چرا هرس کردن دوستان اینقدر عادی شده است؟
مردم در بحبوحه ویروس کرونا منزویتر شدند و حالا بسیاری از آنها مطمئن نیستند چگونه زندگی اجتماعیشان را از سر بگیرند.
فرادید | هرس کردن تکنیکی است که باغبانها در فصل زمستان برای درختها و بوتهها بکار میبرند، اما اخیراً جامعهشناسان از این اصطلاح برای صحبت کردن دربارهی زندگی اجتماعی استفاده میکنند: «مردم دوستانشان را هرس میکنند.»
به گزارش فرادید؛ کارشناسان عقیده دارند در دوران همهگیری که ما در خانههایمان حبس شدیم، توسط مرزهای معین از هم جدا شدیم، زمان زیادی برای منزوی شدن داشتیم و راههای نوینی برای ارتباطِ آنلاین یافتیم، ناخواسته یا در برخی موارد بسیار عمدی، «خودمان» از نظر اجتماعی از دیگران فاصله گرفتیم. برخی میگویند نکتهی امیدوارکننده اینست که FOMO (یا ترسِ از دست دادنِ فرصت) ما درمان شده است و برخی دیگر عقیده دارند این دوره منادیِ عریض شدنِ شکافِ روبهرشد تنهایی است که پیش از آن هم وجود داشت. با این حساب، آیندهی دوستیها چه خواهد شد؟
برایان و همسرش دو فرزند شش و چهار ساله دارند. این زوج در دو سال گذشته هیچ دوست جدیدی پیدا نکردهاند و ارتباطشان را با چند دوست نزدیک قطع کردهاند. «فقط بخاطر نداشتن انرژی، نداشتن حرفی برای گفتن، نبودن مناسبات اجتماعی یا تعهدات مشابه به عنوان والدین.»
این زوج تصور میکردند با شروع دبستانِ نخستین فرزندشان میتوانند دوستان جدیدی پیدا کنند، اما شروع قرنطینه این فرصت را از آنها گرفت. در این حین، دوستی هست که برایان نمیداند چگونه به او نزدیک شود. «این همون چیزیه که بیشتر از همه آدمو آزرده میکنه، اما شایدم این من بودم که فکر میکردم دوستی ما خیلی عمیقه. هیچ اتفاق بدی نیفتاد ... فقط من ... من مجبور شدم از تلاش برای ارتباطات اجتماعی دست بکشم.»
راجِر پاتولنی دانشیار جامعهشناسی در دانشگاه وُلوُنگونگ میگوید بسیاری از مردم «خیلی جدی شدن و روی کسایی تمرکز کردن که مهمترین آدمای زندگیشون هستن. مردم یه جورایی انگار به پناهگاه رفتن ... مشکلِ الان بیرون اومدن از اون پناهگاه و برقراری رابطهی مجدد با خویشان و دوستانه.»
این احتمال وجود دارد که برایان هرس شده باشد یا شاید او به طور ناخودآگاه خودش این ارتباط را قطع کرده باشد. حالا بسیاری از مردم مانند برایان واقعاً نمیدانند برای بازسازی زندگی اجتماعیشان باید از کجا شروع کنند. ما میان پذیرش دوبارهی محل کار، باشگاه، کلاس درس و تمایل به مقاومت کردن در برابر رفتن به این مکانها گیرکردهایم. دوستیهای تصادفی در آن مکانها بهعلاوهی فرصت پیدا کردن دوستهای جدید هنوز مسلم نیست و برای بازسازی و رسیدن به این هدف باید تلاش کرد.
پاتولنی و همکارش مارلی بوئِر از مرکز تحقیقاتی ماتیلدا در دانشگاه سیدنی بیش از ۲۰۰۰ استرالیایی را در دو سال گذشته بررسی کردند تا تصویری جمعی از تعاملات، سبک زندگی و برنامههای مردم در طول قرنطینه و پس از آن را بدست بیاورند. با توجه به خروجِ زودهنگام اگر نگوییم موقتیِ استرالیا از قرنطینه در سال گذشته، نگاه اجمالیِ منحصربفردی نهتنها دربارهی تجربهی استرالیاییها در دوران قرنطینه بلکه مهمتر از آن ماههای زیادِ پس از قرنطینه به دست میآوریم.
به گفتهی پاتولنی برخی یافتههای کلیدی از این پژوهش بدست آمد: «شبکههای اجتماعی منزویتر و پیوندگراتر شدن، بعلاوه گروههای خاصی از افراد نسبت به از دست دادن رفقا آسیبپذیرتر بودن، مثلاً مجردها یا اونایی که اضطراب اجتماعی و ناتوانی فیزیکی و ذهنی داشتن، یا درکل هرکسی که قبلاً سرمایهی اجتماعی نداشت.» پس بودند افرادی که در تقاطعهای مهم از سفر زندگیشان گیر کردند، مثلاً کسانی که در فکر پایان مدرسه، شروع دانشگاه یا بچهدار شدن بودند بیشتر در معرضِ قطع ارتباط و تنهایی قرار گرفتند.
رِجی هم مانند برایان و فرزندش که دبستان را آغاز کرده بود، با شروع همهگیری در «تقاطع زندگی» دچار دودلی شد. او در سال ۲۰۲۰ دوازده سالگی را پشت سر گذاشت. فرصت پیدا کردن دوست یا محکم کردن دوستیهای موجود بهویژه برای جوانان به حداقل رسیده است. به قول خود رجی: «ترسِ فرصتهای زیادی که از دست دادم منو وادار میکنه که بخوام در آنِ واحد در یک میلیون مکان باشم.».
اما مانند تمام جنبههای این همهگیری، آسیبپذیرترین اعضاء جامعه بیشترین آسیب را متحمل شدند. پاتولنی هشدار میدهد: «کسایی که فاقد سلامت جسمانی، سرمایهی اجتماعی و مهارتهای تعاملی دیجیتال هستند درحال حاضر بیشتر به حاشیه رانده شدند و خطر تنهایی در دنیای پس از کووید ۱۹ برای اونا بیشتره.»
هنوز خیلی زود است که بگوییم این شرایط پتانسیلِ تبدیل شدن به یک فرهنگ مستحکم تنهایی یا شکاف وسیع تنهایی را دارد، اما علائم کلی پیش از همهگیری گریبانگیر کسانی شده است که دوستان کمتری داشتند. سی سال پیش ۳۳ درصد از بزرگسالان آمریکا جدای بستگان، ۱۰ دوست یا بیشتر داشتند، حالا این آمار به ۱۳ درصد کاهش یافته است.
معضلات اجتماعی تحمیلشده به واسطهی همهگیری میتواند عواقب جدیِ بلندمدتی برای برخی افراد داشته باشد. امروزه مردم زمان کمتری برای سرمایهگذاری روی دوستی دارند. براساس یک پژوهش در سال ۲۰۱۸ برای یک دوستی معمولی ۵۰ ساعت و برای یک دوستی خوب ۹۰ ساعت با هم بودن لازم است.
مونیکا روانشناس مستقر در ملبورن با افراد مجرد زیادی که در اواسط قرنطینه نگران بودند در این مورد گفتگو کرد که بینِ باقی ماندن در یک حباب یا بله گفتن به یک مهمانی کدامیک را انتخاب میکنند.
محدودیتهای اعمالشده بر شمار تعاملات انسانی به این معنا بود که بزرگسالان بار دیگر بناچار در محظور دوران مدرسه و انتخاب یک نفر به عنوان بهترین دوستشان قرار میگرفتند. مونیکا میگوید: «معمولاً از اونا سوال نشده و اونا خیلی خیلی میترسیدن که خودشون از کسی بپرسن. این طردشدگی درکشده، واقعی یا غیرواقعی، الان اعتمادبهنفس بازگشت به دنیای بیرون رو از اونا گرفته.»
پَت قبل از همهگیری مشکلِ ارتباط اجتماعی و تنهایی داشت و حالا پس از قرنطینه به دنبال یافتن راههای برقراری ارتباط است، اما تاکنون شانس زیادی نداشته است. «واقعاً خندهداره! در دوران قرنطینه اصلاً و ابداً احساس تنهایی نمیکردم، اما به محض سروسامان گرفتن اوضاع دوباره این حس به سراغم اومده.»
برای بسیاری از افراد مسن قطع ارتباط با خانوادهها و دورهمیهای سنتی با دوستان فرصتی شد برای یادگیریِ ارتباطات آنلاین طوری که به مرور به آنها یاد داد چگونگی حفظ ارتباط با دیگران از راه دور را یاد بگیرند. تحقیقات آژانس ارتباطات و رسانهی استرالیا نشان میدهد شمار بزرگسالانِ ۷۵ ساله و بیشتر که از رسانههای اجتماعی و ایمیل برای ارتباط استفاده میکنند دوبرابر شده است.
مردم با بسته شدنِ کافهها، ادارهها یا باشگاهها برای ردیف کردن و نظم دادن به رفاقتهایشان راههای دیگری پیدا کردند: گروههای تشکیلشده در واتساپ، ردوبدل کردن پیامکهای اتفاقی با دوستان یا دیام (پیام خصوصی) در اینستاگرام، بگومگو با فامیل در کامنتهای فیسبوک، استفاده از برنامهی زوم (Zoom) در فضای دانشگاه و تماس تلفنی با دوست سوگلی. اما حالا دوستها را چگونه میتوان رتبهبندی کرد؟
بهتر است با این پرسش از خودتان شروع کنید که دقیقاً فایدهی دوست چیست؟ مطالعات بیشمار از چراییِ نیاز ما به دوست گفتهاند ازجمله سلامت قلب. ارسطو فیلسوف یونان باستان سرنخهایی میدهد.
دوستان در درک کلی او از ماهیت زندگی خوب و معنای انسان بودن نقش اساسی داشتند، اما ارسطوی فیلسوف هم رفقایش را به سه دستهی مختلف تقسیم میکرد: دوستیهای سودمند ، دوستیهای لذتبخش و دوستیهای خوب . همکاران و همکلاسیها دوستیهای سومند به حساب میآیند.
دوستی که موجب شادی و ارضاء نیازهای عاطفی ما شود به جایگاه دوستیهای لذتبخش تعلق دارد، اما مهمتر از همه دوستیهای خوب است که پایه و اساسشان احترام متقابل، تحسین و تمایل شدید به کمک و یاری آنها بهواسطهی دیدن خوبیهایشان است. این دوستان در دو سال گذشته قوت قلب ما بودند و جزو کسانی هستند که ما همچنان مایل به حفظ ارتباط با آنها هستیم.
برای بسیاری از افراد، تجربهی مشترکِ این دورانِ عمیقاً آسیبزا، دوستیهای موجود را محکمتر کرده یا فرصت دوستیهای جدید را ایجاد کرده است. مثلاً استفانی در طول همهگیری برای نخستین بار دوستان محلی پیدا کرد.
والدین بچههای مدرسهای که تا قبل از همهگیری یکدیگر را نمیشناختند از طریق واتساپ سفرهی دلشان را باز میکردند. استفانی از زمانی میگوید که دخترش به کووید مبتلا شد: «دوستای محلی کسایی بودن که اول از همه برای ما چیزایی که لازم داشتیم دم در میآوردن، ما رو در جریان اخبار مدرسه میذاشتن و حامی خونوادهی ما بودن.
دوستای محلی برای من تجربهی جدیدی هستن ... راحت میتونی بهشون بگی اوضاع و احوالت خوب نیست و اونا هم بیرودروایسی از حس مشابه خودشون میگن. انگار به عمق درون این آدما میشه نفوذ کرد.»
رُز در تمام مدت همهگیری تنها زندگی کرد: «همش آسیبپذیری بود. فهمیدم وقتی میخوام از اونچه که به سرم اومده حرف بزنم این فضا رو به دوستامم میدم که دربارهی تجربهی خودشون بگن. واقعی بودن با همدیگه در طول دوران کرونا ما رو به هم نزدیکتر کرد.
در طول قرنطینه من خیلی از شبکههای اجتماعی واسه برقراری ارتباط استفاده کردم. اما الان دوست دارم رودررو معاشرت کنم، این حس نسبت به قبل الان در من بیشتر شده. من معمولاً آدم درونگراییام، اما تجربهی قرنطینه انقدر بهم حس تنهایی داد که الان برعکس شدم، دوست دارم شبیه درونگراها رفتار کنم. مهمونی میگیرم، کاری که قبلاً ازش میترسیدم و خودم از سر راه خودم میرم کنار تا دوستای جدید پیدا کنم.»
تمرکز کردن روی دوستیهایی که ما را غنی کند شگفتانگیز است، اما پاتولنی و بوئر هشدار میدهند که نباید «هزینهی تنهایی اجتماعی و جمعی افزایشیافته از طریق از دست رفتن ارتباطات اجتماعی دورتر» را فراموش کنیم. آیندهی دوستی برای افراد مختلف معنای متفاوتی دارد. برای برخی، فضا دادن به افراد برای نرفتن به مهمانی، پاسخ ندادن به پیام، زمان دادن برای حضور یافتن درصورت آمادگی باشد و برای برخی دیگر قاپیدن هرگونه فرصت برای ملاقات با رفقای جدید باشد.
مانند برایان و همسرش، سینتیا از ملبورن هم در دو سال گذشته با هیچ فرد جدیدی آشنا نشده است. اما اخیراً در یک کافهی محلی با غریبهها شروع به صحبت کرده و فوراً به آنها علاقمند شده است.
در ابتدا سینتیا سعی کرده خونسرد رفتار کند، اما در آخر نقشبازی را کنار گذاشته و میگوید: «بیخیالش! اونا رو دعوت کردم به خونم که یک غذای کبابی دور هم بخوریم. هیچی مثل آشناییهای تازه نمیشه، چیزی که مدتهاست بخاطر کرونا تجربش نکردم.»
منبع: theguardian