به موزهها احترام بگذاریم!
عظمت این سازههای سنگی احترام و توجه را در دنیای باستان به دنبال داشته است. بدین معنی که فضای معماری با تاثیر بر انسان حاضر او را وادار به تغییر رفتار و پذیرش قالب میکند.
سارا کریمان | رابطه انسان و محیط اطراف را میتوان بر دو قسم مورد ارزیابی قرار داد. یک محیط طبیعی و جهان غیرمصنوع که انسان در آن خود جزو یا عنصری از کلیت ساختار است و دوم محیط مصنوع یا هر آنچه به دست انسان و بر پایه ایجاد تغییرات و انجام ترکیبات پیرامون او را فرا گرفته است.
براساس این تقسیمبندی اگر به بررسی واژه احترام بپردازیم به این نتیجه میرسیم که انسان تنها در برابر خود و مصنوعات خود حالت کرنش و احترام دارد و به غیر از آن در برابر هر آنچه در پیرامون اوست، وضعیتی تهاجمی، تسخیری یا تقابلی دارد.
از دوره پارینهسنگی، انسان در جستوجوی منابع است و در این جستوجو و بهرهبرداری نه تنها حد و مرزی نمیشناسد بلکه پیوسته در تامل و بررسی بهرهکشی بیش از پیش است. انسان حیوانات را میکشد، جنگلها را نابود میکند، کوهها را میشکافد و متلاشی میکند و حتی سعی در تسخیر و تهدید سایر سیارات و ستارگان مینماید، نفر به ماه میفرستد و در مریخ پی آب میگردد.
نتیجتا هیچ کرنش و احترامی برای جهان قائل نیست. طبیعت با زلزله، سیل و آتشفشان دائما انسان را متذکر رفتار تجاوزگرانهاش میکند، اما اشتیاق انسان به تقابل و بیحرمتی به جهان حد و مرزی ندارد. در مقابل انسان تنها در برابر خود و آنچه خود ساخته است تسلیم و حرمت قائل میشود.
انسان شکارگر عصر پارینهسنگی حیوانات وحشی را میکشد و میخورد، اما نقش حیوان را در غار نقاشی میکند و به آن احترام میگذارد.
در حقیقت مورد احترام، مخلوق انسان است نه مابهازای حقیقی آن. از اواخر پارینهسنگی شواهد آثار عظیم معماری در گوبکلی تپه ترکیه به جای مانده است. باستانشناسان احتمال میدهند اینجا محل تجمع و گفتوگوی کنفدراسیونهای پیش از تاریخ باشد.
عظمت این سازههای سنگی احترام و توجه را در دنیای باستان به دنبال داشته است. بدین معنی که فضای معماری با تاثیر بر انسان حاضر او را وادار به تغییر رفتار و پذیرش قالب میکند. امتداد این مساله را در معماری ابتدای دوران نوسنگی و بعدتر در دوران تاریخی میبینیم. سازههای عظیم کارکرد احترامآمیز داشتهاند.
کارکرد امروز موزهها و نوع رفتار بازدیدکننده در موزه به نوعی میتوان تایید نظریه فوق باشد. آنچه قالب موزه به خود میگیرد شامل ساختار و بنا و همچنین آثار موجود در موزه همگی مصنوع بشر است. ساختار، اجزا و رفتار موزهای هدایتگر احترام است.
چگونگی حضور در موزه، نحوه حرکت، گفتار و رفتار همه مبتنی بر احترام مصنوعات انسانی است. از نظر نگارنده هیچگونه تناقضی در ضدیت با این فرضیه در موزههای متنوع با ژانرهای مختلف وجود ندارد. به عنوان مثال موزهای که آثار آن موضوعات طبیعی یا حیات وحش است نیز به نوعی ساخته و پرداخته انسان است.
حتی اکو موزهها نیز محدوده تعریفشده انسانی هستند پس بدین لحاظ واجد عنوان موزه میشوند. هرچند در اینگونه احترام به طبیعت وجود دارد، اما ماهیت موزهای آن در پی رفتار متفاوت مخاطب حاصل میشود. بر این مبنا شاید بتوان این تعریف را به مجموعه تعاریف موزه اضافه کرد که: موزه محل احترام انسان به دستاوردها و مصنوعات انسان و به صورت کلی محل احترام به انسانیت است.
این احترام در بسیاری از موارد چنان قانونمند و مدون است که جنبه مناسکگون به خود میگیرد. از بدو ورود تا جهت بازدید و نحوه تبادل اطلاعات گرفته تا سایر رفتارها در موزه در چارچوب مشخص انجام میشود. کارکنان موزه نیز بر قواعد مشخص استخدام میشوند و به وظایف خود میپردازند.
موزههای امروزه مانند بخشی از شهرهای کهن که حاوی معماری متمایز و یادمانی بودند و مرکز فرهنگی جامعه را شکل میدادند، قطعات متمایز و برگزیده شهری هستند که با کارکرد ویژه خود در راه تکثیر علم، محلی برای احترام به انسانیت هستند.
هرگونه خدشه به این ماهیت از طرف گردانندگان یا مخاطبین برای همه انسانها آزاردهنده و تحقیرآمیز است. موزه پس از تاسیس به همه انسانهای جهان تعلق پیدا میکند و نه جغرافیای خاص.