آیا نرون در هنگام آتشسوزی شهر رم ویولن میزد؟!
هرآنچه دربارهی نرون میدانیم از زبان دو گروه نقل شده است که هر دو دشمن او بودند، سنارتورهای رومی و مسیحیان.
فرادید | نرون، امپراتور رم از قرار معلوم به خاطر نواختن ویولون در بحبوبهی به آتش کشیده شدن رم در ردیف بدنامترین فرمانروایان این امپراتوری قرار دارد. اما آیا این اتفاق واقعاً رخ داده است و آیا نرون واقعاً سزاوار این بدنامی است؟ ما باید مانند تمامی داستانهای تاریخی، منابع این اخبار را هم در نظر بگیریم.
به گزارش فرادید ، به گفتهی فرانچسکا بولونیایِ باستانشناس که سرپرست پروژهی نرون در موزهی بریتانیا در لندن است، نرون زادهی ۱۵ دسامبر سال ۳۷ میلادی، پنجمین امپراتور رم و آخرین دودمان ژولیو کلودین بود، سلسلهای که امپراتوری را پایهگذاری کرد.
نرون تنها ۲ سال داشت که مادرش آگریپینای جوان نوه نخستین امپراتور رم آگوستوس توسط امپراتور کالیگولا تبعید شد. در ۳ سالگی، پدر نرون گِنائوس دومیتیوس آهینوباربِس درگذشت و سرپرستیِ نرون به عمهاش واگذار شد. زمانی که کالیگولا در سال ۴۱ پس از میلاد به قتل رسید و امپراتور کلادیوس جانشین او شد، نرون بار دیگر به آگریپینا که بعدها با عموی او کلادیوس ازدواج کرد، پیوست.
کلادیوس به رغم داشتن فرزند پسر بیولوژیکی، نرون را به عنوان برادرزاده و پسرخواندهی بزرگ خود برگزید و او در سال ۵۴ پس از میلاد در سن ۱۶ سالگی به قدرت رسید. اما مدتزمان سلطنت او کوتاه بود: نرون سال ۶۸ پس از میلاد در سن ۳۰ سالگی جان خودش را گرفت.
(آگریپینا)
مورخان رومی ادعا کردهاند که نرون، آگریپینا و دو تن از همسران او را کشت؛ او تنها به هنر خودش اهمیت میداد و علاقهی بسیار کمی به حکمرانیِ امپراتوری داشت. با این حال، هارولد درِیک استاد بازنشستهی تاریخِ دانشگاه کالیفرنیا میگوید: «منابع ما از نرون مردمانی هستند که از او نفرت داشتند.» همیشه باید به خاطر داشت که بخش زیادی از بدنامیِ نرون «به قلمِ دشمنان او برای ما نوشته شده است.» بولونیا نیز با این گفته موافق است و میافزاید که راویان «مشتاق بودند نرون را به بدترین شکل ممکن نشان دهند.»
دریک میگوید نرون در جولای سال ۶۴ پس از میلاد در آنتیوم (شهر ساحلی باستانی در لاتیوم، جنوب رم) استراحت میکرد و آنجا بود که خبری که بعداً به «آتشسوزیِ بزرگ رم» معروف شد به گوش او رسید. پیش از توقف آتشسوزی بزرگ، ۱۰ منطقه از ۱۴ منطقهی رم با خاک یکسان شدند و هزاران نفر در شهرِ ۵۰۰ هزار تا ۱ میلیون نفری همه چیزشان را از دست دادند.
دریک اشاره میکند که نرون با عجله به رم بازگشت، پناهگاههای اضطراری و تدارکات غذا و نوشیدنی را برای مردم مهیا کرد و قصر و باغهایش را برای برپایی پناهگاه در اختیار مردم گذاشت. بنابراین، اگر نرون هنگام شروع آتشسوزی در رم نبوده است پس منشا شایعهی «ویولون نواختنِ او» در حالیکه پایتخت امپراتوری در حال سوختن بود، چیست؟
(سقوط تروا)
نرون در خیالاتی که داشت خودش را موسیقیدان تصور میکرد. حین تلاشهای امدادی، شایعه شد که او با نغمهسرایی از آتشسوزی بزرگ دیگری (یعنی سقوط تروا) سعی داشت به خودش تسلی بدهد. دریک میافزاید: «او برای مقابله با آتش هر کاری که از دستش برمیآمد انجام داده بود و به شدت خسته بود. از آنجا که در وجودش میل به هنر داشت با مقایسهی این فاجعه با سقوط تروا تلاش میکرد به خودش تسلی بدهد. رومیها دوست داشتند خودشان را به واسطهی آینیاس (از قهرمانان تروا) از نسل تروآ بدانند.»
با این حال، حتی اگر نرون حین سوخته شدن رم در حال نواختن ساز بوده، آن ساز ویولن نبوده، چون سازهای آرشهای تا ۱۰۰۰ سال پس از آن واقعه رایج نشدند. احتمالاً نرون خودش را با یک کیتارا (ساز قدیمی از خانوادهی چنگ) سرگرم کرده بود. رومیان سابقهی چنین رفتارهایی را داشتند. برای نمونه، پولیبیوسِ مورخ مینویسد که وقتی ژنرالِ رومی اسکیپیو امیلیانوس نابود شدنِ «کارتاژ» را نظاره میکرد نقلقولی از «ایلیاد» به زبان آورد با این مضمون که «زمانی خواهد آمد که ایلیومِ مقدس سقوط خواهد کرد و پریام و مردمانش ...». او به کارتاژ فکر نمیکرد بلکه ترسش را نسبت به سرنوشتِ مشابهی که در انتظار رومیان بود ابراز میکرد.
نرون پس از آتشسوزی بزرگ رم به صاحبخانهها کمک مالی کرد تا املاکشان را از آوار و مخروبه پاک کنند و به نوسازی خانههایشان روی بیاورند. نرون منبع کافی آب شهر را تضمین کرد و اصرار داشت در بازسازی خانهها به جای چوب از سنگ استفاده کنند و خیابانها را صاف و عریض کنند. دریک میگوید: «آیا این رفتارِ یک آدمِ دیوانه است؟»
حالا چرا تاریخ باید از نرون به عنوانِ یک حاکمِ بد یاد کند؟ تقریباً هر چیزی که دنیای امروزی دربارهی نرون میداند از دو منبع است: سنارتورهای رومی و مسیحیان. از دید هر دوی اینها، نرون دشمن بود. دریک میگوید: «به طور کلی، سنارتورها عاشقِ افراط کردن در فانتزیِ جمهوریِ احیاشدهی خودشان بودند به همین دلیل گاهیاوقات در توطئههای ترور مشارکت میکردند و گاهی از واکنشهای خصمانهی امپراتور عصبانی میشدند.»
در مورد مسیحیان، تاسیتوس سناتور و مورخ رومی اشاره میکند که از آنجا که شایعهای پخش شد مبنی بر اینکه نرون مسئولِ آتشسوزی بود، او در میان مسیحیان به دنبال سپربلا بود. نتیجهاش این شد که بسیاری در اثر آویخته شدن از صلیب، آتش و به طرق دیگر کشته شدند. این اتفاقات منجر به این شد که مسیحیان نرون را برای شکنجههایی که باید از سوی امپراتوری روم تحمل میکردند، سرزنش کنند.
دریک در این باره میگوید: «من هیچ دلیلی نمیبینم که شک کنم مسیحیان از نفرت عمومی رنج بردند. اما آیا نرون از این موضوع به نفع خود بهره برد تا سرزنش را از دوش خودش بردارد یا اینکه تسلیم فشار مردم شد؟ با وجود همهی اینها، من نمیخواهم در این تله بیفتم که هر کاری که نرون کرد توجیه کنم فقط به این خاطر که از بدنامی رنج میبُرد. بدون تردید سرپرستان نرون او را نازپرورده و زیادهخواه بار آوردند و او مانند ظالمان دیگر مستبدانه رفتار میکرد.
در آخر، به عقیدهی دریک شاید نرون دیوانه نبود، اما در طول دوران سلطنت خود به طور فزایندهای بیثبات شد. به نقل از هارث آل بوستانی، نویسندهی کتاب « نرون و هنر استبداد »، پس از آتشسوزی بزرگ رم، گروهی از خواص تلاش کردند او را ترور کنند و نرون به شدت گرفتار کژپنداری شد.» شاید با در نظر گرفتن تمام اتفاقاتی که برای نرون افتاد، هرگونه بیثباتی در اواخر عمر او تعجبآور نباشد.
منبع: livescience
مترجم: زهرا ذواالقدر