از بزرگ شدن بیزارم!

از بزرگ شدن بیزارم!

بزرگ شدن برای برخی افراد تجربه‌ی دلهره‌آوریست که دلایل آن را در این مطلب می‌خوانید.

کد خبر : ۱۰۸۰۵۲
بازدید : ۱۰۲۷

فرادید | تصوری که در کودکی از بزرگسالی داشتیم با چیزی که امروز در واقعیت می‌بینیم تفاوت زیادی دارد. اغراق نکرده‌ایم اگر بگوییم بزرگسالی آن چیزی نبود که در کودکی آرزویش را داشتیم. شب‌هایی که باید سر ساعت می‌خوابیدیم، اختیار انتخاب لباس‌ و غذای خودمان را نداشتیم، خیال می‌کردیم مشکلات زندگی ما همین‌هاست که فقط با بزرگ شدن حل می‌شود. دنیایی را تصور می‌کردیم که در آن هرقدر دلمان بخواهد آب‌نبات می‌خوریم، شب تا صبح نمی‌خوابیم و غرق بازی و تماشای تلویزیون می‌شویم.

به گزارش فرادید؛ چیزی که تصورش را نکرده بودیم بی‌حالیِ وسط روز، خستگی از مسئولیت‌های زندگی و پیروی از رژیم غذایی سالم برای حفظ سلامتی بود. گذشته از این‌ها رسیدن به نقاط عطفی مانند خرید خانه برای بزرگسالانِ نسل امروز به ویژه بدون کمک والدین بسیار سخت‌تر از گذشته شده است. اگر فکر می‌کنید بزرگ شدن تجربه‌ی جذابی نیست، تنها نیستید. در ادامه‌ی این مطلب دلایل عدم علاقه‌ی افراد به بزرگ شدن و راهکار‌های رفع آن را می‌خوانید.

دلایل عدم‌علاقه به بزرگ شدن‌

نمی‌توان گفت این عدم‌علاقه یک دلیل اصلی دارد، اما دلایل مشترکی وجود دارد که سبب می‌شود فرد از فکرِ بزرگ شدن بیزار شود.


۱. فقدان الگو‌های مناسب در کودکی: نداشتن الگو‌های قابل‌اطمینان و قوی اثر بدی روی رفتار نوجوانان می‌گذارد در حالی که داشتن چنین الگو‌هایی اثرگذاری خاصی دارد. اگر شانس این را ندارید که شاهد زندگیِ شگفت‌انگیز بزرگسالان پیرامون خود باشید، پس عدم‌علاقه‌تان به بزرگ شدن قابل‌درک است. شاید در نوجوانی ندانید از داشتن الگو‌های مناسب محرومید، اما این محرومیت تاثیر زیادی در بزرگسالی شما خواهد گذاشت.

۲. مغایرت دنیای بزرگسالی با تصوراتِ همیشه آفتابی: حتی اگر شغلی داشته باشید که عاشق آن هستید باز هم چالش و سختی از کار شما دور نیست. مسئولیت‌های کاری و خانوادگی در کنار نقشی که به عنوان پدر و مادر داریم گاهی‌اوقات شرایط را دور از خواست و انتظار ما می‌کند. این حقیقت که بزرگسالی همیشه آن اوقات خوشی نیست که ما تصورش را می‌کردیم ممکن است ما را دچار این تردید و دلزدگی کند که نخواهیم آن را تجربه کنیم.

این موضوع شاید برای آن دسته از بزرگسالان که بسیار مسئولیت‌پذیر هستند احمقانه به نظر برسد، اما حس کسانی که از بزرگسالی بیزارند هم مستدل و پذیرفتنی‌ست. طبیعت ما طوری برنامه‌ریزی شده که در جستجوی تجربیات جدید باشیم، تجربیاتی که از ما انسان‌های شادتری بسازد، اما باید بپذیریم بزرگسالی اگر با انجام کارهای روزمره و تکراری سپری شود خوشایند و قابل‌تحمل نیست.

۳. ترس از تنها شدن: وقتی کودکیم به ندرت تنها می‌مانیم. همیشه در آغاز و پایان روز پدر یا مادر یا یک مراقب در کنار ماست و در این بین روز را در مدرسه و کنار دوستان و معلمان و همسالان سپری می‌کنیم. اما تنها شدن برای بزرگسالی که به ویژه تنها زندگی می‌کند و شغلی ندارد که به واسطه‌ی آن با انسان‌های دیگر تعامل زیادی داشته باشد، تنهاییِ عجیبی‌ست. این تنهایی می‌تواند تجربه‌ی ترسناکی باشد، چون فرد را دچار این حسرت می‌کند که ایکاش به روز‌های کودکی و نوجوانی بازگردد و دوست‌یابی را برای او به یک چالش سخت بدل می‌کند.

۴. تجربیات تلخ کودکی: تجربه‌ی سوءاستفاده‌ی جنسی، کم‌توجهی یا تجربیات تلخ دیگر کودک را زودتر از موعد بالغ می‌کند. این کودکان پیش از رسیدن به سن قانونی معمولاً به واسطه‌ی این تجربیات احساس بزرگسالی دارند بنابراین منطقی به نظر می‌رسد با رسیدن به سن قانونی مشتاق بزرگسالی نباشند. حتی اگر فرد الگو‌های بزرگسال خوبی داشته باشد، هر یک از این تجربیات تلخ به تنهایی می‌تواند بزرگسالی را برای او به یک تجربه ناخوشایند بدل کند. بزرگسالی که در کودکی طعم تجربیات تلخ را چشیده باشد ممکن است در ایفای نقش خود به عنوان پدر یا مادر دچار سردرگمی شود.

۵. نپذیرفتن پیری : امروزه در رسانه‌های اجتماعی به واسطه انواع فیلتر‌های عکس و پزشکان زیبایی کمتر شاهد تصاویری از افراد هستیم که ردی از پیری بر چهره‌شان نشسته باشد. استاندارد‌های کنونی زیبایی طوریست که انگار باید از پیر شدن شرمسار بود. در چنین جامعه‌ای منطقی‌ست نوجوانان و جوانان در پذیرش بزرگسالی و نشانه‌های پیری دچار مشکل شوند.

۶. ترس از مرگ: ترس از مرگ به میزان کم کاملاً طبیعیست، اما درگیر کردن فکر و ذهن با این ایده می‌تواند منجر به ایجاد اضطراب و نگرانی از بزرگ شدن شود. سرانجام همه‌ی ما مرگ است، اما این حقیقت نباید زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد طوری که نتوانیم به زندگی عادی ادامه دهیم. هرقدر تمرکز روی مرگ بیشتر شود، ترس از بزرگ شدن هم بیشتر می‌شود چرا که بزرگ شدن توام با پیر شدن تدریجی‌ست که ما را به مرگ اجتناب‌ناپذیرمان نزدیک می‌کند.

با بیزاری از بزرگسالی چه باید کرد

پس از برشمردن دلایل بیزاری از بزرگسالی نوبت آشنایی با راهکار‌های مقابله با این حس است.

عناصر سالم جوانی را حفظ کنید: هیچ کتاب قانونی وجود ندارد که بگوید شما مجبورید برای بزرگسال شدن همه چیز جوانی‌تان را کنار بگذارید. اگر نگرانی شما از بزرگ شدن حولِ عدم‌توانایی ابراز وجودتان است، باید بدانید که به عنوان یک بزرگسال می‌توانید در عین حال که مسئولیت‌پذیر و بالغ هستید، تا هر اندازه که دلتان بخواهد شادابی ظاهری و باطنی‌تان را مثل جوانی حفظ کنید.

روی بخش‌های لذت‌بخش بزرگسالی تمرکز کنید: بزرگسالی سختی‌های خاص خودش را دارد، اما خالی از لذت هم نیست. بیدار ماندن تا پاسی از شب به پای گفتگو با یک دوست صمیمی، بی‌مقدمه بیرون رفتن از خانه به هوس خوردن بستنی، مهمان کردن خودتان به یک کنسرت موسیقی نمونه‌هایی از تجربیات لذت‌بخش بزرگسالیست که فقط در دسترس یک بزرگسال است. با تمرکز کردن روی نکات مثبت بزرگسالی می‌توانید نگرش‌تان را اصلاح کنید. نگرش ما شکل‌دهنده‌ی رفتار ماست به این معنا که با انتخابِ لذت بردن از بخش‌های شاد بزرگسالی خودتان را وادار به مشارکت بیشتر در آنها می‌کنید.

زیباییِ رشد فردی را کشف کنید: کودک بودن شاید حس امنیت بدهد، اما با احساس غروری که از رشد فردی خودتان در بزرگسالی تجربه می‌کنید قابل‌قیاس نیست. تلاش برای بهتر شدن تلاشی بی‌پایان، اما شادی‌آور و ثمربخش است چرا که در این مسیر نه تنها خودتان رشد می‌کنید بلکه سبب بهبود زندگی دیگران هم می‌شوید.

منبع: verywellmind

مترجم: زهرا ذوالقدر

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید