ماجرای طبقه متوسط جامعه و حیوانات خانگی

ماجرای طبقه متوسط جامعه و حیوانات خانگی

طبقه متوسط، در بحث فعلی به آن گروه‌ها و اقشار اجتماعی شهرنشینی اطلاق می‌شود که غیر از آنکه درآمدشان کفاف نیاز‌های اولیه معاش مثل خوراک و پوشاک و مسکن و بهداشت را می‌دهد، می‌توانند تفریحات و سرگرمی‌هایی هم ورای تامین حوایج ضروری فوق داشته باشند.

کد خبر : ۱۰۹۵۷۵
بازدید : ۶۴۷

محسن آزموده | نگهداری از حیوانات خانگی در محیط‌های آپارتمانی و غذا دادن و مراقبت از حیوانات خیابانی، شاید دو موضوع متفاوت باشند، اما هر دو از دغدغه‌های سبک زندگی طبقه متوسط جدید در ایران امروز هستند و بررسی حواشی مربوط به آنها، بدون در نظر داشتن این نکته راه به جایی نمی‌برد.

البته مفهوم طبقه متوسط در علوم اجتماعی و سیاسی و اقتصاد، از آن مفاهیم بحث‌برانگیز و پرمناقشه است و کاربرد آن معمولا با اعتراض شماری همراه است که معتقدند این مفهوم دقیق نیست یا اصولا در ایران طبقه متوسط نداریم یا ... بنابراین همین اول کار، برای رهایی از این بحث‌های خسته‌کننده و به نظر بی‌پایان، بهتر است مراد خود را از مفهوم طبقه متوسط روشن سازیم.

طبقه متوسط، در بحث فعلی به آن گروه‌ها و اقشار اجتماعی شهرنشینی اطلاق می‌شود که غیر از آنکه درآمدشان کفاف نیاز‌های اولیه معاش مثل خوراک و پوشاک و مسکن و بهداشت را می‌دهد، می‌توانند تفریحات و سرگرمی‌هایی هم ورای تامین حوایج ضروری فوق داشته باشند.

در این تعریف ساده که عمدتا براساس مصرف و سبک زندگی صورت گرفته، طبقه متوسط، کسی است که گاهی به رستوران و کافه می‌رود، مشتری هر از گاهی سینما و تئاتر و کنسرت موسیقی است، غیر از پیرایش، برای آرایش به آرایشگاه می‌رود، روان‌درمانگر دارد، از خدمات دندانپزشکی استفاده می‌کند، مو می‌کارد، عمل زیبایی کرده یا می‌کند، گاهی به سفر‌های خارجی- در حد ترکیه و ارمنستان و گرجستان- یا سفر‌های داخلی با تور می‌رود، با زحمت توانسته برای خودش یک ویلا در ییلاقی مثل شمال تهران دست و پا کند و اگر هم نتوانسته، لااقل گاهی ویلایی برای برگزاری جشن‌ها و تولد‌ها یا خوشگذرانی اجاره می‌کند، سعی می‌کند به صورت مرتب با باشگاه رفتن ورزش کند، در کلاس‌های مختلفی مثل زبان و موسیقی و شعرخوانی و داستان‌نویسی و ... شرکت می‌کند، به خورد و خوراکش اهمیت می‌دهد و بعضا گیاهخوار یا وگان است و ...

کسی که چنین سبک زندگی‌ای دارد، احتمالا در خانه خودش یا دوست و آشنایانش، سگ و گربه یا برخی دیگر از حیوانات خانگی مثل خرگوش و سنجاب و خوکچه هندی پیدا می‌شود و لابد در میان اطرافیانش فرد یا افرادی هستند که مدافع حقوق حیواناتند و حتی فراتر از آن، با صرف وقت و هزینه، به آن‌ها در خیابان غذا می‌دهند و احتمالا در مواجهه با حیوانات خیابانی که مریضند یا به هر علتی آسیب دیده‌اند، می‌کوشند به آن‌ها کمک کنند.

قطعا مجموعه یا برخی از این رفتار‌ها و عادت‌واره‌ها، در میان افرادی از طبقات فرادست یا فرودست جامعه نیز به چشم می‌خورد و نمی‌توان آن‌ها را منحصر به طبقه متوسط خواند. اما بی‌تردید، به عللی قابل حدس، این سبک زندگی، خصوصا نگهداری از حیوانات خانگی و مراقبت و تغذیه حیوانات خیابانی، در طبقات متوسط و بالا بیشتر دیده می‌شود. دشواری اصلاح این عادت‌واره‌ها و تغییر آن‌ها نیز به همین دلیل است.

طبقه متوسط جامعه، معمولا طبقه‌ای آموزش‌دیده، باسواد، آشنا با کالا‌های فرهنگی و در بیشتر اوقات تولید‌کننده آنهاست و به علت دسترسی به امکانات فرهنگی و آموزشی و استطاعت و فرصت در برخورداری آنها، تنها مخاطب آموزش‌های عمومی نیست و الگو‌ها و ایده‌های خود را صرفا از مراجع بالادستی و رسمی اخذ نمی‌کند.

به عبارت دیگر، طبقه متوسط، تنها مصرف‌کننده و مخاطب آموزش‌ها و دستورالعمل‌ها نیست و مثل بسیاری از طبقات فرودست، عمدتا متاثر از آتوریته‌های سنتی نیست و به اصطلاح برای خودش صاحبنظر است و اندیشه‌ها و باورهایش را از منابعی مختلف کسب می‌کند.

مهم‌ترین مرجع آگاهی یا سازمان زندگی هم برای این طبقه، کشور‌های پیشرفته است که معمولا آن را از رسانه‌های غیررسمی و فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اخذ می‌کند. بنابراین در جامعه‌ای که به‌طور تاریخی شکاف یا تضاد یا جدایی دولت و ملت حاکم است و نوعی گسست میان اندیشه‌های رسمی و باور‌های عمومی رواج دارد، متقاعد کردن طبقه متوسط به اینکه چطور رفتار کند و چه سبک زندگی اختیار کند، کار دشواری است، اگر محال نباشد.

این طبقه به‌طور عمومی و به علل و عوامل مختلفی که مجال بررسی آن اینجا نیست، نسبت به گفتمان رسمی بی‌اعتماد و بدبین است و حرف او را قبول ندارد. وقتی نگاه رسمی می‌گوید، نگهداری حیوانات خانگی، با مشکلات و سختی‌هایی همراه است یا ضوابط و شرایطی دارد، طبقه متوسط که اصولا ایده نگهداری حیوانات خانگی را از جای دیگری اخذ کرده، به این حرف با سوء ظن می‌نگرد یا زمانی که کارشناسان رسمی می‌گویند تغذیه حیوانات خیابانی، کار درستی نیست، تصور می‌کند که انگیزه و هدف ایشان از طرح این موضوع، چیز دیگری است.

جالب است که وقتی برای همین طبقه متوسط گفته می‌شود که در جوامع پیشرفته هم با این حیوانات به همین طریق رفتار می‌شود یا مثلا از ازدیاد آن‌ها جلوگیری می‌شود یا دولت‌ها از تغذیه آن‌ها در مکان‌های عمومی و توسط شهروندان عادی ممانعت می‌کنند، نگرشش تغییر می‌کند یا دست‌کم سخت به فکر فرو می‌رود و دیگر با سماجت پیشین بر حقانیت کاری که می‌کند، پافشاری نمی‌کند.

به عبارت دقیق‌تر برای این طبقه، منبع یا مرجع خبر و آگاهی اهمیتی اساسی دارد، چرا که اصولا این سبک زندگی، یعنی شهرنشینی به شیوه مدرن، از جایی دیگر الگوبرداری شده و در نتیجه طبقه متوسط هم در سامان دادن به سبک زندگی خودش، بیش از هر چیز، به همان جا نظر دارد.

سایر مراجع خبری هرچه بگویند، چندان مورد اقبال قرار نخواهد گرفت. بنابراین برای تغییر نگاه و نحوه عملکرد طبقه متوسط شهری در دو موضوع نگهداری حیوانات خانگی و شیوه مواجهه با آنها، باید به نحوی به او نشان داد که جوامع پیشرفته چطور عمل می‌کنند.

باقی روش‌ها مثل برخورد‌های ضربتی و دستوری از بالا یا استناد به مراجع سنتی یا حتی تلاش برای تبیین‌های علمی از زبان رسانه‌های رسمی، چندان کارآمد نیست و موفقیت‌های اندکی به همراه دارد. با طبقه متوسط باید به زبان طبقه متوسط سخن گفت وگرنه توفیقی خاص حاصل نمی‌شود.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید