چگونه پنج قدم بردارید و خود خودتان شوید؟!
زندگی روزمرۀ ما تحت تاثیر القای انتظارهای غیرواقعی رسانهها در رابطه با اینکه چه بپوشیم، روابطمان باید چگونه باشد، و حتی چگونه رابطۀ جنسی برقرار کنیم قرار دارد. عجیب نیست که پروفایلهای شبکههای اجتماعی ما بدل به نمایشی از اینکه فکر که چگونه کسی باید باشیم شده است، و اینکه واقعاً چه کسی هستیم را بازتاب نمیدهد.
کد خبر :
۶۴۱۹۱
بازدید :
۳۴۷۳
فرادید| چیکی دیویس: زندگی روزمرۀ ما تحت تاثیر القای انتظارهای غیرواقعی رسانهها در رابطه با اینکه چه بپوشیم، روابطمان باید چگونه باشد، و حتی چگونه رابطۀ جنسی برقرار کنیم قرار دارد. عجیب نیست که پروفایلهای شبکههای اجتماعی ما بدل به نمایشی از اینکه فکر که چگونه کسی باید باشیم شده است، و اینکه واقعاً چه کسی هستیم را بازتاب نمیدهد. ما فقط سعی میکنیم تا خود را با دیگران هماهنگ کنیم، دوستمان داشته باشیم و دیگر انسانها ما را بپذیرند؛ ممکن است فکر کنیم که هیچ کس امکان ندارد که خود واقعی ما را دوست داشته باشد. چطور باید از همه اینها بگذریم و بیاموزیم که چطور خودمان باشیم؟
به گزارش فرادید به نقل از سایکولوژی تودی، روابط فردی ما آنقدر برای ما مهم هستند، که هر کاری که این روابط را به خطر بیاندازد، ترسناک به نظر میرسد. ممکن است همین حالا نیز حس کنید انسان تنها و جداافتادهای هستید؛ پس چرا باید خودتان باشید، وقتی که ممکن است این کار دیگران را از شما فراری دهد؟
در این زمانه که همه خود را در فضای مجازی، بینقص، جذاب و خوشحال نشان میدهند، نشان دادن خود واقعیمان ممکن است یک ریسک بزرگ به نظر برسد. اگر حس کنیم که هیچکدام از خصیصهها را نداریم چه؟ آیا خود واقعیمان دیگران را فراری نخواهد داد؟ آیا همه ناگهان ما را ترک خواهند کرد؟
اینکه خودتان باشید ممکن است ریسکی به نظر برسد و همینطور هم هست. ممکن است کسانی در زندگی شما باشند که کاملاً معتقد به این باشند که جور خاصی بودن و نمایش یک تصویر خاص از خود، تمام چیزی است که اهمیت دارد.
اگر شروع به نشان دادن خود حقیقتان کنید، این افراد ممکن است که رفتاری متفاوت با شما داشته باشند و این ریسک وجود دارد. اما اگر مجبورید که خود واقعیتان در حضور این افراد پنهان کنید، ممکن است در نهایت دچار احساس گمشدگی، تنهایی و حتی بیارزش بودن شوید، چرا که در واقع دارید به خود میگویید که کسی واقعاً هستید، به درد نمیخورد؛ و دیگران نیز هرگز نمیفهمند که واقعاً که هستید و از این رو هرگز با آنها احساس پیوند قوی نخواهید داشت؛ بنابراین به جای آنکه اجازه دهید تا ترس مانع از ابراز وجود خودتان شود، باید بیاموزید که چطور خود را بپذیرید و خود حقیقیتان باشید. این کاری است که باید بکنید:
۱. خودتان را بپذیرید
رسانهها (و رسانههای اجتماعی) ممکن است حس جذاب نبودن را به ما القا کنند. مدلها و بازیگران، البته که جذاب هستند، اما حالا حتی دوستان ما نیز در شبکههای اجتماعی، با دستکاری عکسهایشان خود را به انسانهایی بینقص بدل میکنند، و وقتی خود را با آنها مقایسه میکنیم، احساس میکنیم که جذاب نیستیم.
شواهد بسیاری وجود دارد که نشان میدهند، هر چه بیشتر از رسانههایی که افراد جذاب در آنها هستند استفاده کنیم، احساس بدتری نسبت به خودمان پیدا میکنیم. اما از آنجایی که حاضر نیستیم تا اعتیادمان به رسانهها را کنار بگذاریم، یعنی اعتیادی که برای ما همراهی، سرگرمی و خاطرات خوب بسیار فراهم میآورد، از آنها دست بر نمیداریم. این فضا به صورت ضمنی بارها به ما میگوید که به اندازۀ کافی خوب نیستیم، تا اینکه خودمان هم شروع به باور این موضوع میکنیم. رسانهها که دروغ نمیگویند، مگر نه؟
البته که میگویند. رسانهها سطحها را در حد غیرممکن بالا میبرند، تا جایی که فرقی نمیکند چقدر برای بهبود خود تلاش کنیم، همیشه احساس میکنیم که کم آوردهایم.
