منصب دیوانبیگی در دوره صفویه
اصطلاح ديوان بيگي ماخوذ از «ديوان» فارسي به معنـاي شـورا، انجمـن و مجلـس و «بيـگ» واژهاي تركي به معنا و مفهوم ارباب، مير و رئيس است كه در مجموع به معناي رئيس شوراي عدليه و افرادي است كه مامور انجام امور عدليه هستند.
کد خبر :
۱۰۱۹۸
بازدید :
۳۰۴۴
اصطلاح ديوان بيگي ماخوذ از «ديوان» فارسي به معنـاي شـورا، انجمـن و مجلـس و «بيـگ» واژهاي تركي به معنا و مفهوم ارباب، مير و رئيس است كه در مجموع به معناي رئيس شوراي عدليه و افرادي است كه مامور انجام امور عدليه هستند.
در واكاوي منابع تاريخي، عـلاوه بـر واژه دیوانبیگی بـا عنـاوين ديگـري همچـون دیوانبیگی باشـي و دیوانبیگیگـري نيز روبهرو میشـويم كـه بـا استناد به منابع میتـوان گفـت دیوانبیگیگـري عملكـرد منصـب مزبـور بـوده اسـت و به نظر ميرسد عنوان دیوانبیگی باشي، براي تمايز دیوانبیگی ارشد (پايتخـت) از نماينـدگان وي در هر ايالت و بيگلربيگينشين بهكار ميرفته است و نمايندگان او در ايـالاتي همچـون بلخ، گرجستان، شماخي و قندهار عنـوان دیوانبیگی داشـتهاند.
در واقع، دیوانبیگی باشي با داشتن موقعيت برتر و اختيارات گسترده، بهرغم نظارت بـر اعمال و احوال ساير دیوانبیگیان، وظيفه تنبيـه و مجـازات آنـان را در صـورت كوتاهي و قصور در انجام وظايف برعهده داشته است حتي وي نـايبي داشت كه در غياب او امور را اداره ميكرد، «چنانكه آقابيگ در هنگام غيبـت عليقلـيخـان شاملو به نيابت او دیوانبیگی بود...»
در منابع تاريخي و مكتوبات و فرامين صفويان از صاحب اين منصـب بـا القـاب «عاليجـاه و مقرب الخاقان» و «رفعت و اقبال پناه عزت و اجلال دستگاه» و «ايالت و شوكت پناه» يـاد شـده كه نشاندهنده اعتبار و اهميـت موقعيـت دیوانبیگی در سـاختار حكومـت صـفويان اسـت.
بررسي متون تاريخي نشان ميدهد دیوانبیگی مجلس قضاوت خويش را در كشيكخانه قصردولتي، در هر هفته، چهار روز و روزي دوبار برگزار میكرد ودو روز ديگرِ هفته را نيز در خانه خود به دعاوي عرفي رسيدگي ميكرد.نهاد قضاوت به دليل تامين امنيت و سلامت جامعه نقـش مهمـي در سـاختار حكومـت داشته و بر مبناي شرايط سياسي و اجتماعي از فرآيند تحولات جوامـع و حكومـت نيـز تاثير پذيرفته است.
در دوران صفويه، بهرغـم توجـه شـاهان صـفويه بـه ديـوان عـدالت، همواره نواقص و كاستيهايي در روند قضايي جامعـه بـهوجـودآمـد كـه شـاه عبـاس در مجموعه اقدامات اصلاحي، در صدد رفع آن برآمد. وي با عنايت به نظام قضـايي دوران پيشين و به كارگيري جنبههاي مثبت آن، مقام دیوانبیگی را كه پيش از اين بهعنوان مقامي نظامي مطـرح بـود، بـه كارگرفـت و بـا ايجـاد تحـولاتي در ماهيـت كـاركرد و وظـايف دیوانبیگی، رئيس آن را بهعنوان رئـيس كـل دادگسـتري و قضـاوت ايـران بركشـيد.
درحقيقت با توجه به ضرورتهاي توده مردم، جابهجايي اقوام، انتقال اقليتهاي مذهبي بـه مناطق دروني ايران، ايجاد سرمايهگذاري تجاري توسط همين اقليتهاي مذهبي، بهكارگيـري گروههايي از آنان در بخشهاي نظامي و ساير مقتضيات، زمينـه تشـكيل دسـتگاه جديـد قضايي براي اداره جامعه مبرم بود.
