تغییر اجتنابناپذیر؛ چرا فیلم ژان دیلمان سر زبان افتاد؟
انتخاب فیلم ژان دیلمان ساخته شانتار آکرمان به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما آن هم پس از چهل و هفت سال از زمان ساختش، بیش از آنکه نشانه قدرت هنری و فراتر از زمانه خود بودن فیلم، باشد، نشانه، تغییر نگرش منتقدین و کارگردانان سینما است.
با آنکه فیلم ژان دیلمان ساخته شانتار آکرمان در لیست صد فیلم منتخب هفتمین نظرسنجی مجله سایت اند ساند (سال ۲۰۱۲) بود، اما واقعیت این است که فیلم بینهای حرفهای و به قولی خوره سینمایی مثل من هم تا ده سال بعد که نظر منتقدین و کارگردانان مورد پرسش مجله سایت اند ساند (برای انتخاب صد فیلم برتر تاریخ سینما) ژان دیلمان را در لیست ده فیلم برتر تاریخ سینما (منتقدین در مقام اول و کارگردانان همراه با شاهکار اوزو در مقام چهارم) قرار نداده بودند نه تنها این فیلم را ندیده بودیم بلکه بسیاری، نامش را هم نشنیده بودیم.
شاید اگر این لیست منتشر نمیشد و نظرهای تازهتری وارد دنیای سینما نمیگردید همچنان از کنار این فیلم میگذشتیم. فیلمی که هیچ شباهتی به فیلمهای کلاسیکی مثل سرگیجه (آلفرد هیچکاک) و همشهری کین (اورسن ولز) ندارد.
هنگام تماشایش احساس میکنی شاهد زندگی عادی زنی معمولی هستی که بیشتر از آنکه به خودش بپردازد سرگرم رتق و فتق امور مردانی است که در پیرامونش زندگی میکنند، چون قصدم نقد و تحلیل این فیلم نیست، بررسی ساختار و زیر متن این فیلم را کاری ندارم، اما انتخاب فیلم ژان دیلمان بیرون از پرده سینما و عالم هنر هفتم، زیر متن فراتری دارد.
انتخاب این فیلم به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما آن هم پس از چهل و هفت سال از زمان ساختش، بیش از آنکه نشانه قدرت هنری و فراتر از زمانه خود بودن فیلم، باشد، نشانه، تغییر نگرش منتقدین و کارگردانان سینما است.
در اینکه در این چهار دوره نظرسنجی (از سال ۱۹۸۲ که فیلم ژان دیلمان هم میتوانسته در لیست قرار گیرد) که هر ده سال یکبار انجام میگیرد، بسیاری از منتقدین و کارگردانان از لیست خارج شدهاند (بهدلیل فوت یا...) شکی نیست، اما از آن مهمتر تغییر نگاه و نگرشی است که با گذشت زمان پیش میآید. انسانی که تغییر نمیکند، انسانی که دانستههایش در تمام زمینهها بهروز نمیشود یا زود توسط دیگران متوجه ضرورت تغییر میگردد.
بدون شک کسانی که در عرصههای مختلف فرهنگی، هنری، سیاسی، اجتماعی و... دارای تریبون و قدرت هستند و تمایلی به تغییر ندارند (آگاهانه به خاطر منافع یا ناآگاهانه به دلیل عدم درک لزوم تغییر) به سادگی صدای کسانی که به طور طبیعی در مسیر تغییر قرار دارند یا به دلیل تیزهوشی زودتر اهمیت تغییر را دریافتهاند به گوششان فرو نمیرود.
در چنین حالتی رسیدن به تغییر نیازمند صداهای بلندتری است. صداهایی که باید مثل دختران فیلم همسرایان زندهیاد عباس کیارستمی بیرون بزند. در مورد فیلم ژان دیلمان هم همینطور است. زیر متن و ساختار فیلم ژان دیلمان زمانی موردتوجه قرار گرفت که آرای منتقدین و کارگردانان زیادی به سمت این فیلم چرخید.
انتخاب ژان دیلمان، حتی اگر برای فیلم بین حرفهای (خوره فیلم) ذوب شده در فیلمهای سرگیجه، جویندگان (جان فورد) قاعده بازی (ژان رنوار) و... چندان خوشایند نباشد، اما باید پذیرفت که تغییر اجتنابناپذیر است. باید به تغییر تن داد، تن ندان و ماندن بر باورهای قبلی یعنی نشنیدن صداهای جدید.
صداهایی که فقط معدود به سینما نیست. سینما بخشی از زندگی است. ژان دیلمان فقط یک صدای زنانه نیست، صداهای دیگر زنانه را باید در عرصههای دیگر جستوجو کرد. صداهایی که شنیدنش لازمه تغییر اجتنابناپذیر است.
منبع: روزنامه اعتماد