۲. حدیث نفس منفی را شناسایی کنید
یکی از راههایی که بهتر میتوانیم خودمان را بپذیریم، شناسایی و به چالش کشیدن حدیث نفس منفی است. ما همیشه این مونولوگهای درونی را داریم که برایمان حرف میزنند و رویدادهای پیرامون را تفسیر میکنند. برای خیلی از ما این حدیث اغلب منفی است. مثلاً ممکن است در حین چک کردن شبکههای اجتماعی فکر کنیم، "من زشتم" یا "زندگی من آشغال است". یا ممکن است که اگر دوستی عکسی را از یک خوشگذرانی که ما را به آن دعوت نکرده بگذارد، ممکن است فکر کنیم "او از من بدش میآید. " ما با محدود کردن زمانی که در رسانهها و شبکههای اجتماعی میگذرانیم، و همچنین تمرین کردن برای متوقف کردن حدیث نفس منفی، میتوانیم بخشی از زخم زبانهای دردناکی که خودمان به خودمان میزنیم را متوقف کنیم.
۳. نقاط قوت خود را قدر بدانید
علاوه بر حدیث نفس منفی، خیلی راحت ممکن است به جای اینکه نقاط قوت خود را قدر بدانیم، در دام تمرکز روی نقاط ضعفمان بیافتیم. همۀ ما در برخی کارها خیلی بیاستعدادیم. در واقع ما در اکثر کارها بیاستعدادیم و هیچ اشکالی هم ندارد. اما اگر به جای تمرکز روی چیزهایی که در آنها خوبیم، روی چیزهایی که در آنها بدیم تمرکز کنیم، حالمان گرفته خواهد شد.
مثلاً، من خودم بعضی وقتها به این خاطر که نمیتوانم دوستیهای بلندمدت را حفظ کنم، خودم را سرزنش میکنم. این واقعیت است. من درونگرا هستم. از تکست دادن خوشم نمیآید و اغلب از اینکه افراد را حضوری ببینم خجالت میکشم. اما اگر مرتب خودمان را برای چیزهایی که در آنها خوب نیستیم سرزنش کنیم، سخت است که بتوانیم به آن اندازه که جا دارد خودمان را دوست داشته باشیم. بنابراین، علاوه بر اینکه باید سعی کنیم نقاط ضعف خودمان را مرتفع کنیم، باید به خود یادآوری کنیم که در چه چیزهایی خوب هستیم. اگر به این موضوع فکر کنیم، هر کدام از ما نقاط قوت زیادی دارد، حتی اگر کوچک و نه چندان مهم باشند. با شناسایی این نقاط قوت، متوجه میشویم، که خود عجیبوغریب و منحصربفرد خودمان، خیلی هم فوقالعاده است.
۴. خودتان را بروز دهید
دیگر چه چیز میتواند مانع از اینکه خودمان باشیم، شود؟ اغلب، ترسمان از اینکه اگر خود واقعیمان را نشان دهیم، دیگران چه فکری خواهند کرد. مثلاً، شاید دوستان ما در یک موضوع سیاسی نظری مشابه داشته باشند، بنابراین تصمیم میگیریم که دیدگاه متفاوت خود را در میان نگذاریم.
شاید دوستان ما به یک ژانر خاص از موسیقی علاقه دارند و ما به همین دلیل تصمیم میگیریم که راجع به موسیقیای که خودمان دوست داریم صحبت نکنیم. یا شاید دوستان ما از شام خوردن در رستورانهای لوکس لذت میبرند و به همین خاطر تصمیم میگیریم که آنها را به خانۀ خود برای یک شام خودمانی که خودمان ترجیح میدهیم، دعوت نکنیم. ما پا پیش نمیگذاریم، چرا که از پیامدهای احتمالی میترسیم؛ پیامدهایی نظیر اینکه فکر کنند آدم غریبالاطواری هستیم یا اینکه ما را بپیچانند.
این طبیعت ماست که میخواهیم بهترین وجوه خودمان را نشان دهیم. ابراز نکردن نظراتمان گاهی، در زندگی ضروری است؛ در واقع این امر میتواند روابط شما را قدری آسانتر و لذتبخشتر کند. به عنوان موجودات اجتماعی، همۀ ما با چالش ایجاد توازن میان ابراز خود و هارمونی اجتماعی در تعاملات رو در رو مواجه بودهایم. اما حالا، در عصر فناوری، ما باید این چالش در یک فضای کاملاً جدید حلوفصل کنیم؛ در اینترنت با استفاده از متن، تصویر و ویدیو؛ و الگویی هم وجود ندارد که دنبال کنیم. ما فقط رویهای از خود نشان میدهیم؛ بهترین رویۀ خودمان را.
ما همه چیز را در رابطه با خودمان به اشتراک نمیگذاریم؛ و این امر اغلب دلایل خوبی دارد. ما نمیخواهیم که کسانی را میشناسیم، هر چیز کوچکی راجع به زندگی ما را بدانند، و این موضوع هیچ اشکالی ندارد. وقتی به مشکل برمیخوریم که ابراز کردن خودمان بدل به نمایشی میشود که برای برانگیختن واکنش خاصی در دیگران طراحی شده است. نتیجه؟ معدودی در زندگیمان میدانند که واقعاً و عمیقاً چه کسی هستیم و حتی ممکن است خودمان نیز، فراموش کنیم که واقعاً چه کسی هستیم.
بنابراین، از کجا بفهمیم که ابرازهای ما بدل به نمایشهایی برای مخاطب شده است، یا اینکه ابرازهای خلاقی است که خود واقعیمان را نشان میدهد؟ خوب شاید بد نباشد که از خود بپرسیم: کسی که در شبکههای اجتماعی تظاهر میکنیم هستیم، کیست؟ کسی که لباس بینقص بر تن، بدنی فوتوشاپی و بزرگترین لبخندی که تا به حال دیده شده را دارد؟ یا ممکن است متوجه شویم که عکسهایی را که در اینترنت قرار میدهیم، برای نشان دادن آن عکسها به دیگران نیست، بلکه برای این است که دیگران به شکل خاصی راجع به ما فکر کنند. باید توجه داشته باشیم که آیا رفتارمان در جهت این است که خودمان باشیم یا داریم نمایش بازی میکنیم.
۵. آسیبپذیری خود را نشان دهید
یک گام مهم دیگر در جهت اینکه خودمان باشیم، نشان دادن آسیبپذیریمان است. اکثر ما، از جمله خودم، واقعاً دلمان نمیخواهد که بخشهایی را که از خودمان دوست نداریم، نشان دهیم؛ بخشهایی که ما را میترساند، یا باعث احساس خجالت، شرم یا ضعف در ما میشود. به اشتراک گذاشتن این بخشهایمان آسان نیست. ما نگرانیم. اگر دیگران نظرشان راجع ما عوض شود، ترکمان کنند یا پسمان بزنند چه؟
عیان کردن آسیبپذیری ترسناک است؛ مثل این است که زخمی قدیمی را باز کنید و به دیگران بگویید که کجا میتوانند نمک برسند. اما برای اینکه کاملاً خومان باشیم، باید خود کاملمان باشیم. نمیشود فقط جاهایی را که دوست داریم انتخاب کنیم. نمیشود که فقط نسخۀ ترگل ورگل و روتوش شدۀ خودمان را نشان دهیم. باید گهگاه آسیبپذیر باشیم.
برای شروع میتوانیم آسیبپذیر بودن را در شبکههای اجتماعی تمرین کنیم. چند مثال عالی از این موضوع را در شبکههای اجتماعی که خودم در آنها هستم دیدهایم. مثلاً برخی از افرادی که میشناسم، راجع به ابتلایشان به بیماریهای مقاربتی پست گذاشتهاند. فردی دیگر که میشناسم، هر وقت ناراحت است و نیاز به همدم دارد پست میگذارد. همۀ اینها مثالهایی از افرادی است که داستانهایی از خود به اشتراک گذاشتهاند که نمیتوان هدف از آنها را خوشمزگی دانست؛ احساسات و ماجراهایشان آنها را آسیبپذیر میکند.
برای اینکه راحتتر باشیم، میتوانیم افراد خاص یا فرصتهای مناسبی را برای نشان دادن آسیبپذیری خود نشان دهیم. اینکه بخواهیم داستانهای شخصی خود را با همه یا افراد معدودی به اشتراک بگذاریم به خودمان بستگی دارد، هدف این است که حداقل برای گاهی اوقات هم که شده، تمام خودتان باشید.
نویسندۀ این مطلب، دکتر چیکی دیویس (Tchiki Davis)، مشاور، نویسنده و متخصص فناوریهای سلامت روانی است. تاکنون میلیونها نفر در سرتاسر جهان از محصولات، برنامهها و خدمات او در حوضۀ شاد زیستن بهره بردهاند.
۰