دیوانبیگی با داشتن اختيارات نامحدود از سوي شـاه، نماينـده تامالاختيـار وي در حقوق عمومي بود و گاه از چنان قدرتي برخوردار بود كـه كسـي نمـيتوانسـت مقـام برجستهاش را به چالش بكشاند، زيرا مزيد بر مقـام قضـايي، از تشـكيلات نظـامي نيـز استفاده میكرد كه پشتيبان و راهگشـاي او در مواقـع بحرانـي و ضـروري بـود.
امنيـت عمومي و دادرسي عرفي نهاد دیوانبیگی در نظـام اجتماعي مخـتلط، زمينـه زنـدگي اجتماعي مناسب را براي اقشار مختلف، اقـوام متفـاوت، اقليـتهاي مـذهبي، تجـار و سفراي خارجي به نحو قابل تاملي فراهم كرده بود.
در پرتو كاركرد مثبت دیوانبیگی بود كه در دوران شاهعباس و ذيل عنايت شاه به اين نهاد قضايي، نظم و امنيت خاصـي بـر جامعه صفويه حكمفرما گرديد، بهطوري كه عـلاوه بـر عامـه مـردم، سـاير اقليـتها، سياحان و تجار نيز از امنيت جاني و مالي برخوردار شدند و دیوانبیگی در تعامـل و همکاری بـا قضات شرعي، معضلات و مسائل را به نحواحسن حل و فصل میكرد، ولي بـه مـرور زمان اين مقام نيز از تعرض حوادث و وقايع و كموكاستيها در امان نماند، چنانكه پس از مدتي، ضعفهاي ايجادشده در حكومت و تعارضات دیوانبیگی با مقامات مـذهبي، تضعيف مشروعيت مذهبي ـ سياسي شاهان صفوي در دوره افول اين حكومـت، عـدم سازگاري قوانين عرفي و نحوه اجراي آن با قـوانين شـرع و شـرايط اجتماعي، سـبب تضعيف موقعيت دیوانبیگی گرديد، بهطوري كه در دهههاي پاياني حكومـت صـفويه، اگرچه نهاد دیوانبیگی اسـما وجـود داشـت، دادرسـي بـه معنـاي واقعـي در جامعـه صورت نميپذيرفت.
چنين امري در نهايت نظم اجتماعي را دچار اختلال كـرد و زمينـه نارضايتي اقشار و اقوام مختلف را فراهم آورد و سبب عصيان اقوامي گرديد كه در سقوط حكومت صفويه نقش كليدي را ايفا كردند.
منبع: تحقيقات تاريخ اجتماعي، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي سال چهارم، شماره دوم، پاييز و زمستان 71 -49:1393 به نقل از مقاله: شكلگيري و عملكرد منصب دیوانبیگی دردوره صفويه، نصراالله پورمحمدي املشي، سميه انصاري
در واكاوي منابع تاريخي، عـلاوه بـر واژه دیوانبیگی بـا عنـاوين ديگـري همچـون دیوانبیگی باشـي و دیوانبیگیگـري نيز روبهرو میشـويم كـه بـا استناد به منابع میتـوان گفـت دیوانبیگیگـري عملكـرد منصـب مزبـور بـوده اسـت و به نظر ميرسد عنوان دیوانبیگی باشي، براي تمايز دیوانبیگی ارشد (پايتخـت) از نماينـدگان وي در هر ايالت و بيگلربيگينشين بهكار ميرفته است و نمايندگان او در ايـالاتي همچـون بلخ، گرجستان، شماخي و قندهار عنـوان دیوانبیگی داشـتهاند.
در واقع، دیوانبیگی باشي با داشتن موقعيت برتر و اختيارات گسترده، بهرغم نظارت بـر اعمال و احوال ساير دیوانبیگیان، وظيفه تنبيـه و مجـازات آنـان را در صـورت كوتاهي و قصور در انجام وظايف برعهده داشته است حتي وي نـايبي داشت كه در غياب او امور را اداره ميكرد، «چنانكه آقابيگ در هنگام غيبـت عليقلـيخـان شاملو به نيابت او دیوانبیگی بود...»
در منابع تاريخي و مكتوبات و فرامين صفويان از صاحب اين منصـب بـا القـاب «عاليجـاه و مقرب الخاقان» و «رفعت و اقبال پناه عزت و اجلال دستگاه» و «ايالت و شوكت پناه» يـاد شـده كه نشاندهنده اعتبار و اهميـت موقعيـت دیوانبیگی در سـاختار حكومـت صـفويان اسـت.
بررسي متون تاريخي نشان ميدهد دیوانبیگی مجلس قضاوت خويش را در كشيكخانه قصردولتي، در هر هفته، چهار روز و روزي دوبار برگزار میكرد ودو روز ديگرِ هفته را نيز در خانه خود به دعاوي عرفي رسيدگي ميكرد.نهاد قضاوت به دليل تامين امنيت و سلامت جامعه نقـش مهمـي در سـاختار حكومـت داشته و بر مبناي شرايط سياسي و اجتماعي از فرآيند تحولات جوامـع و حكومـت نيـز تاثير پذيرفته است.
در دوران صفويه، بهرغـم توجـه شـاهان صـفويه بـه ديـوان عـدالت، همواره نواقص و كاستيهايي در روند قضايي جامعـه بـهوجـودآمـد كـه شـاه عبـاس در مجموعه اقدامات اصلاحي، در صدد رفع آن برآمد. وي با عنايت به نظام قضـايي دوران پيشين و به كارگيري جنبههاي مثبت آن، مقام دیوانبیگی را كه پيش از اين بهعنوان مقامي نظامي مطـرح بـود، بـه كارگرفـت و بـا ايجـاد تحـولاتي در ماهيـت كـاركرد و وظـايف دیوانبیگی، رئيس آن را بهعنوان رئـيس كـل دادگسـتري و قضـاوت ايـران بركشـيد.
درحقيقت با توجه به ضرورتهاي توده مردم، جابهجايي اقوام، انتقال اقليتهاي مذهبي بـه مناطق دروني ايران، ايجاد سرمايهگذاري تجاري توسط همين اقليتهاي مذهبي، بهكارگيـري گروههايي از آنان در بخشهاي نظامي و ساير مقتضيات، زمينـه تشـكيل دسـتگاه جديـد قضايي براي اداره جامعه مبرم بود.
دیوانبیگی با داشتن اختيارات نامحدود از سوي شـاه، نماينـده تامالاختيـار وي در حقوق عمومي بود و گاه از چنان قدرتي برخوردار بود كـه كسـي نمـيتوانسـت مقـام برجستهاش را به چالش بكشاند، زيرا مزيد بر مقـام قضـايي، از تشـكيلات نظـامي نيـز استفاده میكرد كه پشتيبان و راهگشـاي او در مواقـع بحرانـي و ضـروري بـود.
امنيـت عمومي و دادرسي عرفي نهاد دیوانبیگی در نظـام اجتماعي مخـتلط، زمينـه زنـدگي اجتماعي مناسب را براي اقشار مختلف، اقـوام متفـاوت، اقليـتهاي مـذهبي، تجـار و سفراي خارجي به نحو قابل تاملي فراهم كرده بود.
در پرتو كاركرد مثبت دیوانبیگی بود كه در دوران شاهعباس و ذيل عنايت شاه به اين نهاد قضايي، نظم و امنيت خاصـي بـر جامعه صفويه حكمفرما گرديد، بهطوري كه عـلاوه بـر عامـه مـردم، سـاير اقليـتها، سياحان و تجار نيز از امنيت جاني و مالي برخوردار شدند و دیوانبیگی در تعامـل و همکاری بـا قضات شرعي، معضلات و مسائل را به نحواحسن حل و فصل میكرد، ولي بـه مـرور زمان اين مقام نيز از تعرض حوادث و وقايع و كموكاستيها در امان نماند، چنانكه پس از مدتي، ضعفهاي ايجادشده در حكومت و تعارضات دیوانبیگی با مقامات مـذهبي، تضعيف مشروعيت مذهبي ـ سياسي شاهان صفوي در دوره افول اين حكومـت، عـدم سازگاري قوانين عرفي و نحوه اجراي آن با قـوانين شـرع و شـرايط اجتماعي، سـبب تضعيف موقعيت دیوانبیگی گرديد، بهطوري كه در دهههاي پاياني حكومـت صـفويه، اگرچه نهاد دیوانبیگی اسـما وجـود داشـت، دادرسـي بـه معنـاي واقعـي در جامعـه صورت نميپذيرفت.
چنين امري در نهايت نظم اجتماعي را دچار اختلال كـرد و زمينـه نارضايتي اقشار و اقوام مختلف را فراهم آورد و سبب عصيان اقوامي گرديد كه در سقوط حكومت صفويه نقش كليدي را ايفا كردند.
منبع: تحقيقات تاريخ اجتماعي، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي سال چهارم، شماره دوم، پاييز و زمستان 71 -49:1393 به نقل از مقاله: شكلگيري و عملكرد منصب دیوانبیگی دردوره صفويه، نصراالله پورمحمدي املشي، سميه انصاري
۰