زبان بدن؛ ابزاری مفید برای بالا بردن مهارتهای غیرکلامی
زبان بدن یا Body Language یکی از اجزای ارتباطات غیر کلامی است که در برقراری ارتباطات روزمره ما جایگاه بسیار پررنگی دارد. نحوه قرارگیری ما، حرکات بدن و دست به هنگام صحبت کردن، همه و همه در شکل دادن و تأثیرگذاری ارتباطات ما – علیالخصوص ارتباطات کلامی – نقش موثری دارند.
حرکات بدن شامل ژستها، طرز ایستادن، حرکات دست و سر یا کل بدن میشود.
حرکات بدن میتواند برای تقویت یا تاکید بر آنچه که فرد میگوید استفاده شود و همچنین اطلاعاتی را دربارۀ احساسات و رفتارهای فرد منتقل میکند. با این وجود، ممکن است حرکات بدن در تضاد با چیزی که گفته میشود باشد.
یک ناظر ماهر ممکن است بتواند این اختلافات در رفتار را تشخیص دهد و از آنها به عنوان نشانههایی برای تشخیص اینکه فردی در واقع چه احساسی دارد و چه فکر میکند، استفاده کند.
چندین دسته از حرکات بدن وجود دارد که از جملۀ آنها موارد زیر است:
حرکاتی هستند که کاربردی نظیر کلمات علامتی دارند.
برای مثال حرکاتی که معنای "باشه"، "بیا اینجا" یا حرکات دستی که برای تاکسی گرفتن استفاده میشود، از جملۀ این حرکات هستند. توجه داشته باشید که اگرچه برخی از حرکات علامتی به صورت بینالمللی شناخته میشود، برخی دیگر در جاهای مختلف معانی مختلفی دارند.
حرکاتی که با واژگان همراه میشوند تا یک پیام شفاهی را ترسیم کنند، ترسیمگر نامیده میشوند. برای مثال تکان دادن سر در جهتی مشخص، وقتی میگوییم: "آنجا".
حرکاتی که برای بازخورد دادن در حین مکالمه استفاده میشوند، تنظیم کننده نامیده میشوند.
مثالهایی از تنظیم کنندهها شامل تایید با سر، صداهایی کوتاهی نظیر "آهان" و "اوهوم" و حالاتی که دلالت بر علاقمندی یا بیحوصلگی دارند میشود. تنظیمکنندهها به طرف مقابل اجازه میدهد تا صحبتش را بر مبنای سطح علاقمندی یا موافقت مخاطبش تنظیم کند. بدون دریافت بازخورد، بسیاری از مردم به سختی میتوانند مکالمه را حفظ کنند. با این وجود، اینها هم ذیل شرایط فرهنگی قرار میگیرند.
این رفتارها شامل کارهایی نظیر خاراندن یا تنظیم جای عینک هستند یا نشانگر نیازی روانی است، نظیر جویدن ناخنها در هنگام اضطراب.
اگرچه این کارها اغلب ناخودآگاه است، سازگارگرها معمولاً در فضاهای عمومی کمتر نمود پیدا میکنند، و بیشتر در دنیای شخصی افراد جایی که احتمال دیده شدن این کار کمتر است، روی میدهد. رفتارهای سازگارگرانه معمولاً همراه با حس اضطراب یا خصم روی میدهند.
۲- طرز قرارگیری
طرز قرارگیری میتواند احساسات، نگرشها و مقصودها را منعکس کند. پژوهشها نشانههای قابل برداشت از طرز قرارگیری و معنای آنها را شناسایی کردهاند که از جملۀ آنها موارد زیر است.
مطالعۀ فضای شخصی، پروکسمیک نامیده میشود.
در جوامع چندفرهنگی امروزی، لازم است که طیف قواعد غیر زبانی که در گروههای قومی مختلف ابراز میشوند را مدنظر داشته باشیم. وقتی کسی فاصلۀ "مناسب" را نقض میکند، افراد دیگر ممکن است احساس ناراحتی کنند یا حالت تدافعی بگیرند. این اتفاقات ممکن است که باعث سوء برداشت شوند.
در جوامع غربی، چهار فاصله با توجه به رابطۀ میان افراد حاضر در رابطه، تعریف شده است. این چهار فاصله با چهار نوع اصلی رابطه مرتبط هستند: صمیمی، شخصی، اجتماعی و عمومی هر یک از این فاصلهها به دو بخش فاز نزدیک و فاز دور تقصیم میشوند که در مجموع هشت گروه بدست میآید. بد نیست بدانید که این فواصل در جوامع غربی نُرم محسوب میشوند.
