چرا دوست داریم بترسیم؟!

چرا دوست داریم بترسیم؟!

کارشناسان درباره واکنش‌های بیولوژیکی و روانی ما نسبت به عوامل ترسناک تحقیق کرده و دلیل لذت‌بخش بودن آن را یافته‌اند.

کد خبر : ۱۵۹۲۹۶
بازدید : ۲۳۴

فرادید| امسال، بیش از ۱۳۰۰ نفر برای یک شب اقامت در اتاق هتلی در چاتانوگا در تنسی آمریکا هزینه کردند. از قرار معلوم این اتاق جن‌زده همان اتاقی است که در آن، آنالیسا نترلی سال ۱۹۲۷ توسط معشوقش سر بریده شد.

به گزارش فرادید، دکتر الیاس ابوجاود، استاد بالینی روانپزشکی و علوم رفتاری در پزشکی استنفورد و رئیس بخش اختلالات اضطرابی، می‌گوید: واکنش بیولوژیکی «ترس» در ما فوق‌العاده پیچیده است و شامل انتقال‌دهنده‌های عصبی و هورمون‌هایی می‌شود که بر نواحی سراسر مغز از آمیگدال تا بخش قدامی تأثیر می‌گذارند. این واکنش پیچیده، احساسات دیگر را فعال می‌کند؛ هم احساسات ناخوشایندی مانند استرس و هم احساسات لذت‌بخشی مانند تسکین. 

بدن ما به گونه‌ای تکامل یافته که با آماده‌سازی برای مبارزه یا دویدن به ترس واکنش نشان دهد: با بزرگ کردن مردمک چشم برای دیدن بهتر، و همچنین با گشاد کردن نایچه طوری که بتوانیم اکسیژن بیشتری دریافت کنیم و خون و گلوکز را به اندام‌های حیاتی و ماهیچه‌های اسکلتی هدایت کنیم. 

تأثیر کلی ترس بر بدن می‌تواند هیجان‌انگیز باشد و از نظر روان‌شناختی، وقتی موضوع ترس از بین برود، احساس رضایت یا حتی پیروزی می‌کنیم. به نظر می‌رسد کارشناسان دلیل اعتیادآور بودن حس ترس را یافته‌اند. 

زیست‌شناسی هیجان

1

آدرنالین، دوپامین و کورتیزول سه ماده شیمیایی مهمی هستند که انسان برای آزادسازی آن‌ها در زمان خطر، تکامل یافته است. 

وقتی خطر احساس شود، غرایز مبارزه یا فرار ما با ترشح آدرنالین تحریک می‌شوند. دیوید اشپیگل، استاد روانپزشکی و علوم رفتاری در پزشکی استنفورد می‌گوید: «این کار عملکردهایی مانند ضربان قلب، فشار خون و شمار تنفس را افزایش می‌دهد. شما می‌توانید احساس کیف ناگهانی و شدید، سرزندگی و انرژی کنید».

هورمون استرس بدن ما، یعنی کورتیزول، همیشه برای تنظیم تعدادی از عملکردهای بدن ترشح می‌شود. اما وقتی برای گذر از یک موقعیت یا تجربه در تکاپو هستیم، ممکن است سطح کورتیزول افزایش یابد. 

این هورمون به شما کمک می‌کند پس از فوران اولیه هورمون‌های «جنگ یا گریز» از جمله آدرنالین، هوشیار بمانید و حتی در مواقع اضطراری سبب آزاد شدن گلوکز از کبد برای دریافت انرژی می‌شود. 

اشپیگل می‌گوید سطوح بالای کورتیزول بصورت مزمن برای بدن خوب نیست، چون در این صورت، بدن همیشه در شرایط جنگی قرار دارد در حالی که نباید اینطور باشد. 

آدرنالین و کورتیزول هر دو با استرس ارتباط دارند که می‌تواند منجر به علائم فیزیکی مانند درد قفسه سینه، سردرد یا لرزش، خستگی، تنش عضلانی و علائم احساسی نظیر تحریک‌پذیری، حملات پانیک و غم و اندوه شود. 

اما دوپامین بیشتر یک انتقال‌دهنده عصبی حس خوب است. اشپیگل می‌گوید دوپامین با لذت و تجربه پاداش مرتبط است که می‌تواند شامل غلبه بر تهدیدی مانند ترس، پیروزی در مسابقه، کسب احترام و تأیید از سوی دیگران باشد. 

این به آن معنا نیست که دلیل ترس باید قبل از رسیدن دوپامین از بین رفته باشد: منظور خود انتظار پاداش است. برای معتادان به مواد مخدر، دوپامین حین جستجوی مواد، حتی قبل از اثر کردن آن در بدن، آن‌ها را به اوج می‌رساند. 

وقتی ترس سرگرم‌کننده است

3

ابوجاوده می‌گوید چه در یک خانه خالی جن‌زده باشید و چه در ترن هوایی، اگر بدانید در نهایت سالم و زنده می‌مانید، ترس برایتان هیجان‌انگیز می‌شود. 

«برخی از تجربیات این توهم را به ما می‌دهند که واقعاً توان غلبه بر موقعیت‌های تهدیدآمیز را داریم و می‌توانیم از آن‌ها جان سالم به در ببریم. رویارویی با خطر، حسی شبیه پیروزی دارد و در واقع رویارویی با چیزی که از آن می‌ترسید خوب است.» 

رویارویی با چیزهای ترسناک حساسیت برخی افراد را نسبت به اثرات محرک آن‌ها از بین می‌برد چون هیچ اتفاق بدی نیفتاده است، اما یک جنبه منفی هم دارد. 

اشپیگل می‌گوید: «برخی افراد از چنین برخوردهایی لذت یا آرامش بیشتری احساس می‌کنند و ممکن است با خطر عشق‌بازی کنند در حالی که نباید اینطور باشد. یک فرد سالم ممکن است با آگاهی از خطرات، به اسکی برود و محتاط باشد. اما کسی که به دنبال هیجان است، ممکن است سریعتر از حد مجاز اسکی کند. خطر شامل ارزیابی ریسک می‌شود و اگر جان سالم از خطر به در ببرید، احساس خوبی نسبت به آن خواهید داشت.» 

اگر دقت کرده باشید معمولاً نوجوانان و جوانان سرگرمی‌هایی مانند خانه‌های جن‌زده و فیلم‌های ترسناک را دوست دارند و این دلیل مشخصی دارد. 

تاک تامپسون، استاد مردم‌شناسی که دوره‌ای را در مورد داستان‌های ارواح تدریس می‌کند، می‌گوید: «افراد در این سن تلاش می‌کنند با فناپذیری مقابله کنند، می‌خواهند بدانند از چه چیزهایی می‌ترسند و تا چه حد می‌توانند شجاع باشند. در فرهنگ‌های مختلف، مواجهه با ترس‌ها بخشی از بزرگسالی است. معمولاً یک کار اجتماعی است که جوانها را جذب خود می‌کند، آن‌ها خودشان را آزمایش می‌کنند تا ببینند آیا یک خانه جن‌زده واقعاً جن‌زده است یا خیر. 

چه چیزی ما را می‌ترساند؟ 

2

آلیس فلاهرتی، استادیار عصب‌شناسی و روان‌پزشکی دانشگاه هاروارد، می‌گوید: برخی از ترس‌های انسان از طریق تکامل از پیش برنامه‌ریزی شده‌اند. اجداد ما یاد گرفتند از محرک‌های ترسناک اجتناب کنند، واکنشی که به آن‌ها کمک کرد زنده بمانند و آن غرایز را به ما منتقل کنند. 

فلاهرتی با اشاره به ترس‌های ذاتی می‌گوید: «کودکان نیازی به یادگیری ترس از صداهای بلند، عنکبوت‌ها، مارها، خون و اشیایی که به سرعت نزدیک می‌شوند، ندارند. این در غریزۀ آن‌ها نهفته است». 

اما بیشتر ترس‌های دیگر از طریق تجربه ایجاد می‌شوند. این قبیل ترس‌ها به اندازه افراد مختلف متفاوت هستند، از ترس دائم از سگ پس از گاز گرفتن شدن توسط سگ در کودکی گرفته تا ترس از زنبورها پس از واکنش آلرژیک به نیش زنبور. 

وقتی صحبت از این محرک‌های ترسناک می‌شود، تحقیقات نشان می‌دهد که لازم نیست منبع ترس واقعی باشد تا شما را بترساند، اما واقع‌گرایی شدید آن را ترسناک‌تر می‌کند. 

ابوجاوده می‌گوید: «انتظار می‌رود یک مار واقعی ترسناک‌تر از شبیه‌سازی واقعیت مجازی باشد، و شبیه‌سازی واقعیت مجازی به نوبه خود احتمالاً ترسناک‌تر از یک عکس معمولی است». 

فلاهرتی می‌گوید ترس می‌تواند بین جنسیت‌ها هم متفاوت باشد: «همه می‌گویند مردها فیلم‌های ترسناک را بیشتر از زنان دوست دارند. شواهد نشان می‌دهد مردها با شکارچی و زنان با قربانی همذات‌پنداری می‌کنند.»

مترجم: زهرا ذوالقدر

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید