ماجرای مائده، شاداب، الناز و کامی
زمانی که پیج چند چهره اینستاگرامی بسته شد و گفته شد چند نفر از این افراد بازداشت شده اند: «مائده، شاداب، الناز و کامی» جزو شناختهها بودند. ماجرا برای کاربران زمانی جالبتر شد که چند روز پیش مستندی از شبکه اول پخش و با این افراد صحبت شد. البته حالا به نظر میرسد این افراد آزاد شده اند، اما در فضای مجازی داستان ادامه دارد.
کد خبر :
۶۰۰۷۱
بازدید :
۷۱۹۹۳
«وقتی صفحات شاخهای اینستاگرام توسط فتا ناجا شناسایی میشود، مدیران این صفحات در هر کدام از استانها که باشند به آن استان اعلام میشود، استان نیز طی هماهنگی با مرجع قضایی و اخذ مجوز قضایی اقدامات لازم را انجام میدهد، در مواردی هم که از مسئولیت فتا خارج باشد، حتما با استفاده و همکاری پلیس امنیت اخلاقی موارد اعلام شده بررسی و به شدت با آنها برخورد میشود.
بیش از ۳۰ درصد پروندههای مربوط به شاخهای اینستاگرام که از سوی فتا ناجا اعلام میشود، مربوط به تهران بزرگ است. تاکنون یک سوم این پرونده
ها به نتیجه رسیده و مسئول با مدیر صفحه به فتا احضار شده و اقدامات لازم در مورد آنها انجام شده است.» جملاتی که خواندید، صحبتهای رئیس پلیس فتا تهران است که روز گذشته در سطح گستردهای منتشر شد و خیلیها را به یاد ماجرای آخر اردیبهشت ماه انداخت.
زمانی که پیج چند چهره اینستاگرامی بسته شد و گفته شد چند نفر از این افراد بازداشت شده اند: «مائده، شاداب، الناز و کامی» جزو شناختهها بودند. ماجرا برای کاربران زمانی جالبتر شد که چند روز پیش مستندی از شبکه اول پخش و با این افراد صحبت شد. البته حالا به نظر میرسد این افراد آزاد شده اند، اما در فضای مجازی داستان ادامه دارد.
در مستند پخش شده با نام بیراهه ابتدا یک خانم روانشناس میگوید: روانشناسها معتقدند زنها رفتارهای نمایشی بسیار بیشتر از خودشون نشون میدن. علل رفتارهای نمایشی میتونه توجهی باشه که کودکان در دوره کودکی گرفته اند. یکی از دلایل میتونه این باشه دخترهایی که با لباس پوشیدن مورد توجه قرار گرفته اند. یا با رفتارهای خاصی که انجام داده اند و همین رفتار در این افراد باقی مانده است.» در ادامه این گزارش، صحبتهای این چهرهها را مرور میکنیم.
مائده!
او هم مانند بقیه بسیار عادی فعالیت خود را شروع کرد و اتفاقا در ابتدا تلاش میکرد کمی چاشنی فرهنگی نیز داشته باشد. همچنین: فعالیتهای ورزشی نیز داشت. آرام آرام، اما با افزایش فالوئرهایش رنگ و بوی پستهایش تغییر کرد.
او که در حدود بیست سال سن دارد، اطلاعات زیادی از وضعیت زندگی اش منتشر نشده و گفته میشود پس از شناخته شدن در اینستاگرام، خانواده اش ارتباط حسنهای با او نداشتند. اوج جنجال او زمانی بود که در تبلیغات رسمی! یک برند آرایشی در اینترنت فعالیت کرد.»
در مورد ویدئوی تبلیغاتی که از شما پخش شده بود توضیح میدهید؟
یک آقایی با دوربین معروف آرایشی که از دوستان آقای ... بودند، از من فیلم گرفتند. این آقا از لحاظ مالی قوی است و برند لوازم آرایشی معروفی از آن ور وارد میکند. به من پیشنهاد کرد با آنها همکاری کنم. منم از روی علاقهای که به آن برند داشتم با آنها همکاری کردم.»
این کار در آمد مالی برای شما داشت؟
این کار نه. نداشت.»
مگر کار دیگری در فضای مجازی میکردید که برای شما درآمد داشته باشد؟
یک سری استوری واسه پیجهای مزون، کفش، لباس و... بود. خیلی نبود مثل بقیه. بقیه پول میگیرند و با موزیک میرقصند. خیلی پیشنهاد این کار به من شد، ولی انجام ندادم.)
هدفت از انتشار ویدئوها چی بود؟
نه اینکه جلب توجه بود، ولی خب یک سری آدم از من خوششون آمده بود. نه قصد ترویج چیزی داشتم و نه میخواستم کسی را تشویق به این کار بکنم. واقعا قصد و منظوری نداشتم.»
گروهی کار میکردید یا انفرادی؟
نه تیمی کار میکردم ونه آموزشی پیش کسی دیدم. من فقط آموزشی که میبینم، آموزش ورزشی است آن هم نزد مربیهای قانونی ژیمناستیک.»
از چه سالی این کار را شروع کردی؟
دو یا سه سال پیش این قضیه برای من باز شد و پیجام اومد بالا.»
الان نزدیک چقدر فالوئر داری؟
۶۰۰ هزار نفر
شاداب
او با دابسمش هایش مشهور شد و خیلی زود فالوئر جمع کرد.»
او با دابسمش هایش مشهور شد و خیلی زود فالوئر جمع کرد.»
چند تا فالوئر داشتی؟
۷۲ هزار تا.»
شما یک پیج جدا داری و اون آقا هم یک پیج جدا؟»
هر دو تا اینقدر فالوئر داشتید؟ نه .. ۸ هزار تا فالوئر دارد.
این ویدئوهایی که از مهمونیها میگرفتید جریانش چی
بیشترشون تولد دوستای صمیمی بود. یعنی مهمونی غریبه نبود. یا اینکه مثلا میگفتن تولد دوستمه میای بریم؟»
بیشترشون تولد دوستای صمیمی بود. یعنی مهمونی غریبه نبود. یا اینکه مثلا میگفتن تولد دوستمه میای بریم؟»
یعنی مهمونی تم دار نبود؟
چرا بود.
چرا بود.
شما اصلا انگیزه تون اولین بار که عکس بگذارید تو اینستاگرام و اینقدر فالوئر جمع کنید چی بود؟
اصلا اگه فکر میکردم یک روزی بخواهند به من بگویند شاخ اینستاگرام و شاخ مجازی و .. واقعا فکر نمیکردم یک روزی چنین چیزی اتفاقی بیفتد. من اصلا کی این موضوع را متوجه شدم؟ شش ماه بعد از اینکه صفحه خودم را باز کردم.
دیدم فالوئرهای من در حال افزایش هستند و برای من جالب شد... اوایلش برای اینکه بخواهم شاخ مجازی بشوم و یا برنامه ریزی داشته باشم، نه اصلا. احساس خودنمایی داشتم. اولش نه و خیلی معمولی بود.
مثل همونهایی که فالوئر کم دارن. مثلا ۱۰۰ تا دارن. مثل اونا عکس میگذاشتم. بعد که دیدم عکس مهمونی گذاشتم یا عکس با دوستام گذاشتم، دیدم خیلی لایک میخوره و خیلی فالوئرهام میره بالا، از اون موقع برام خیلی جالب شد. اصلا خود من در اوایل وقتی یک پیج با ۱۰۰ هزار فالوئر میدیدم میگفتم خوش به حالش چه جوری ۱۰۰ هزار نفر فالوئر داره.)
حس دیده شدن داشتی؟
خب آدم خوشش میاد که مطرح بشه. این فقط مربوط به من نیست. آدمها همه اینطوری هستند. ذات آدمها اینطوریه که دوست دارند جلب توجه کنند. ولی واقعا اولش قصدم این نبود.»
شده بود تا حالا در فضای مجازی اذیت شوی؟
بله خیلی» میشود
مثال بزنید؟
حرف زشت. فحش میدادن در کامنتی که من میگذاشتم. ولی آنطوری که من را ناراحت بکنه نه. مثلا کامنتی که دوست نداشتم را پاکش میکردم یا مثلا کامنتهایم رو میبستم.
الناز و کامی
الناز و کامی کلیپهای دو نفره میگذاشتند و توانسته بودند خیلی زود چهره شوند. کاربران شبکههای اجتماعی زندگی دو نفره آنها را خیلی دقیق دنبال میکردند! و از همین طریق مشهور شدند. کامی، مغازه داشت و الناز نیز اقامت کانادا داشت.
الناز پس از آزادی، فیلمی از خودش منتشر کرد که در کانادا است و گفته پس از آزادی با قید وثیقه، ترجیح داده به نزد مادر و پدرش در کانادا برود.
کامی چه گفت؟
خب اولش ما با هم دوست بودیم و عکس میگذاشتیم. بعد که عکس بر میداشتیم، دویست نفر میومدن تو دایرکت من که چی شده؟ قهر کردید؟ کات کردید؟ دیگه! نمیشد عکس هامون رو نذاریم. به جایی رسید که عکس را میگذاشتیم همه میشناختن. بین همسایه ها، دوستان.»
برایت مشکل ایجاد نمیکرد؟
چرا دیگر. همه در زندگی من دخالت میکردند. مثلا میگفتن فلانی که با فلانی قهر بود، اونجا دیدنشون. یک ذره اذیت میشیم واقعا.
از این راه در آمد هم داشتی؟
من درآمد نداشتم ولی... داشت.»
او چگونه درآمد داشت؟
تبلیغات مو و اینا میکرد. به منم میومدن میگفتن تبلیغ مارو بذار، ولی من: نمیذاشتم. میگفتم اگر بخواهید... میگذارد.»
از این مهمونیها توضیح میدهید؟
مهمونیهایی که میرفتیم عکاس و فیلمبردار دارد. اونایی که دنبال فالوئر و این چیزا هستند کلیپ میسازن و فیلمها را پخش میکنند.
مهمونیهای تم چی هست؟
مثلا یک رنگی را میگویند که همه لباسی با آن رنگ را بپوشند.
مثلا یک رنگی را میگویند که همه لباسی با آن رنگ را بپوشند.
النازچه گفت؟!
کلیپ رقص میگرفتم!
خودت تنها بودی یا کسی کمکت میکرد؟
نه تنها بودم، ولی با دو، سه تا پسر دیگر کار کردم که باهاشون کلیپ بدم. ولی با گوشی خودم تو خونه کلیپ میگرفتم.
هیچ وقت نه کلاس گذاشتم و...!
یعنی هیچ درآمدی نداشتید؟
یکی دوبار خوانندهها کارهاشون را به ما داده بودند. مثلا ماها موزیک میگرفتیم.. مثلا بهمون ۶۰۰، ۷۰۰ هزار تومان پول میدادن.»
چه کسی پول میداد؟
مثلا استودیودار. من باهاشون در ارتباط نبودم.
مثلا استودیودار. من باهاشون در ارتباط نبودم.
استودیودار چه سودی داشت که شما تبلیغ شان را بگیری؟
اون با خوانندهها در ارتباط بود و کار اونها را پخش میکرد.»
یعنی شما موزیک آن خواننده را پخش میکردید و با آن میرقصیدید در اینستاگرام پخش میکردید؟
یکی دو بار اینطوری شده بود. ولی اینکه با کسی کار کنم یا باشگاه برم نه.»
خانواده تان کجان؟
جدا شدند و الان در کانادا زندگی میکنند.
اینجا تنهایی چطوری امرار معاش میکردی؟
مامانم بهم پول میده و من چهار ساله نامزد کردم.»
نامزدت میدونه از خودت ویدئو میگیری و میذاری در اینستاگرام؟ با این کار مشکلی نداشت؟
رقصیدن جرم بود، ولی من هیچ وقت چیز بدی منتشر نمیکردم.
رقصیدن جرم بود، ولی من هیچ وقت چیز بدی منتشر نمیکردم.
منبع: روزنامه هفت صبح
۰