آخرالزمان حشرات
مگسهای بطریآبی و بطریسبز با سرعتی عجیب میتوانند ظرف چند دقیقه محل جسد را شناسایی کنند، آنها سپس تودههای تخمهای خود را روی جسد میریزند. تخمها ظرف فقط چند ساعت تبدیل به شفیره میشوند و گوی سبقت را در ازبینبردن جسد از سایر حشرات میربایند. مگسهای گوشتخوار، که خویشاوندانِ مگسهای بطریآبی و سبز، هستند، در این مسابقه دست برتر را دارند، زیرا آنها دیگر تخم نمیگذارند بلکه مستقیم شفیره به دنیا میآورند.
فرادید | تمام عمرم شیفته حشرات بودهام. یکی از نخستین خاطرات زندگیام که به سنین ۵ یا ۶ سالگی مربوط است، پیدا کردن کرمهای ابریشمی با خطوط زرد و سیاه بود که در حیاط مدرسه از علفها تغذیه میکردند. آنها را داخل ظرف ناهارم که خالی بود میگذاشتم و با خودم به خانه میبردم. آنها سرآخر تبدیل به پروانههای بزرگی به رنگ سرخابی و سیاه میشدند.
این برایم شبیه معجزه بود ـ هنوز هم هست. من دیوانهوار شیفته آنها بودم.
به دنبال حشرات به بسیاری نقاط جهان، از صحرای پاتاگونیا تا قلل یخی فیورلند در نیوزیلند و کوههای پوشیدهازدرخت در بوتان، سفر کردهام.
من ابری از پروانههای بِردوینگ را دیدهام که از مواد معدنی رودخانه برونئو تغذیه میکردند و هزاران شبتاب را دیدم که در کمالِ هماهنگی شبها بر مردابهای تایلند نور میتاباندند.
در باغچه خانهام در ساسکس در انگلستان، ساعتها محو تماشای ملخهایی که برای جفتیابی تلاش و رقیب را از میدان به در کردند؛ گوشخیزکهایی که بچههایشان را تیمار میکردند؛ مورچههایی که از شیره شتهها تغذیه میکردند و زنبورهای برگ بُری که برای ساخت لانه مشغولِ برگبُری بودند، شدهام.
Dave Goulson
اما وقتی فهمیدم این مخلوقات در حال کم شدن هستند، آشفته شدم. پنجاه سال از وقتی که آن کرمهای ابریشم را از حیاط مدرسه جمع میکردم گذشته است و از آن زمان هر سالی که گذشته تعداد پروانهها و زنبورهای عسل کمتر شده است.
این مخلوقات شگفتانگیز و زیبا، مورچه به مورچه، زنبور به زنبور وروز به روز در حال کم شدن هستند. تخمینها متنوع و نادقیق است، اما بهنظر میرسد که از وقتی که من ۵ سالم بوده تاکنون ۷۵ درصد از جمعیت حشرات کاسته شده است.
هر سال شواهد علمی با قطعیت بیشتری کاهشِ شدید حشرات را تأیید میکنند؛ مانند آن مطالعاتی که از کم شدنِ پروانههای سلطنتی در آمریکای شمالی، از بینرفتنِ حشرات جنگلی و علفزار در آلمان یا کم شدنِ طیفی از زنبورهای عسل و مگسها در انگلستان خبر دادند.
در سال ۱۹۶۳، دو سال قبل از تولد من، ریچل کارسون در کتابش با عنوان «بهارِ خاموش» هشدار داد که ما مشغول وارد آوردنِ خسارات جبرانناپذیر به سیارهمان هستیم.
حتماً اگر حالا بود با دیدنِ اوضاعی که بسیار بدتر شده است، میگریست.
زیستگاههای غنی از حشرات، مانند یونجهزارها، تالابها و جنگلهای گرمسیری و بارانی استوایی را یا بولدوزرها صاف کردهاند، یا سوزانده شدهاند یا در سطح وسیع درختانشان را قطع کردهاند.
کارسون در کتابش به استفاده بیشاز ۳میلیون تن آفتکش در سال در سراسر جهان، اشاره کرده است که باعث وخیمتر شدنِ مسئله آفتکشها و کودهای شیمیایی شده است. بسیاری از آفتکشهایی که این روزها برای حشرات استفاده میشوند، هزاران برابر سمیتر از آن آفتکشهایی است که در زمان کارسون وجود داشت.
خاک مواد غنی خود را از دست داده و رودخانهها با مواد شیمیایی آلوده و خشک شدهاند. تغییرات اقلیمی که در زمان کارسون، هنوز شناخته نشده بود، تهدیدی فراتر برای سیاره ماست.
همه این تغییرات در دورانِ زندگی ما و درست در برابر چشمان ما رخ داده و هر روز در حالِ بدتر شدن است.
تعداد اندکی از مردم میتوانند شدت ویرانگر بودنِ این تغییرات را نه فقط برای سلامت و رفاه انسانها ـ ما به حشرات برای گردهافشانی محصولاتمان، بازیافت سرگین، علف و اجساد، حفظ سلامت خاک، کنترل آفت و بسیاری بیشتر نیاز داریم ـ بلکه برای سلامتِ مجموعه بزرگی از حیوانات نظیر پرندگان، ماهیها و قورباغهها که برای تغذیه متکی به حشرات هستند، درک کنند.
گیاهان خودرو برای گردهافشانی به حشرات وابسته هستند. همینطور که تعداد حشرات نایابتر میشوند، جهان ما نیز آهستهآهسته به سمتِ متوقف شدن حرکت میکند، زیرا نمیتواند بدونِ وجود حشرات فعالیت کند.
هر روز تعداد بیشتری از ما به شهرنشینی رو میآوریم و درحالی بزرگ میشویم که حشراتی بهغیر از مگسهای خانگی، پشهها و سوسکها را نمیبینیم؛ برای همین بسیاری از ما از حشرات متنفریم.
بسیاری از مردم از حشرات میترسند. حشرات را با صفاتی مثل «موجودات ناخوشایند»، «انتقالدهنده بیماری»، «خزندگان موذی»؛ «کثیف» و ... توصیف میکنیم.
تعداد اندکی از اهمیت حشرات برای بقایمان آگاهی دارند و تعداد کمتری میدانند که این حشرات تاچهاندازه باهوش، جذاب، اسرارآمیز و شگفتانگیز هستند.
حشرات از ساکنان بسیار قدیمی سیاره ما هستند. پیشینیان آنها نیممیلیارد سال پیش در تراوشات اولیه کف اقیانوسها پدید آمدند. آنها بخش عمدهای از گونههای شناختهشده سیاره ما را تشکیل میدهند ـ به ازای هر انسان یک میلیون مورچه وجود دارد که یعنی این گونه به تنهایی از تعداد آدمهای روی زمین بیشتر است ـ بنابراین، اگر تمام حشرات سیارهمان را از دست بدهیم، تمام تنوع زیستی روی سیاره محکوم به نابودی است.
علاوهبرآن، تعداد و تنوع زیاد حشرات، باعث شده که حشرات در تمامی زنجیرهها و شبکههای غذایی در آبهای شیرین و زیرزمینی حضور داشته باشند.
برای مثال، کرم های ابریشم، شتهها، لارو بالموداران و ملخها گیاهخوارانی هستند که ماده گیاهی را به پروتئین حشرهای خوشطعمی تبدیل میکنند که هضم آن برای بسیاری از حیوانات بزرگتر آسانتر است.
بقیه، مثل زنبورها، سوسکهای زمینی و مانتیس، یک سطح بالاتر را در زنجیره غذایی اشغال میکنند و شکارچیِ حشراتِ گیاهخوار هستند. همه این حشرات خودشان شکارِ پرندگان، خفاشها، عنکبوتها، خزندگان، دوزیستان، پستاندارانِ کوچک و ماهیها هستند که اگر حشرات نباشند، غذای بسیار کمی دارند یا اصلاً هیچ غذایی ندارند.
شکارچیان بالاتر زنجیره غذایی مثل قرقی، حواصیل و عقاب از سینهسرخ، قورباغه، موش شبگرد یا سالمون تغذیه میکنند که خودِ این حیوانات حشرهخوار هستند.
ازبینرفتن حیات حشرات در زنجیره غذایی فقط برای حیاتوحش فاجعه نیست. این اتفاق برای زنجیره غذایی انسانها نیز پیامدهای مستقیم منفی دارد. پیشینانِ کهنِ ما مطمئناً از حشرات تغذیه میکردند و حشرهخواری در حال تبدیل شدن به یک رژیم غذایی عادی در جهان است.
تقریباً ۸۰ درصد از جمعیت جهان همیشه از حشرات تغذیه میکنند و حشرهخواری در آمریکای جنوبی، آفریقا و بخشهایی از آسیا و در میان مردم بومی اقیانوسیه رایج است.
شاید یکی از استدلالهای قوی آن است که انسانها باید به جای مزارع حیواناتی مثل گاو و گوسفند، مزرعه حشرات راهاندازی کنند. پرورش حشرات انرژی کمتری صرف میکند و نیازمند آب و فضای کمتری است.
حشرات منابع سالمتر پروتئین هستند، آمینواسیدهای ضروری بالاتری دارند و میزان چربی اشباعشده آنها کمتر از میزانی است که در گوشت گاو وجود دارد و البته، احتمال بیمار شدن بر اثر حشرهخواری بسیار پایینتر از احتمال بیمار شدن بر اثر خوردن گوشت گاو و گوسفند و مرغ است.
پس اگر میخواهیم ۱۰ تا ۱۲میلیارد انسانی که تا سال ۲۰۵۰ روی کره زمین زندگی میکنند را سیر کنیم، باید به پرورش حشرات خیلی جدیتر فکر کنیم.
ما هماکنون هم، اما با حذف حشرات از یکی از سطوح زنجیره غذایی مشغول تغذیه کردن از آنها هستیم. ماهیهای آب شیرین مانند سالمون و قزلآلا غذای اصلیشان حشرات است، پرندگانی مانند کبک، بوقلمون و قرقاوول هم همینطور.
حشرات فقط ارزش غذایی ندارند. آنها خدمات حیاتی بسیار زیادی به اکوسیستم عرضه میکنند. برای مثال ۸۷ درصد از همه گونههای گیاهی به گردهافشانی از طریق حشرات نیاز دارند. گلبرگهای رنگی، بو و شهد گلها گردهافشانها را به خود جذب میکند. بدونِ گردهافشانی، گلهای وحشی و خودرو هرگز نمیتوانستند بذر خود را گسترش بدهند و بسیاری از آنها در غیاب حشرات نابود میشوند.
غیاب گرهافشانها اثراتِ ویرانگر بس بزرگتری برای اکوسیستم دارد که از بین رفتن گلهای خودرو فقط یکی از آنهاست. تقریباً یکسوم از انواع غلاتی که پرورش میدهیم نیز به گردهافشانی توسط حشرات نیاز دارند و اگر تعداد زیاد گیاهانی که از طریق حشرات بذر خود را گسترش میدهند، از بین برود، آنوقت همه مجامع انسانی روی زمین نابود میشوند، زیرا غلات پایه تمام زنجیرههای غذایی است.
گردهافشانی ارزشی بین ۲۳۵ تا ۵۷۷ میلیارد دلار در سال در سراسر جهان دارد. حتی اگر از بحث مادی قضیه هم بگذریم، بدونِ گردهافشانی توسطِ حشرات تغذیه جمعیتِ روبهافزایش کره زمین ناممکن خواهد بود.
ما به این دلیل توانستهایم کالری کافی برای زنده ماندن تولید کنیم که محصولاتی مثل گندم، جو، برنج و ذرت که بخشِ اعظمِ خوراکمان را تشکیل میدهند، توسط گردهافشانهایی مانند باد، منتشر شده و پرورش یافتهاند. اما اگر فقط بخواهیم به نان، برنج یا پوره متکی باشیم، دچار فقر ویتامینها و مواد معدنی ضروری خواهیم شد.
رژیمِ غذاییای را تصور کنید که فاقد توتفرنگی، فلفل، سیب، خیار، آلبالو، کدو، گوجهفرنگی، قهوه، تمشک، لوبیا، بلوبری و... است. اگر حشرات نباشند هیچکدام از این میوهها و صیفیجات را نخواهیم داشت. همینحالا هم در تأمین این محصولات برای همه افراد کره زمین، و بر اساس توصیه مصرفِ ۵ وعده میوه در روز، مشکل داریم.
حشرات در تجزیه ماده ارگانیک، مثل برگ درختان، تنه بریده درختان و جسد حیوانات نقش دارند. این کار بسیار حیاتی و مهم است، زیرا باعث بازیافت مواد مغذی میشود و آنها را برای رشد گیاهان آماده میکند. اغلب تجزیهکنندهها هرگز دیده نمیشوند.
برای مثال، خاک باغچهتان ـ و بهخصوص کود گیاهی ـ مملو از میلیونها حشره دُمفَنری است. این خویشاوندانِ ریز و ابتداییِ حشرات، کمتر از ۱ میلیمتر طول دارند و به این دلیل به آنها دمفنری گفته میشود که میتوانند برای فرار از دست شکارچیان تا ۱۰۰میلیمتر به هوا بپرند.
این ارتشِ خرد از پرشکنندگانِ ارتفاع، کاری مهم انجام میدهند. آنها قطعات کوچک مواد آلی را میخورند و کمک میکنند تا این قطعات به قطعات ریزتری تبدیل شوند که بعد توسط باکتریها تجزیه میشوند و باعث آزادسازی مواد مغذی میشوند تا گیاهان از آنها استفاده کنند.
حشرات تطهیرکنندگانِ طبیعی جهان هم هستند و به تجزیه اجساد کمک میکنند.
مگسهای بطریآبی و بطریسبز با سرعتی عجیب میتوانند ظرف چند دقیقه محل جسد را شناسایی کنند، آنها سپس تودههای تخمهای خود را روی جسد میریزند. تخمها ظرف فقط چند ساعت تبدیل به شفیره میشوند و گوی سبقت را در ازبینبردن جسد از سایر حشرات میربایند. مگسهای گوشتخوار، که خویشاوندانِ مگسهای بطریآبی و سبز، هستند، در این مسابقه دست برتر را دارند، زیرا آنها دیگر تخم نمیگذارند بلکه مستقیم شفیره به دنیا میآورند.
بعد نوبت به سوسکهای دفن و مردار میرسد که از راه برسند و جسد و شفیرههایی که در حال بزرگ شدن هستند را با هم ببلعند.
سوسکهای دفن اجساد حیوانات کوچک را به خود به زیر زمین میکشند و روی آنها تخم میگذارند و بعد روی همان جسد از تخمهایشان محافظت میکنند. این زنجیره رویداد آنقدر قابلپیشبینی است که حتی متخصصان پزشکقانونی نیز برای تعیین زمان دقیق مرگ انسانهایی که مرگ مشکوک داشتهاند، به آن ارجاع میدهند.
در رأس همه این کارها، حشراتِ حفار هستند که در خاک ساکن هستند و به هوادهی به خاک کمک میکنند.
مورچهها دانهها را پخشوپلا میکنند، آنها دانهها را به لانهشان میبرند، اما اغلب در میان راه برخی از دانهها را از دست میدهند. دانهها همانجا که رها شدهاند، جوانه میزنند. کرم ابریشم به ما ابریشم و زنبور عسل به ما عسل میدهد.
رویهمرفته، خدماتی که حشرات برای اکوسیسم انجام میدهند در حدود ۵۷ میلیارد دلار در سال، فقط در آمریکا، ارزش دارد که البته محاسبه بیمعنایی است، زیرا بدونِ حشرات کل محیطزیست ما فرومیپاشد و میلیاردها نفر دچار قحطی میشوند.
برای نجات حشرات باید همین حالا وارد عمل شد. این کار را میتوان به روشهای مختلف انجام داد که برخی آسان و برخی سختتر است. نخست، ما باید ارزش جهانِ طبیعت را، هم بهلحاظ ارزشی که برای حیات خودمان دارد و هم بهلحاظ ارزشی که برای طبیعت دارد، به جامعهمان بیاموزیم.
واضح است که آگاهیبخشی درباره اهمیت محیطزیست را باید از سالهای ابتدایی کودکی شروع کنیم. باید حومه شهرها را سرسبز کنیم. شهرهایی را تصور کنید که در هر جای ممکن ـ از باغچههای شخصی گرفته، تا پارکها، آرامگاهها، کنار جادهها، کنار خطوط ریل، پارکهای بازی و حتی محل پرداخت عوارض، از درختان، باغچههای سبزیجات، برکههای آب و گلهای وحشی پوشیده شده است.
باید سیستم غذای خودمان را تغییر دهیم. پرورش و حملونقل غذا به نحوی که همیشه چیزی برای خوردن داشته باشیم، ازجمله فعالیتهای بنیادی انسانی است. طریقی که این کار را انجام میدهیم اثرات ژرفی بر رفاه و سعادتمان و بر محیطِ زیستمان دارد. پس قطعاً هزینه بیشتر روی این بخش میتواند ارزش زیادی داشته باشد.
باید مبنا را بر تولید غذای سالمِ پایدار بگذاریم، به دنبال حفظ سلامت خاک و حمایت از تنوعزیستی باشیم. تخصیص بودجه به بخشهای تحقیقاتی برای پژوهش درباره علل کاهش حشرات بسیار مهم است.
حفاظت قانونی از حشرات نادر و زیستگاههای آنها نیز باید تقویت شود. سیاره ما با وجودِ تغییراتِ عجیبوغریبی که ما انسانها در موردش انجام دادهایم، تاکنون به طرز چشمگیری توانسته از خودش محافظت کند و با این تغییرات کنار آمده است. شاید بگویید تاکنون تعداد کمی از گونهها از بین رفتهاند، اما حقیقت این است که تعداد گونههای وحشی امروزی با گذشته تفاوت فاحشی دارد.
نمیدانیم تا حذف اکوسیستم چقدر زمان داریم. اما به قولِ پل ارلیش، نویسنده آلمانی، شاید بتوانیم از «تشبیه پرچ در هواپیما» استفاده کنیم و بگوییم، شاید به آن نقطهای که بالها در حالِ افتادن است، نزدیک شده باشیم.
منبع: The Guardian
نویسنده: Dave Goulson
ترجمه: سایت فرادید