فاصلۀ صمیمی (لمس تا ۴۵ سانتیمتر)
در جامعۀ بریتانیا، این فاصله برای رفتار عمومی نامناسب است و ورود به فضای صمیمی شخصی دیگر که با رابطۀ نزدیکی ندارید، میتواند شدیداً آزار دهنده باشد.
فاصلۀ شخصی (۴۵ سانتیمتر تا یک متر و ۲۰ سانتیمتر)
فاز دور فاصلۀ شخصی مناسبترین فاصله برای افرادی که با هم گفتگو میکنند محسوب میشود. در این فاصله دیدن حالات چهرۀ فرد و حرکات چشم او و همینطور زبان بدن کلی او آسان است. دست دادن میتواند در حدود فاصلۀ شخصی انجام شود.
فاصلۀ اجتماعی (یک متر و ۲۰ سانتی متر تا سه متر و ۶۰ سانتی متر)
نشستن هم اهمیت دارد: احتمال اینکه ارتباط رسمی تلقی شود، در صورتی که تعامل بر سر میز انجام شود، بیشتر است. علاوه بر این، اگر چینش نشستنها به گونهای باشد که گویی فردی از بالا به کسی دیگر نگاه میکند، ممکن است حس سلطه پیش آید. در فاصلۀ اجتماعی، سخن گفتن باید با صدای بلندتر انجام شود، و تماس چشمی در ارتباط نقش اساسی دارد، در غیر این صورت بازخورد ممکن است کاهش یابد و تعامل به پایان برسد.
فاصلۀ عمومی (سه متر و ۶۰ سانتیمتر تا چهار متر و نیم)
نکتهای در رابطه با حمل و نقل عمومی
هر کسی که در شهری شلوغ، به خصوص پایتخت زندگی میکند، با حمل و نقل عمومی شدیداً شلوغ آشناست. مثلاً در لندن، مترو در ساعات شلوغی چنان شلوغ است که غریبهها ممکن است به هم بچسبند.
یک پدیدۀ جالب در رابطه با ساعت شلوغی مترو در لندن این است که تقریباً هیچ کس صحبت نمیکند و حتی به حضور دیگران بیاعتناست و تماس چشمی یا دیگر علائم غیرکلامی را به کار نمیبرد- مگر به ندرت که برای حرکت در واگن عذرخواهی کند.
شاید بتوان دلیلش را این دانست که پذیرش غریبهها در فضای صمیمی فرد، بسیار ناراحت کننده است و اغلب افراد ترجیح میدهند که به این مسئله بیاعتنا باشند.
درک این فواصل به ما اجازه میدهد تا به شکلی مناسب و غیر تهدیدآمیز نزدیک شوند. افراد میتوانند احساس دیگران نسبت به خودشان را درک کنند و این که نگاهشان به رابطه چیست را بفهمند و رفتارشان را بر این مبنا شکل دهند.
ژستهای پیچیدهتر مثل بالا گرفتن هر دو دست بالای کمر، نشان دهندهی تفکر پیچیده است. سیاستمدارانی مثل بیل کلینتون، باراک اوباما، کولین پاول، و تونی بلر بعنوان شخصیتهای کاریزماتیک وسخنرانان کارامد درنظر گرفته میشوند که بخشی از دلایلش این است که اغلب از ژست دست استفاده میکنند.
گذاشتن دست توی جیب در طول صحبت کردن، نشانهی عدم اطمینان ماست. برعکس، اگر دست هایمان را از جیب بیرون آوریم و کف دستها را رو به بالا بگیریم، نشان میدهد که دوست داشتنی و قابل اعتماد هستیم.
۲- در دست گرفتن مچ، ساعد، بازو
چند تن از مردان سرشناس خانواده سلطنتی بریتانیا معروف به این هستند که هنگام قدم زدن سر خود را بالا نگه میدارند، چانه را جلو میدهند و با یک دست، ناحیه مچ به پایین دست دیگر را در پشت خود میگیرند. این علامت نه تنها توسط اعضای خاندان سلطنتی بریتانیا استفاده میشود، بلکه بسیاری دیگر از اعضای خاندانهای سلطنتس کشورهای جهان از آن استفاده میکنند.
در مراتب پایین تر، این علامت توسط پلیسی که نگهبانی میدهد، مدیر مدرسه هنگامی که در مدرسه قدم میزند، پرسنل ارشد نظامی و سایر صاحب منصبان مورد استفاده قرار میگیرد. این حرکت حاکی از برتری و اطمینان به خود میباشد.
علامت «مچ در دست» نباید با علامت «گرفتن ساعد با دست دیگر» که نشانه رنجش و ناکامی است اشتباه گرفته شود. در این حالت، یک دست ساعدِ دست دیگر را خیلی سفت میگیرد انگار که یک دست در تلاش است تا دست دیگر را از حرکت باز دارد. جالب اینجاست که هر چه بیشتر دست به سمت بالا حرکت کند، میزان عصبانیت فرد بیشتر شده است.
۳- حالات مختلف کف دست
یکی از اشارات غیر کلامی که کمترین توجه را به خود معطوف داشته، اما از بیشترین قدرت برخوردار است، توسط کف دست انسان ارایه میشود.
در حرکات کف دست، سه حالت اصلی وجود دارد: کف دست رو به بالا، کف دست رو به پایین و کف دست بسته با یک انگشت به حالت اشاره. تفاوت بین این سه حالت را با یک مثال مشخص میکنیم:
حالت کف دست رو به بالا به عنوان یک حرکت غیر تهدید آمیز و سلطه پذیر استفاده میشود که یادآور التماسِ گِدای خیابانی است.
زمانی که کف دست برگشته و به سمت پایین است، بلافاصله اقتدار را تداعی میکند. شخصی که از او چنین درخواستی شده، احساس میکند که برداشتن جعبه یک فرمان است.
۴- مالش انگشت شست به سایر انگشتان
مالیدن انگشت شست به نوک انگشتان یا به انگشت سبابه عموماً به عنوان توقع پول شناخته شده است. این حرکت اغلب توسط فروشندهها استفاده میشود که در حین مالیدن انگشت شست به نوک انگشتان، به مشتری خود میگویند: «من میتوانم ۴۰ درصد به نفع شما کار کنم.» یا شخصی که انگشت سبابه خود را به انگشت شست میمالد و خطاب به دوستش میگوید، «۱۰ دلار به من قرض بده». از به کار بردنِ این علامت در زمانی که یک فرد آزموده مشغول معامله با مشتریان خود است، به طور قطه خودداری نمایید.
۵- مشت کردن دست و باز کردن انگشت اشاره
اگر کسی دستش را مشت کند و انگشت اشارهاش را باز کند، یعنی تلاش میکند تسلط و قدرت خود را نشان دهد، هرچند که این روش همیشه کارآیی ندارد.
باربارا و آلن پیز مینویسند: «در حالت «مشت بسته انگشت باز» درواقع انگشت اشاره شبیه به یک چماق است که گوینده تلاش میکند به شکلی استعاری، شنونده را وادار به اطاعت و تسلیم نماید. اما این کار بهطور ناخودآگاه باعث تحریک احساسات منفی در دیگران میشود، چراکه قبل از آنکه فرد دستش را مشت کند و از انگشت اشاره استفاده کند، ابتدا دستش را بالا میآورد، و این حرکتی است که بیشتر پستانداران هنگام حمله فیزیکی انجام میدهند.»
۶- انداختن یک پا روی پای دیگر
این عمل اغلب نشانه مقاومت و عدم پذیرش است و در مذاکرات، نشانه خوبی نیست. جراردای نیرنبرگ، و هنری ایچ کالرو، نویسندگان کتاب «چگونه یک انسان را مثل یک کتاب بخوانیم؟» از ۲.۰۰۰ جلسه مذاکره فیلمبرداری کرده و مشاهده کردند در مذاکراتی که یکی از طرفین پایش را روی پای دیگر انداخته بود، توافقی حاصل نشد.
از دیدگاه روانشناسی، روی هم انداختن پاها نشان میدهد که فرد از نظر ذهنی، عاطفی و فیزیکی، بسته است و بنابراین کمتر احتمال دارد که در مذاکره تسلیم شود.
۷- دستبهسینه بودن
شناسایی سرنخهای زبان بدن کار سادهای است، اما ضروری است شرایط را هم در نظر داشته باشیم. اگرچه دستبهسینه بودن معمولان نشانه بسته بودن و حالت تدافعی فرد است، اما گاهی افراد به هنگام سرما یا زمانی که صندلی جایی برای گذاشتن دستها ندارد، دستبهسینه مینشینند؛ بنابراین قبل از تصمیمگیری یا تغییر استراتژی بر اساس این نوع رفتارها، محیط را در نظر بگیرید.