۸ حقیقت دربارهی آلبرت انیشتین
در این مطلب ۸ حقیقت جالب دربارهی یکی از اذهان برجستهی قرن بیستم را میخوانید.
فرادید | ایدههای پیشگامانهی علمی انیشتین نام او را مترادف نبوغ کرده است، اما او به واسطهی دیدگاههای صلحجویانه و حمایتش از جنبش حقوق مدنی هم مشهور است. در ادامهی این مطلب ۸ حقیقت جالب دربارهی یکی از اذهان برجستهی قرن بیستم را میخوانید.
۱. انیشتین در کودکی در ریاضیات مردود نشده است : به گزارش فرادید؛ بچههای کمکار و کندذهن همیشه از دانستنِ اینکه انیشتین در کودکی در درس ریاضیات رد شده آرامش میگرفتند، اما سوابق نشان میدهد که او یک دانشآموز استثنایی بوده و در دوران تحصیل در مونیخ نمرات بالایی کسب کرده و تنها ناامیدی او به زبان خودش «انضباط ماشینیِ» خواستهشده از سوی معلمان بوده است. او در سن ۱۵ سالگی ترک تحصیل کرد و برای طفره رفتن از خدمت سربازی از آلمان رفت، اما پیش از آن همیشه بهترینِ کلاس بود و حتی به خاطر درک مفاهیم پیچیدهی ریاضی و علمی تااندازهای اعجوبه به حساب میآمد.
زمانی که در جریان یک مقالهی خبری قرار گرفت که مدعی رد شدنش در درس ریاضی بود آن را به عنوان یک داستان ساختگی رد کرد و گفت: «من قبل از ۱۵ سالگی در حساب دیفرانسیل و انتگرال مسلط شده بودم.»
۲. هیچکس نمیداند چه اتفاقی برای دختر اول او افتاد : سال ۱۸۹۶ انیشتین از تابعیت آلمانی خودش دست کشید و در مدرسهی پلیتکنیک فدرال سوئیس در زوریخ ثبتنام کرد. آنجا بود که رابطهی عاشقانهای با میلِیوا ماریچ آغاز کرد، دانشجوی فیزیک که اصالتاً اهل صربستان بود. این دو بعدها ازدواج کردند و بعد از فارغالتحصیلی صاحب دو فرزند پسر شدند، اما یک سال پیش از ازدواج، ماریچ دختر نامشروعی به نام لیزل به دنیا آورد.
انیشتین هرگز دربارهی این کودک با خانوادهاش صحبت نکرد و زندگینامهنویسان حتی از وجود او بیخبر بودند تا اینکه در اواخر دههی ۱۹۸۰ با بررسی مقالات خصوصی او متوجه این موضوع شدند. سرنوشت این دختر تا به امروز یک راز باقی مانده است. برخی محققان بر این باورند که لیزل سال ۱۹۰۳ بر اثر مخملک از دنیا رفت در حالی که عدهای دیگر معتقدند او از این بیماری جان سالم بهدر برده و در صربستان به فرزندخواندگی گرفته شده است.
۳. نه سال طول کشید تا انیشتین در دانشگاه شغلی پیدا کند : انیشتین در طول سالهای حضور در پلیتکنیک زوریخ هوش سرشاری از خود نشان داد، اما شخصیت عصیانگر او و میل شدیدش به شرکت نکردن در کلاسها سبب شد استادانش زمان فارغالتحصیلی او در سال ۱۹۰۰ معرفینامههای درخشانی به او ندهند. بعدها این فیزیکدان جوان دو سال را صرف جستجوی یک شغل دانشگاهی کرد تا اینکه به یک شغل موقت در دفتر ثبت اختراعات سوئیس در بِرن راضی شد.
این شغل به رغم سطحِ پایین بودنش به مناسبترین انتخاب انیشتین تبدیل شد، چون میتوانست چند ساعتی از وظایف دفتر کنارهگیری کند و باقی روز را صرف نوشتن و تحقیق کند. سال ۱۹۰۵ که اغلب آن را «سال معجزه» او مینامند، این کارمندِ دونپایه چهار مقالهی انقلابی منتشر کرد که دنیا را با معادلهی معروف E=mc۲ و نظریهی نسبیت خاص او آشنا کرد. در حالی که این اکتشافات خبر از ورود او به صحنهی جهانیِ فیزیک میداد، اما رسیدن او به مقام استادیِ کامل تقریباً یک دهه بعد از اینکه او مدرسه را ترک کرد رخ داد.
۴. او جایزهی نوبل خود را به عنوان بخشی از توافق طلاق به همسرش داد : پس از اینکه ازدواج او با میلِیوا ماریچ در اوایل دههی ۱۹۱۰ به بنبست رسید، انیشتین خانوادهاش را ترک کرد، به برلین رفت و رابطهی جدیدی را با اِلسا از بستگان نزدیک خود آغاز کرد. او و ماریچ سرانجام چندین سال بعد در سال ۱۹۱۹ از هم جدا شدند. انیشتین به عنوان بخشی از توافق طلاق به ماریچ قول یک حقوق سالانه به علاوهی هر میزان پولی که از جایزهی نوبل دریافت میکرد را داد، جایزهای که اطمینان کامل داشت در آینده دریافت خواهد کرد. ماریچ پذیرفت و انیشتین بعدها در سال ۱۹۲۲ پس از دریافت این جایزه به خاطر مطالعاتش روی اثر فوتوالکتریک دارایی اندکی را به او داد. آن زمان او با السا ازدواج کرده بود که تا زمان مرگ السا در سال ۱۹۳۶ همسرش باقی ماند.
۵. یک خورشیدگرفتگی به شهرت جهانی انیشتین کمک کرد : سال ۱۹۱۵ انیشتین نظریهی نسبیت عام خود را منتشر کرد. طبق این نظریه میدانهای گرانشی سبب اعوجاج در بافت فضا و زمان میشوند. از آنجا که این نظریه بازنویسیِ جسورانهای از قوانین فیزیک بود تا ماه می ۱۹۱۹ یک نظریهی بحثبرانگیز باقی ماند تا اینکه یک خورشیدگرفتگیِ کامل شرایط مناسب را برای آزمودنِ این ادعای او فراهم کرد که یک شی کلانجرم (در این مورد خورشید) سبب ایجاد یک منحنیِ سنجشپذیر در نورِ ستارهای که از کنارش عبور میکند میشود.
آرتور اِدینگتون، ستارهشناس انگلیسی به امید اینکه نظریهی انیشتین را یک بار برای همیشه اثبات کند به سواحل غرب آفریقا سفر کرد و از خورشیدگرفتگی عکسبرداری کرد. او پس از بررسی تصاویر تایید کرد که گرانشِ خورشید، نور را تقریباً ۱.۷ قوس ثانیه منحرف کرده است، دقیقاً همانطور که در نسبیت عام پیشبینی شده بود. این خبر انیشتین را یکشبه به شهرت جهانی رساند.
روزنامهها با نام بردن از او به عنوان وارث سِر آیزاک نیوتن به او ادای احترام کردند و به این ترتیب سفرهای او به سراسر دنیا برای سخنرانی دربارهی نظریاتش در حیطهی کیهان آغاز شد. به گفتهی والتِر ایزاکسون زندگینامهنویسِ انیشتین در ۶ سالِ پس از خورشیدگرفتگیِ ۱۹۱۹ بیش از ۶۰۰ کتاب و مقاله دربارهی نظریهی نسبیت نوشته شد.
۶. افبیآی دههها جاسوسی انیشتین را میکرد : اندکی پس از به قدرت رسیدن هیتلر در سال ۱۹۳۳، انیشتین برلین را به مقصد ایالات متحده ترک کرد و در موسسهی مطالعاتِ پیشرفته در پرینستون، نیوجرزی به فعالیتهای علمی خود ادامه داد. پشتیبانی او از جنبشهای صلحجو، حقوق مدنی و جناجِ چپ پیش از آن هم مورد سوءظنِ جِی. ادگار هووِر از افبیآی قرار گرفته بود به همین دلیل پس از ورود انیشتین به سواحل آمریکا، کمپینِ جاسوسیِ ۲۲ ساله از او آغاز شد.
ماموران به تماسهای تلفنی این فیزیکدان گوش میدادند، نامههای او را باز میکردند و سطل زبالهی او را زیرورو میکردند تا شاید با پیدا کردن مدرکی بتوانند ماهیت او را به عنوان مامورِ براندازی یا جاسوسِ شوروی برملا کنند. آنها حتی اطلاعات محرمانهای مبنی بر ساخت پرتوی مرگ توسط او را بررسی میکردند. این پروژه در نهایت بینتیجه ماند. در سالِ درگذشتِ انیشتین، پروندهی او در افبیآی به ۱۸۰۰ صفحه رسیده بود.
۷. انیشتین برای ساخت بمب اتمی تاکید داشت، اما بعدها طرفدار خلع سلاح هستهای شد : انیشتین اواخر دههی ۱۹۳۰ دریافت تحقیقاتِ جدید، دانشمندان آلمانی را در مسیر ساخت بمب اتمی قرار داده است. چشماندازِ ساخت این سلاح در دستان نازیها او را مجاب کرد اصول صلحجویانهی خودش را کنار بگذارد و با فیزیکدان مجارستانی لئو زیلارد همکاری کند. زیلارد به انیشتین کمک کرد در نامهای به رئیسجمهور فرانکلین دی.
روزوِلت خواستار انجام تحقیقات اتمی شود. اگرچه انیشتین هرگز بطور مستقیم در پروژهی منتهتن مشارکت نکرد، بعدها بابت نقش کوچکش در بمبگذاریهای هیروشیما و ناکازاکی عمیقاً ابراز تاسف کرد. او مدت کوتاهی پیش از مرگش در سال ۱۹۵۵، برای امضای «بیانیهی راسل-انیشتین» به برتراند راسل فیلسوف پیوست. این بیانیه نامهای عمومی بود که بر خطرات جنگ اتمی تاکید میکرد و از دولتها میخواست «برای پایان دادن به تمام اختلافات میان خودشان از راههای صلحآمیز استفاده کنند».
۸. مغز انیشتین پس از مرگ وی ربوده شد : انیشتین در آوریل ۱۹۵۵ بر اثر آنوریسم آئورت شکمی درگذشت. او وصیت کرده بود جسدش را بسوزانند، اما در یک حادثهی عجیب، توماس هاروی آسیبشناس پرینستون مغز او را حین کالبدشکافی برداشت و به امید کشف رازهای نبوغ انیشتین آن را نگه داشت. هاروی پس از اخذ موافقت رسمیِ پسر انیشتین، مغز او را تکهتکه کرد و برای تحقیق نزد دانشمندان مختلف فرستاد.
از دههی ۱۹۸۰ مطالعات انگشتشماری روی آن انجام شده است، اما بیشتر آنها پذیرفته نشدند. شاید معروفترین مطالعه مربوط به سال ۱۹۹۹ باشد، زمانی که تیمی از یک دانشگاه کانادایی مقالهی بحثبرانگیزی منتشر کردند که ادعا میکرد مغز انیشتین در لوب آهیانهای چینهای غیرعادی دارد. لوب آهیانه ناحیهای از مغز است که با توانایی ریاضی و فضایی ارتباط دارد.
منبع: History