گرامافون و زندگی‌هایی که بر باد رفت!

گرامافون و زندگی‌هایی که بر باد رفت!

گرامافون در تهران با اقبال بی سابقه‌ای رو به رو می‌شود. کار به جایی رسید که یک ربع قرن بعد مردم فرش و وسایل خانه شان را می‌فروختند تا صاحب گرامافون شوند.

کد خبر : ۱۰۷۲۴۰
بازدید : ۹۴۲

لیلا اصلانی | همین چند صباح پیش بود که خبر فروش صفحه‌های نایاب گرامافون به قیمتی گزاف در تهران خبرساز شد.

صفحه‌هایی که هنوز بعد از گذشت سال‌ها گذر زمان خط و خشی به نغمه‌های مقام‌ها و گوشه‌ها و دستگاه‌های شان ننداخته بود و از شما چه پنهان تعداد زیادی از هنر دوستان سودای نشاندن آن‌ها در کنار مجموعه‌های کمیاب شان را داشتند.

اما انگار این هوش از سر و دل رفتن برای این صفحات موسیقی از همان بدو ورود گرامافون بین شهری‌ها و حتی روستایی‌ها تبدیل به نوعی دلدادگی مسری شد. طوری که طبق گزارش‌های درج شده در جراید آن زمان مردم سماور خانه شان را گرو می‌دادند تا بتوانند این صفحات را برای نصف روز اجاره کنند!

حالا دیگر بیشتر این گرامافون‌های لوکس قدیمی در خاموشی مطلق گوشه‌ای از سالن خانه‌ها نشسته‌اند. تعداد معدودی از آن‌ها هنوز هم خنیاگری می‌کنند و نغمه‌های دلنشین‌شان را در فضا می‌پراکنند.

طبقه دوم موزه موسیقی تهران یکی از جا‌هایی است که می‌توانید دورهمی گرامافون‌ها و صفحات قدیمی را در آن مشاهد کنید. ورود این جعبه موسیقی به ایران و استقبال عجیب و غریب مردم از آن داستانی دارد که در این گزارش می‌خوانید.

باز هم پای سوء استفاده غربی‌ها در میان بود؟

ناصرالدین شاه، سلطان صاحب قران سلطنتی طولانی داشت. ۵۰ سال تکیه زدن به تخت سلطنت شوخی نیست. ولیعهد او مظفرالدین میرزا دیگر از پادشاه شدن ناامید شده بود که میرزا رضای کرمانی کار خودش را کرد و با ترور شاه بالاخره مظفرالدین میرزا را به آرزویش رساند.

۴۰ سال صبوری کردن باعث شد بلافاصله بعد از نشستن بر مسند قدرت، افسار مدارا را پاره و شروع به ریخت و پاش به شیوه نیاکان بی کفایت خود کند. شرح بریز و بپاش‌های او در سفر‌های فرنگ در چند کتاب قطور هم نمی‌گنجد.

غربی‌ها با هر سفر شاه از فرصت استفاده می‌کردند تا با محصولات خود و مجوز صادره از طرف شاه در ایرانی که به کندی به سمت مدرن شدن می‌رفت بازار مصرفی برای خود دست و پا کنند. همین شد که در سفر سوم مظفرالدین شاه یک کمپانی ساخت گرامافون از هیئت ایرانی دعوت به حضور در کارخانه می‌کند.

شاه این دعوت را می‌پذیرد و در واقع پس از این دعوت غریب مجوز ورود نخستین دستگاه پخش موسیقی به ایران مهر و امضا می‌شود. دکتر عبدالحسین نوایی در این باره می‌نویسد: «در طی سفر سوم شاه به فرنگستان یک کمپانی ضبط صوت آمریکایی، شاه ایران را به دیدار از شعبه شرکت در پاریس دعوت کرد و شاه نیز آن دعوت را پذیرفته است.»

جناب صدر اعظم هوا‌ها خوب است!

آمریکایی‌ها برای این که شاه ایران را به این دستگاه تازه از راه رسیده عاشق‌تر کنند از او می‌خواهند صدایی به یادگار از خود باقی بگذارد. روایت دکتر نوایی از این درخواست خواندنی است: «روزی که شاه برای بازدید از موسسه مزبور رفته بنا به خواهش رییس موسسه صفحه‌ای از صدای خود پر کرده و به عنوان یادگار به صدر اعظم هدیه داده است.»

مظفرالدین شاه که مرعوب دستگاه ضبط صدا شده بود هول می‌شود و جمله‌ای می‌گوید که تا مدت‌ها بساط خنده و لودگی اطرافیان را کوک می‌کند. صدای ضبط شده شاه هنوز هم موجود است که می‌گوید: «جناب صدراعظم هوا‌ها خوب است!»

مرحمت ملوکانه

از آنجایی که تجربه همواره ثابت کرده که سلام گرگ بی طمع نیست از این بازدید هم قصد و غرضی در کار بود و نقشه آمریکایی‌ها از آنچه که فکر می‌کردند بیشتر گرفت. نوایی در این باره می‌نویسد: «البته غرض کمپانی از این دعوت و ابراز ارادت و عرض خدمت این بوده که از شاه فرمانی دریافت کنند در خصوص تسهیل و توسعه فروش گرامافون‌ها در ایران و اعلی حضرت هم بدون بخل و منتی و بی اندیشه و فکرتی فرمان را به مهر خویش امضا می‌کند تا به قول خودش "از این مرحمت ملوکانه بین الامثال و الاقران سرافراز باشد. "

گرامافون در تهران با اقبال بی سابقه‌ای رو به رو می‌شود. کار به جایی رسید که یک ربع قرن بعد مردم فرش و وسایل خانه شان را می‌فروختند تا صاحب گرامافون شوند.

وقتی هستی خانواده‌های طبقه سوم به باد رفت!

روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۰۸ شمسی درباره معضلی که راه خود را به روستا‌های اطراف تهران هم باز کرده گزارشی تهیه کرده است. ماجرا از این قرار است که مردم به قدری خواهان این دستگاه پخش موسیقی شدند که وسایل خانه شان را به گرو و امانت می‌دهند تا بتوانند به طور قسطی هم که شده گرامافون بخرند. گزارش روزنامه اطلاعات از این قرار است: «یک گرامافون با صفحات جوراجوری که مثل سیل به این مملکت سرازیر می‌شود هستی یک خانواده طبقه سوم را به باد داده است.

اشخاصی هستند که فرش و گلیم زیر پای خود را فروخته و به بهای گرامافون داده‌اند. بعضی هم سماور خانه‌شان را گرو می‌گذارند تا بتوانند چند صفحه تازه خریداری کنند.» طبق گزارش روزنامه اطلاعات گرامافون بیشتر در محله‌های پایین شهر پیدا می‌شود تا در خانه‌ها و محله‌های اعیانی: «کار گرامافون و صفحه در طبقات دوم و سوم به قدری بالا گرفته که خانه‌ای نیست از این موهبت عظمی محروم باشد. آنقدر که گرامافون در این طبقه رسوخ یافته در منزل اعیان و طبقه متمول این طور نیست. از هر خانه و هر دکانی که می‌گذرید ناله جگر خراش گرامافون به گوش شما می‌رسد.»

صفحه گرامافون

شهری‌های دندان گرد صفحات مخدوش را به روستایی‌ها می‌انداختند

این طور که در گزارش روزنامه اطلاعات آمده گرامافون در یک چشم به هم زدن پای ثابت محفل‌های قهوه خانه‌ای می‌شود. به همین دلیل یک شغل تازه در قهوه‌خانه‌ها پا می‌گیرد. هر قهوه‌چی یک نفر را از صبح تا شب پای گرامافون می‌نشاند تا متصل و پشت بند هم سوزن بگذارد و صفحه عوض کند.

تب داشتن گرامافون در خانه، به روستا‌های اطراف تهران هم سرایت می‌کند. به طوری که روستایی‌های از همه جا بی‌خبر به تهران می‌آیند و شهری‌های دندان گرد صفحه‌های مخدوش شده و از کار افتاده شان را با قیمت قابل توجهی به آن‌ها می‌اندازند و در پاچه‌شان می‌کنند.

نویسنده گزارش انتقادی روزنامه اطلاعات از دولت آن دوره می‌خواهد حداقل از این قالتاق بازی‌ها ممانعت کند: «باید مراعات حال بدبخت رعیتی را کرد که از چند فرسخی به طهران می‌آید برای این که دو تا صفحه تازه خریداری کند. تهرانی‌ها دو صفحه کهنه به او می‌دهند تا با ولع و التهاب آن را به قهوه‌خانه ده برساند.

اقلا دولت بیاید از اجحافاتی که می‌شود جلوگیری نماید و نگذارد هر صفحه را به هر شکل که می‌خواهند پر کنند و به هر قیمت که میل دارند بفروشند.» سال‌ها بعد با ورود رادیو به تهران تب داشتن گرامافون جایش را به رادیو و بعد از آن به جعبه جادو که همان تلویزیون باشد داد.

ملاقات با گرامافون‌های سالخورده

موزه موسیقی ایران با آن ساختمان هیبت‌دار و زیبا و قرینه‌اش، گنجینه‌ای چشم نواز و البته گوش‌نوار را در خود جا داده است. در کنار ساز‌ها و ادوات موسیقی و دستگاه‌های مختلف مربوط به آن و یادبود‌هایی از هنرمندان فاخر ایرانی، بخشی از موزه به هم‌نشینی گرامافون‌های قدیمی و دستگاه‌های فونوگراف اختصاص پیدا کرده است.

یکی از کارشناسان موزه می‌گوید با زحمت شبانه روزی یک تیم پر تلاش حالا برنامه اکسلی تهیه شده که مراجعان با کمک آن و تنها با جستجوی یک نام می‌توانند صفحات مربوط به هنرمندان را در این فضا بشوند.

این متخصص ساز‌ها و ادوات موسیقی می‌گوید بیشتر گرامافون‌ها در سالن نمایشگاه و صفحات مربوط به آن‌ها در بخش آرشیو موزه نگهداری می‌شوند: «در موزه دستگاه فونوگرافی را داریم که در سال ۱۸۸۵ از نمونه اختراع شده توسط توماس ادیسون ساخته شده است. در بخش نمایشگاه علاقه‌مندان می‌توانند قدیمی‌ترین گرامافون‌ها را از نزدیک مشاهده کنند.»

در واقع در این بخش از تالار موزه تاریخ تحول صنعت ضبط و پخش صدا نیز گنجانده شده است. در بخش آرشیو آثار صوتی ایران از سال ۱۲۹۲ به بعد جمع آوری شده است. انواع نوار ریل، صفحات سنگی ۴۵ دور و ۷۷ دور و ... در این بخش نگهداری می‌شوند.»

این کارشناس موزه موسیقی می‌گوید تا دهه ۳۰ که بیشتر خانه‌ها از نعمت برق محروم بوده‌اند استفاده دائمی از گرامافون در انحصار طبقه اعیان بوده است، اما حتی رعیت‌ها در روستا‌ها هم از این دستگاه استقبال کرده‌اند:

«مردم ایران از دیرباز شیفته هنر فاخر موسیقی بوده اند. در آن زمان هم هنرمندان بزرگی در حال شکل دادن به تاریخ موسیقی ایران بودند و از همین باب شنیدن آثار آنان برای مردم یک اتفاق فراموش ناشدنی بود.»

راهنما و کارشناس موزه موسیقی از گرامافون معروف موزه هم برای‌مان می‌گوید: «بسیاری از مراجعان علاقه دارند با این گرامافون خاص عکس یادگاری بگیرند. شکل آن حتی برای بچه‌ها نیز جذاب است. این گرامافون از نوع گرامافون‌های کوکی و بوقی است. شیپور آن وسعت صدا را بیشتر می‌کرده است.

این دستگاه مخصوص شنیدن صفحات ۷۷ دور بوده و تا حدود ۴ تا ۵ دقیقه نیز کوک می‌مانده است. این نوع از گرامافون‌ها در دهه ۲۰ میلادی ساخته شدند و پس از سال‌ها استفاده از آن‌ها در ایران نیز رواج پیدا کرده است.

البته باید این را هم در نظر داشته باشید که به واسطه ویژه بودن نوع ساخت و تزیینات بدنه این دستگاه‌ها این نوع گرامافون‌ها فقط و فقط در انحصار استفاده طبقه خاص و متمولی از اعیان و اشراف بوده است و هنوز هم از آن‌ها به عنوان یک کالای بسیار لوکس تزیینی یاد می‌شود.»

موزه موسقی

چطور به موزه موسیقی برویم؟

برای ملاقات با گنجینه نگهداری شده در موزه موسیقی باید خودتان را به میدان تجریش و خیابان دربندی و کوچه نیلوفر برسانید. یادتان باشد که روز‌های شنبه هوس رفتن به موزه به سرتان نزند چرا که در این روز‌ها با درب‌های بسته تالار‌ها رو به رو می‌شوید. موزه موسیقی در روز‌های یکشنبه تا جمعه پذیرای علاقه‌مندان به تاریخچه و ساز‌ها و ادوات موسیقی ایران زمین است.

فعالیت این مجموعه در اعیاد ادامه دارد، اما در ایام سوگواری تقویم که به عنوان روز تعطیل رسمی در نظر گرفته شده‌اند این مرکز نیز تعطیل است. بهای بازدید از این گنجینه فاخر ۱۰ هزار تومان است و شما با بازدید از آن به همراه کارشناسان خبره این مجموعه می‌توانید اطلاعات زیادی از تاریخ موسیقی ایران به دست آورید و با عکس‌های تان آن‌ها را با دیگران به اشتراک بگذارید.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید