تخریب روح و هویت ایرانی در بافت های تاریخی
متأسفانه این روزها دوباره زمزمه تخریب بافت تاریخی شیراز به بهانه توسعه حرم شاهچراغ و ایجاد مسیر بینالحرمین بین شاهچراغ و آستانه به گوش میرسد.
عبدالرضا ناصرمقدسی | کسانی که به شیراز رفتهاند و کمی بیشتر گوشه و کنار آن را چرخیدهاند میدانند که شیراز بافت تاریخی و قدیمی بسیار غنیای دارد.
زمانی که من در شیراز دانشجوی پزشکی بودم بسیاری از اماکنی که امروز سر و سامان داده شده و به روی همگان باز است در حال بازسازی بودند.
به سختی میتوانستم بعضی از جاها را پیدا کنم. هنوز که هنوز است تعدادی از آنها مورد توجه و بازسازی قرار نگرفتهاند و اصلا نمیدانم که آیا وجود دارند یا نه مثل بسیاری دیگر از آثار ملی ما به تیر تخریب و نابودی دچار شدهاند؟
مثلا در حوالی مسجد مولا، یک سقاخانه قدیمی وجود دارد که آخرین باری که به آن سر زدم تا فروریزی چند قدم بیشتر فاصله نداشت. مردم محلی اعتقاد داشتند که اینجا جایی است که حافظ، یکشبه حافظ قرآن شده است. به درست و یا غلط بودن این مدعا کاری ندارم، اما آنها که با مفهوم فرهنگ و میراث فرهنگی آشنا هستند میدانند که چنین اماکنی چقدر با اهمیت بوده و تا چه اندازه میتوانند به حفظ و اشاعه فرهنگ یک مملکت یاری رسانند.
از این نمونهها در شیراز و در میان بافت تاریخی آن بسیار است. متأسفانه این روزها دوباره زمزمه تخریب بافت تاریخی شیراز به بهانه توسعه حرم شاهچراغ و ایجاد مسیر بینالحرمین بین شاهچراغ و آستانه به گوش میرسد. البته این طرحی است که سالهاست عدهای به دنبال اجرائیکردن آن هستند.
طرحی که البته با کوشش فرهنگدوستان تاکنون به تعویق افتاده، اما به نظر میرسد که دولت جدید عزمی جدی برای اجرائیکردن آن دارد.
همان سالهای دور که زمزمه این تخریبها بود من مدت زیادی را در کوچههای بین شاهچراغ و آستانه در حال تماشای این خانههای قدیمی سپری کردم. روزهای زیادی را در میان خانههای فرسوده قدم زدم. میتوانستم حس کنم که این خانهها جزئی از روح و روان من هستند و همین تاریخ و بافت تاریخی است که به روح من هویت میبخشد.
دغدغههای طبیبانه فقط شامل بیماریهای جسمی و کرونا و واکسیناسیون نیست بلکه این دغدغهها فرهنگ بیمار ما را نیز شامل میشود. فرهنگی که با تخریب روزانه تمام نمودهایش میرود تا آخرین تیر خلاصی را هم بخورد و آخرین نفس خود را بکشد. هویت ما با تاریخ و فرهنگ ما تعریف میشود.
تخریب یک بافت تاریخی در شهری همچون شیراز برخلاف تصور مسئولین محترم تخریب خانههای فرسوده نیست، این روح و هویت ما است که از بین میرود؛ و اگر از بین رفت دیگر هیچ طبیبی نمیتواند آن را درمان کند. دیگر چیزی برای درمان وجود نخواهد داشت.
عمیقا امیدوارم که به جای تخریب این بافت تاریخی، مسئولین محترم به فکر بازسازی آن باشند. حیف است شیراز برویم و دیگر آن بوی جوی آشنایی به مشام ما نخورد. حیف است شیراز برویم و به قول شهریار مندنیپور «بوی نارنجهای شریر شیراز» مستمان نکند.