ایرانیان برانگیزاند که «خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر ندهد مگر از انفاس خود آغاز کنند»؛ اما در این زمینه ملاحظاتی حائز اهمیت است:

۱. جامعه کلنگی مثل خانه کلنگی، افق ندارد؛ ترس از فروریختن، منهدم‌کننده بنای امید به ساختن است. در یک خانه کلنگی مشرف به خرابی انگیزه و داعی برنمی‌خیزد تا طاقی برقرار و آبادی تمهید، نهالی غرس و هزینه‌ای تدارک شود؛ بیم از آینده مبهم و شکننده مستظهر به قوانین ملتهب و ضوابط متغیر تا اقتصاد پرنوسان و ارزش پول ملی شناور مساوی با مرگ زمستانی منهای امید بهاری است. قوه الهام‌بخش آینده «امید» است که انگیزه را تداعی، بهروزی را تصور، شکوفایی را تصدیق، اراده را تحکیم، تکاپو را تولید و میل ساختن را تکثیر می‌کند.

۲. سانسور علت و معلول‌های ناامیدکننده و تخفیف درد‌های اجتماعی و تعارف در تشخیص بیماری مجاز نیست و حتی گاهی وضعیت را برگشت‌ناپذیرتر می‌کند. باید عیان و آشکارا، بدون کتمان و غریبه‌پنداری مردم، درد را شناخت و درمان را بی‌پیرایه با ایشان به گفت‌وگو گذاشت.
از آمار خشونت و عصبانی‌بودن مردم تا طلاق، از خودکشی و دعاوی دادگاه‌ها تا جامعه کیفری زندانیان، از میزان فساد و افول شاخص سطح اعتماد عمومی تا تخریب محیط زیست و تعدی به کودکان، همه دلالت‌های منفی دارد؛ ولی نگفتن و لاپوشانی قطعا راه‌حل نیست، هرچند کوته‌زمانی ارزش تسکینی داشته باشد. با مردم صریح باشیم و مشارکت آن‌ها را در تشخیص و درمان استمداد کنیم.

۳. از ظرفیت‌های دینی و ملی برای ایجاد امیدواری به اندازه بزرگی‌هایشان بهره نگرفته‌ایم. جان‌مایه دین اسلام امیدواری است. بدترین کبایر در درگاه الهی دو واژه یأس و قُنوط است که در فرهنگ قرآن کریم هم تراز کفر است. پمپاژ امیدواری به جامعه حتما با توکل به لطف خدا و غایت هستی در مسیر تکامل، اطمینان‌به‌نفس شهروندان را بالا خواهد برد. استفاده بهینه از مفاهیم امیدبخش دینی در معارف اسلامی و ادعیه و مواریث تمدنی ایرانی یک رسالت برای مراجع فرهنگی و رسانه‌های ملی و تریبون‌های عمومی است. صدای نماز‌های جمعه و بلندگو‌های رسمی و غیررسمی دینی باید تداعی لطف، مهر، شادی، امید، توسعه، وحدت، تحمل، رواداری، خشونت‌پرهیزی، اخلاق‌گرایی، عدالت‌خواهی، ریاستیزی، منع چاپلوسی، صداقت، اعتماد و تقویت روحیه مشارکت جمعی برای رسیدن به موفقیت‌های بزرگ و کوچک باشد.

۴. به بسیجی ملی برای ترویج حس امید در آحاد ملت ایران نیاز داریم. مردم ایران همبستگی‌های خود را در یک کل واحد به نام ایران به مناسبت‌های مختلف نشان داده‌اند. تبعیض، تمایز، تفرقه و ناخودی‌کردن شماری از ایرانیان حتما یک بلیه ناروا و جفا به ملت یکپارچه ایران است. تکثر‌ها نعمت است و ایجاد همبستگی و حس یکی‌بودن ضمن رقابت برای بهبود و اصلاح، یک ضرورت.
به تعبیر ارسطو باید سه رکن ترغیب، شامل منطق، احساس و اخلاق را در افواه عمومی فعال و از القای عوامل ناامیدکننده اجتناب کنیم. به جای تحقیر مکرر و ما نمی‌توانیم‌های مستمر، زمینه‌های مثبت و مؤثر ملت خود را نشان داده و تقویت کنیم.

۵. ایجاد روحیه شادی و نشاط عمومی نیازمند یک راهبرد جدی است. به قول فردوسی «چو شادی بکاهد، بکاهد روان/ خرد ناتوان گردد اندر میان». باید برای شادی جامعه برنامه‌ریزی شود. جامعه افسرده و شهروند سرخورده پل‌های پشت سر و پیش‌رو را ویران دیده و عنصر کنشگر و خلاق و آزاده‌ای نیست که بتواند نقش مؤثر اجتماعی را برای توسعه و اهداف بزرگ ملی بازی کند. در این فضا، مواد تخدیری برای بریدن از اطراف تنها تسکین تجویزی است یا قهرکردن و بریدن و مهاجرت و جلای وطن؛ اما جامعه شاد، مملو از جوش و خروش و مطالبه و سؤال و آزادی‌گرایی است.

۶. متولیان جامعه و خاصه مسئولان باید در اندیشه و رفتار خود تغییر ایجاد کنند. از رویه به‌کارگیری دوباره بازنشسته‌ها تا تکرار تکراری‌ها و میدان‌ندادن به جوانان تا شیوه سخن‌گفتن با جامعه تا مدیران مادام‌العمر تا گزینش‌های استعدادشکن همه برای امید جامعه خطرساز است.
تحدید آزادی بیان یا هراس از حوزه عمومی غیردولتی و غیررسمی تا تمرکزگرایی افراطی در نحوه اداره امور عمومی یک سم مهلک برای جامعه پویاست. در جامعه آزاد و باز است که نشاط و پویایی حاصل از تضارب افکار و تعامل جریان‌های متکثر و تعاطی اندیشه‌ها، انگیزه برای اصلاح و تغییر و امید به آینده ایجاد می‌شود. جامعه تک‌صدایی محکوم به فسردگی و انجماد است.

۷. شیوه محاوره کارگزاران عمومی و رسانه‌ها با مردم باید عوض شود. از نحوه پوشش تا نطق و گویش همه باید یأس‌ستیز و امیدآفرین باشد. نقل است که رئیس سابق بانک مرکزی یکی از کشور‌های پیشرفته سعی می‌کرد از ظاهرشدن در برابر دوربین و پذیرفتن مصاحبه احتیاط و امتناع ورزد.
خبرنگار دلیلش را از او پرسیده و پاسخ داده بود که حساسیت شغلی اش به صورتی است که اگر روزی لبخندی بر گوشه لبش نباشد یا چهره‌اش کمی ژولیده‌تر و رنگ و رویش کمی بی‌حال‌تر از معمول باشد، برداشت افکار عمومی این خواهد بود که وضعیت اقتصادی کشور رو به افول است و انگیزه تجارت و سرمایه‌گذاری در جامعه کاهش می‌یابد و بلافاصله چند درصد بر بازار سهام و شاخص‌های بورس تأثیر منفی می‌گذارد. نکته اینکه حتی لبخندنزدن مسئولان امر در برابر دوربین امری مضر و مخرب است و آثار منفی در امنیت روانی جامعه ایجاد می‌کند.

۸. باید تفهیم شود که امیدواری صرفا محصول یک جامعه خجسته یا اقتصاد پویا و سیستم امنیتی با‌صلابت نیست؛ بلکه علت موجده و مبقیه به زندگانی و زیست شایسته است. امنیت روانی و روحیه مثبت و انگیزه سازندگی و علاقه‌مندی به کار و خلاقیت و حس امیدواری در سطح جامعه است که پیش‌نیاز حل مشکلات اقتصادی و سیاسی و قدم‌برداشتن در مسیر پیشرفت و توسعه است.
جامعه آبستن ناامنی روانی و احساس بد داشتن به محیط اطراف توأم با اضطراب و بی‌ثباتی، زمینه شکوفایی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی را برهوتی بی رمق کرده و خود در آن می‌خشکد.

۹. رفتار مسئولانه و متعهدانه در قبال ملت شایسته ایران با این‌همه ثروت و ظرفیت یک رسالت ملی در روند توسعه پایدار و انسانی است. باید همکاری جمعی را به‌مثابه یک ارزش تلقی و مردم را به سوی همبستگی و کنش در نهاد‌های مدنی و صنفی، حزبی، مطبوعاتی، علمی و اقتصادی سوق دهیم. تزریق ناامیدی و تضعیف روحیه ملی و ایجاد حس ناامنی و بی‌ثباتی در جامعه از هر آستینی بیرون آید، شمشیر آخته دشمنی با مردم و نوباوگان ایده‌ساز میهن است.
به فکر وطن باشیم و امیدواری ملی را یک حق دانسته و در پایش و استیفای آن بکوشیم که به قول پروین اعتصامی «سرسبز آن درخت که از تیشه ایمن است/ فرخنده آن امید که حرمان نمی‌شود».
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید