(عکس) نمک‌ فروشی که با ریش‌هایش آدم بلند می‌کند

(عکس) نمک‌ فروشی که با ریش‌هایش آدم بلند می‌کند

خودش را این گونه معرفی می‌کند: نام من حسن چوپان، متولد اول اردیبهشت سال ۴۲، اصالتا اهل روستای باج‌باج، از توابع شهرستان ورزقان و بزرگ‌شده محله علامه جعفری هستم.

کد خبر : ۱۶۰۰۶۵
بازدید : ۱۹۱۵

پهلوان حسن نمک‌فروش می‌گوید در این ۱۰ سال هیچ‌کس سراغش را نگرفته و به همین دلیل نتوانسته رکوردش را در بلند کردن وزنه و انسان با ریش ثبت کند. کوچه پس‌کوچه‌های تبریز پیر پر از استعدادهایی است که با بی‌مهری‌ها و نامهربانی‌ها به طرز عجیبی کنار گذاشته شده‌اند و یا بهتر بگویم، نادیده گرفته شده‌اند.

چند وقتی بود که می‌خواستم سراغ نمک‌فروشی بروم که در برنامه عصر جدید شرکت کرده و با ریش‌هایش یک نفر را بلند کرده بود. چیزهای عجیبی از توانمندی‌های او شنیده بودم که باورش برایم سخت بود.به محله استاد جعفری تبریز می‌روم و سراغ پهلوان حسن نمک‌فروش را می‌گیرم و بالاخره مغازه‌اش را پیدا می‌کنم.

مغازه‌ای کوچک که حسن آقا هر روز از صبح علی‌الطلوع تا آخر شب در این مغازه تلاش می‌کند تا برای اهل و عیالش روزی حلال کسب کند. وقتی می‌فهمد خبرنگارم، از خوشحالی بال در می‌آورد.  گویا واقعا تاکنون هیچ کس حتی حاضر نشده پای درددل‌های حسن آقا بنشیند، چه برسد به اینکه استعدادش را کشف کند.

خودش را این گونه معرفی می‌کند: نام من حسن چوپان، متولد اول اردیبهشت سال ۴۲، اصالتا اهل روستای باج‌باج، از توابع شهرستان ورزقان و بزرگ‌شده محله علامه جعفری هستم. از اولین رشته ورزشی‌اش می‌گوید: من ابتدا در ورزش کشتی فعالیت می‌کردم.

 همان‌طور که می‌دانید برای موفقیت در ورزش کشتی باید از لحاظ خوردن و آشامیدن و مواد غذایی به بدن خود برسید، اما من در یک خانواده کم‌برخوردار به دنیا آمده و بزرگ شده بودم. امکانات لازم را نداشتم تا مواد غذایی مناسبی را تهیه کنم و بخورم. در واقع توان و شوق لازم را داشتم، ولی امکانات لازم را نداشتم و پولی نداشتم تا وسایل مربوط به ورزش کشتی را بخرم و در باشگاه و یا در منزل تمرین کنم.

از آشنایی با ایوب بنی‌نصرت، قهرمان کشتی تبریز و ایران، نیز حرف‌های جالبی را بیان می‌کند: من در سال ۶۱ در باشگاه راه‌آهن با حسین بابازاده کشتی می‌گرفتم که از مربیان بنام تبریز بود. در آن ایام، من با ایوب بنی‌نصرت که از قهرمانان کشتی آذربایجان بود، هم‌دوره بودم و با هم تمرین می‌کردیم و می‌دیدم که گردنش خیلی تنومند است. وقتی پرسیدم که علت این موضوع چیست، گفتند با گردنش وزنه می‌زند. اما من پولی نداشتم تا وزنه بخرم.

در مورد کشف استعداش می‌گوید: چون من از همان دوران جوانی موهایم را بلند نگه می‌داشتم، احساس کردم موهایم قوی است و به بچه‌محل‌ها می‌گفتم که موهای من را نگه دارند تا من آن‌ها را بکشم. متوجه شدم که استعدادم در این کارهای عجیب و سخت بیشتر از ورزش کشتی است، اما از همان دوران جوانی وقتی این کارها را انجام می‌دادم، به جای اینکه مرا تشویق کنند، مسخره‌ام می‌کردند.

حسن چوپان از اجرای برنامه در ترکیه با پیراهن ترکیه و گسترش فولاد می‌گوید: من عاشق تراکتور هستم و زمانی که ۳ ماه بود این تیم دوباره به لیگ برتر صعود کرده بود، با پیراهن تراکتور در کشور ترکیه برنامه اجرا کردم، اما هیچ کس به سراغ من نیامد که چرا به آن برنامه رفتی و هدفت از اجرای آن برنامه چه بود. اما من به سراغ باشگاه رفتم و به آن‌ها گفتم که من پول ندارم، شما از من حمایت کنید و نماینده گینس را به تبریز بیاورید تا در داخل باشگاه رکود جهانی را بشکنم و نام تراکتور در جهان ثبت شود که یک هوادار تراکتور با پیراهن تراکتور رکورد دنیا را شکست.

او ادامه می‌دهد: من در ترکیه پیراهن گسترش فولاد را نیز پوشیدم و عکس یادگاری انداختم، اما وقتی به خاطر ابتلا به سرطان کلیه می‌بایست کلیه‌ام را جراحی می‌کردند، چون دو میلیون تومان پول عمل جراحی را نداشتم، به باشگاه‌های تراکتور و گسترش رفتم و گفتم که من هوادار شما هستم و در ترکیه با پیراهن شما برنامه اجرا کردم. متاسفانه این پول را به من ندادند تا کلیه‌ام را عمل کنم. 

پهلوان حسن درباره ماجرای عجیب و البته ناراحت‌کننده ثبت رکوردش نیز می‌گوید: با سختی بالاخره توانستم از طریق سایت گینس ثبت‌نام کنم و فردی که برای من ترجمه کرد گفت سایت گینس می‌گوید که در ۲ مرحله باید رکورد را ثبت کنم. ما این کار را کردیم و به گینس فرستادیم. بعد از ۳ ماه جواب دادند که فیلم ارسال‌شده را تماشا کردیم و دیدیم که رکورد را شکستید، اما شرط ما برای قبول کردن ثبت رکود این بود که در ۲ مکان متفاوت رکورد را بشکنید، نه اینکه در یک مکان ثابت ۲ بار رکورد را ثبت کنید.

از لهجه فارسی حرف زدنش نیز می‌گوید و ادامه می‌دهد: بعد از این اتفاق کلاً روحیه‌ام را از دست دادم و ناراحت شدم و در طول این سال‌ها با همه مسئولین و با همه نهادها حرف زدم، ولی هیچ‌کس از من حمایت نکرد. به من ایراد می‌گیرند که نمی‌توانی فارسی صحبت کنی، در حالی‌ که همه ما تبریزی‌ها هنگام فارسی صحبت کردن لهجه داریم و این ضعف نیست.

وقتی از حسن چوپان می‌پرسم که اگر در شهر دیگری به غیر از تبریز بود، باز هم این گونه تنها می‌ماند، این گونه پاسخم را می‌دهد: علی باغبان‌باشی، قهرمان دو و میدانی ایران، در خاطرات خود تعریف می‌کند که وقتی به خدمت سربازی رفته بود، در پادگان متوجه می‌شوند که او می‌تواند به‌خوبی بدود.

به همین دلیل او را به هیات دو و میدانی مشهد معرفی می‌کنند و او با لباس سربازی و با پوتین به مسابقه انتخابی می‌رود و نفر اول می‌شود. وقتی که به تهران می‌رود، در ورزشگاه شیرودی با این‌که از صدای تپانچه شروع مسابقه غافلگیر شده بود و دیرتر شروع کرده بود بازهم اول شد. در طول تاریخ ۱۶۳ مدال برای این کشور ثبت کرد.

این ‌همه موفقیت و مدال در سایه ۲ نفر به دست آمد: یکی آن فرمانده گردان و دیگری رئیس هیات دو و میدانی مشهد که این استعداد را کشف کردند و از او حمایت کردند و برای کشورمان مدال‌های رنگارنگ از مسابقات کشوری، آسیایی، جهانی و المپیک کسب کرد. اما من در طول این سال‌ها یک نفر در تبریز پیدا نکردم که از من حمایت کند.

حسن چوپان با افتخار می‌گوید که « من همیشه یک نمک‌فروش خواهم ماند» و ادامه می‌دهد: نمی‌دانم مسئولین از چه چیز می‌ترسند شاید می‌ترسند که نام من مطرح شود و من بزرگ شوم اما این را بدانند که من همانطور که از ۱۰ سال قبل نمک می‌فروختم الان هم‌نمک می‌فروشم و اگر رکورد جهانی را ثبت کنم بازهم این‌جا نمک خواهم فروخت من هرگز جوّ گیر نخواهم شد و من کوچک این کشور هستم و افتخار می‌کنم ایرانی و تبریزی و یک نمک‌فروش هستم هدف من فقط و فقط مطرح کردن نام کشورم در دنیا است.

پهلوان حسن از گرانی دلار نیز گلایه می‌کند و می‌گوید: اگر خودم پول و سرمایه داشتم آن زمانی که دلار هزار تومان بود، ۲۰ میلیون تومان هزینه می‌کردم و رکورد را می‌شکستم و نام کشورم را در سراسر دنیا مطرح می‌کردم و می‌لیاردها دلار پول برای کشورم به ارمغان می‌آوردم اما خدا لعنت کند باعث و بانی و کسانی را که باعث شدند دلار گران شود در طول این سال‌ها به هر کجا که مراجعه کردم مرا مثل یک توپ فوتبال به این طرف و آن طرف ‌فرستادند اگر خودم پول و سرمایه داشتم رکورد را می‌شکستم و به هیچ‌کس احتیاج نداشتم اگر خودم پول داشتم نماینده گینس را به تبریز می‌آوردم و در مقابل چشمان او رکورد جهان را می‌شکستم حتی نیازی به دوربین صداوسیما هم نداشتم.

jBRBDE7wzAkZ

ماجرای شیطنت سفارت آمریکا در ترکیه نیز جالب است. گویا وقتی که حسن چوپان در ترکیه برنامه اجرا کرده بود، آمریکایی‌ها قصد اعطای پناهندگی به او را داشتند، اما با پاسخ قاطع او مواجه شدند.

می‌گوید: بعد از این‌که در تلویزیون ترکیه آن برنامه را اجرا کردم از سفارت آمریکا با من تماس گرفتند و گفتند حاضریم در عرض ۴۸ ساعت پناهندگی تو را حل کنیم، اما به این شرط که برای آمریکا رکورد ثبت کنی، ولی من قبول نکردم و گفتم من می‌خواهم نام ایران را در دنیا مطرح کنم و گفتم که یک ذره‌ از خاک وطنم را با کوهی از طلای کشورهای بیگانه عوض نمی‌کنم. من خاک عینالی، سهند و خاک کشورم را با طلاهای آمریکایی‌ها عوض نمی‌کنم.

درباره وضعیت معیشت و زندگی‌اش می‌گوید: پسرم تازه ازدواج کرده‌ و برای گرفتن ۳۰ میلیون تومان وام چندین و چند ضامن از من خواستند و با کلی مکافات و مصیبت توانستیم وام را بگیریم و اکنون اقساط وام را پرداخت می‌کنم. زندگی من فقط با این نمک‌فروشی می‌گذرد. من اصلاً دست گدایی دراز نمی‌کنم. گلایه‌ام از مسئولین است که هیچ‌وقت مرا حمایت نکردند. این مغازه هم اجاره است و وقتی می‌بینند که من ترکیه رفتم و برنامه اجرا کردم و تقریباً مطرح شدم و چند مشتری اضافی به مغازه من آمد، اجاره‌بها را اضافه کردند و چندین مغازه عوض کردم و فعلاً در این‌جا مشغول هستم.

آری، اینجا تبریز است و از این قهرمانان در این شهر و دیار کم نداریم و کافی است نیم‌نگاهی به محلات قدیمی و تاریخی این شهر داشته باشیم تا این استعدادها را کشف کنیم تا نام شهر و کشورمان را در دنیا مطرح کنند و لااقل چند صدم درصد از پولی که در فوتبال هزینه می‌شود بدون آنکه کوچک‌ترین آورده‌ای برایمان داشته باشد، برای این استعدادها خرج شود.

منبع: ایسنا

۱
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید