شوخیِ فاصله اجتماعی در مدارس!
فرزند شما اگر در پایتخت کشور راهی مدرسه شود، حدود ۹۰-۸۰ سانتیمتر جا گیرش میآید که خود را از کرونا مصون نگه دارد. بیشتر شبیه شوخی است؛ چون کمترین ابعاد در بحث کرونا از ۲.۵ متر شروع میشود.
سلیمان محمدی | لطفا به این آمارها توجه کنید و آن را به خاطر بسپارید. درکشور ایران پانزده میلیون دانشآموز داریم (۱۵۶۱۳۵۴۶)؛ برای تحصیل این دانشآموزان ۱۰۷۱۷۱ مدرسه وجود دارد و ۵۵۹۲۴۳ کلاس هم در این مدارس موجود است.
حدود ۱۰ درصد این مدارس زیر ۱۴ نفر دانشآموز دارند و بر اساس اعلام وزارت آموزش و پرورش ۱۲ درصد مدارس موجود هم نیازمند تخریب هستند. یعنی هنوز حساب و کتاب شروع نشده باید حدود ۲۰ درصد از تعداد مدارس کم کنیم تا به عدد واقعی آن برسیم، پس میماند حدود ۸۱ هزار و خردهای مدرسه سرپا و ۴۵۰ هزار کلاس درس.
در نتیجه ما درکشور ایران ۴۵۰ هزار کلاس درس برای ۱۵۶۱۳۵۴۶ نفر دانشآموز داریم؛ یعنی هر کلاس حدود ۳۴ نفر! اگر بسیار خوشبینانه و عملا غیرواقعی محاسبه کنیم که تمام کلاسهای تمام مدارس ایران به اندازه حداقل استانداردها یعنی حدود ۲۵ تا ۳۰ متر فضا داشته باشند، هر دانشآموز ما سهمش از کلاس درس زیر ۱.۵ مترمربع است.
البته این آمار چیز مخفی نیست و حتی بر اساس اعلام مبادی رسمی که طبیعتا در این دست آمارها ارقام را رو به بالا گرد میکنند، تراکم هر کلاس در کشور ۲۴ نفر اعلام شده و در شهرهایی مثل تهران ۳۲ نفر که گاهی به بالای ۴۰ نفر هم میرسد.
یعنی فرزند شما اگر در پایتخت کشور راهی مدرسه شود، حدود ۹۰-۸۰ سانتیمتر جا گیرش میآید که خود را از کرونا مصون نگه دارد. بیشتر شبیه شوخی است؛ چون کمترین ابعاد در بحث کرونا از ۲.۵ متر شروع میشود و البته وزارت آموزش و پرورش هم اعلام کرده که برای بازگشایی مدارس حداقل ۲.۵ متر فضا برای هر دانشآموز در کلاس باید وجود داشته باشد.
یعنی در هر کلاس ۱۰ دانشآموز. بعید است والدینی که مخالف بازگشایی مدارس هستند، نشسته باشند پای چنین حساب و کتابی؛ آنها فقط میدانند نگرانند و شاید حتی دلیلش را به این وضوح ندانند، اما همان تصویر همیشگی مدارس و امکاناتشان باعث شده که بیحساب و کتاب هم که شده، با رفتن فرزندانشان به مدرسه مخالفت کنند، چون رنگ رخساره را میبینند و سر درون را حدس میزنند.
اما مدیران آموزش و پرورش کشور که حتما از این آمار و خیلی تلختر از آن هم خبر دارند با چه جراتی میخواهند دانشآموزان را به مدارس برگردانند؟ بعید است کسی این ریسک را بکند. البته خود آموزش و پرورش هم اعلام کرده در بازگشایی در هر کلاسی حداکثر ۱۵ دانشآموز بنشینند یا همان ۲.۵ مترشان را داشته باشند. برنامهای که اظهر من الشمس است عملی نیست.
حالا باید دید این برنامه غیر عملیاتی چرا مثل خیلی برنامههای دیگر کشور قرار است اجرا شود. در صورت اجرا شدن طرح و بازگشایی مدارس مسوولیت جان دانشآموزان با چه کسی خواهد بود؟ آموزش و پرورش که قطعا مسوولیتی نخواهد پذیرفت و اگر بپذیرد هم کاری نمیتواند بکند، چون در نهایت مثل ستاد کرونا میتواند ثابت کند همه تلاشش را کرده است.
به نظر میرسد مدیران این وزارتخانه هم به این مسائل فکر کردهاند و آنچه برایش آماده شدهاند، بازگشت حداکثر بیست- سی درصد دانشآموزان در مدارس است. موضوعی که در نگاه اول اختیار را به خانوادهها میدهد که درباره فرزند خود تصمیم بگیرند و بسیار دموکراتیک و زیبا است، اما در واقعیت چالشهایی فراتر از خود کرونا به دنبال خواهد داشت.
تفاوت نوع آموزش دانشآموزان حضوری با مجازی، تفاوت میزان یادگیری این دو دسته، شیوه ارزشیابی و برگزاری کلاسهای عملی و آثار روحی و روانی بر دانشآموزانی که از رفتن به مدرسه منع میشوند و کمبود نیرو و امکانات برای ادامه هر دو شکل حضوری و مجازی، اندکی از دهها مشکلی است که بازگشایی مدارس در شرایط فعلی ایجاد میکند.
از سوی دیگر زندگی بسیاری از خانوادهها هم به دلیل تعطیلی مدارس مختل شده و مجبور شدهاند پا به پای فرزندانشان در کلاس درس مجازی حاضر شوند و در موارد زیادی بیخیال کار و درآمدشان شوند، چون دیگر زمانی برای سرکار رفتن ندارند.
برخی هم قادر به کنترل و تخلیه انرژی کودکانشان نیستند و حضور در جمع همسالان را برای این مساله ضروری میدانند.
در این شرایط وزارت آموزش و پرورش باید تدبیری فراتر از این طرح ابتدایی بیندیشد که از همان زمانی که بحث بازگشایی مدارس پیش آمد مطرح بوده و هیچوقت نتوانستهاند آنطور از آن دفاع کنند که خانوادهها بتوانند به «خانه دوم» فرزندانشان اعتماد کنند و آنها را راهی مدرسه کنند.
امروز جای طرحی خالی است که در نهایت منجر به تفاوت سطح دانش و یادگیری دانشآموزان و ایجاد مشکلات عدیده برای معلمان و مشکلات روحی و روانی برای خانوادهها و فرزندانشان نشود. طرحی که نتیجهاش بازگشت فرزندان خانوادههای متمول به مدارس غیرانتفاعی با سرانه فضای بالا و بازماندن فرزندان مردم عادی از حق تحصیل کامل و بدون خطر مرگ نباشد.
اکنون والدین ۸۲۷۸۲۸۲ دانشآموز ابتدایی بیشترین استرس را دارند که اگر کودکشان را راهی ۳۱۰۰۴۶ کلاس موجود برای این مقطع بکنند او را به آغوش بیماری سپردهاند و اگر مانع از مدرسه رفتن فرزندشان شوند، برای همیشه در یادگیری و آموزشپذیری کودک اخلال ایجاد کرده و خشت اول را کج بگذارند.
با این حال به نظر میرسد با توجه به تراکم بالای کلاسهای مقطع ابتدایی و همچنین ضرورت و اهمیت نوع تحصیل این کودکان برای اینکه در ابتدای راه تحصیل هستند، مسوولان میتوانند با استفاده از نظرات کارشناسان برنامهای تدوین کنند که در آن الاهم فیالاهم شده و به هر شکلی که کمترین آسیب را داشته باشد بتوانند همه دانشآموزان مقطع ابتدایی را روانه مدرسههایی با حداقل امکانات بکنند.
یعنی به جای فعالیت تمام مدارس با ظرفیت پانزده- بیست درصدی که برای آن پیشبینی کردهاند، از مدارس مقطعهای بالاتر که آموزشپذیری مجازی آنها بسیار آسانتر است، برای بازگشت همه کودکان مقطع ابتدایی به مدرسه استفاده کنند و به این شکل به جای اجرای طرحی ناقص و پر ابهام در ۳ مقطع، حداقل طرحی کامل برای یک مقطع که حضور آن در مدارس ضروریتر است اجرایی کنند.
هر چند با توجه به وضعیت و امکانات موجود مدارس کشور چنین پیشنهادهایی خام و کنار گودی هستند، اما حتما کارشناسان و متخصصان امر میتوانند طرحی پختهتر با این محوریت تدوین کنند.