حفظ حریم خصوصی در دست شرکتهای کوچک
در جهان آنلاین امروز، ملاقات حضوری هنوز هم امنترین راه ارتباط است. سال ۲۰۱۳، وقتی ادوارد اسنودن با چند حقوقدان در هنگکنگ دیدار کرد، برای جلوگیری از استراق سمع، از آنها خواست که موبایل هایشان را در یخچالی در اتاق بغلی بگذارند. اما از نیمه دوم دهه ۲۰۱۰، اپلیکیشنها به قابلیتی مجهز شده اند که مثل قرار ملاقات در پارکینگ، امن است و امکان دسترسی به دادههای فرستنده و گیرنده، اگر غیرممکن نباشد، دست کم بسیار سخت است، قابلیتی به نام «اند تواند انکریپشن» یا رمزگذاری سراسری. نخستین اپلیکیشنی که این قابلیت را رایگان در اختیار کاربران قرار داد، سیگنال بود.
پنجاه سال پیش، «باب وودوارد» ژورنالیست، برای یک قرار ملاقات فوق حساس که تلفنی ممکن نبود، به یک پارکینگ زیرزمینی تاریک در ویرجینیا رفت. ملاقاتهای مخفیانه او با یک منبع دولتی، نهایتا کمک کرد که او همراه با همکارش، از «رسوایی واترگیت» پرده بردارند. اتفاقی که میتوانست مسیر تاریخی آمریکا را تغییر دهد.
در دنیای امروز که همه به هم متصلند، قرار در پارکینگ به نظر منسوخ و از مد افتاده میرسد. اما گرچه اینترنت، انقلابی در ارتباطات ایجاد کرده، اما نظارت و کنترل نیز همانقدر افزایش یافته، از نرم افزارهای جاسوسی که ژورنالیستها و فعالان را هدف میگیرند تا دولتها که شرکتهای تکنولوژی را مجبور میکنند دادههای شخصی کاربران را در اختیارشان قرار دهند.
در جهان آنلاین امروز، ملاقات حضوری هنوز هم امنترین راه ارتباط است. سال ۲۰۱۳، وقتی ادوارد اسنودن با چند حقوقدان در هنگکنگ دیدار کرد، برای جلوگیری از استراق سمع، از آنها خواست که موبایل هایشان را در یخچالی در اتاق بغلی بگذارند.
اما از نیمه دوم دهه ۲۰۱۰، اپلیکیشنها به قابلیتی مجهز شده اند که مثل قرار ملاقات در پارکینگ، امن است و امکان دسترسی به دادههای فرستنده و گیرنده، اگر غیرممکن نباشد، دست کم بسیار سخت است، قابلیتی به نام «اند تواند انکریپشن» یا رمزگذاری سراسری. نخستین اپلیکیشنی که این قابلیت را رایگان در اختیار کاربران قرار داد، سیگنال بود. این اپلیکیشن، برای من که یک ژورنالیست هستم، یک ابزار مهم است. وقتی نمیتوانم منبع اطلاعاتم را از نزدیک ببینم، بهترین گزینه ام برای گفتگوهای حساس، سیگنال است.
آخرین باری که در سال ۲۰۱۰ درباره این اپلیکیشن نوشتم، شرکت سیگنال در اوج پیشرفت و موفقیت بود. پس از یک سال بی ثباتی اجتماعی و سیاسی، بسیاری از افراد که از تکنولوژی به دلیل عدمامنیت دادهها، دل خوشی نداشتند، به سیگنال روی آورده بودند. امروز تصمیم گرفتم دوباره درباره سیگنال بنویسم.
نه فقط به این خاطر که اینترنت دائما در حال تغییر است، بلکه، چون این بهانهای بود که با مردیت ویتاکر صحبت کنم. او که یکی از منتقدان شرکتهای تکنولوژی بزرگ است، اوایل ۲۰۲۲ به ریاست سیگنال منصوب شد. زندگی حرفهای او، مملو از داستان هاست. از رهبری اعتراضات در گوگل علیه اقدام این شرکت برای قراردادهای نظامی تا هشدار به لینا خان، مدیر کمیسیون فدرال در رابطه با خطرات هوش مصنوعی.
او حالا رهبری سیگنال را بر عهده دارد تا آن را به سوی ثبات مالی بلندمدت سوق دهد. او مشعل دار یک دیدگاه رادیکال است و معتقد است که مدل کسب و کار نظارتی در اینترنت، ذاتا خطرناک است. گزینههای جایگزین، فراوانند و استفاده از آنها، آسانتر است. اخیرا در دیدار با او درباره دورنمای تکنولوژی، مقصد بعدی سیگنال و رمزارزها پرسیدم.
چکیدهای از این گفتگو را با هم میخوانیم:
تایم: اینترنت در دورانی بهسر میبرد که دائما در حال تغییر و تحول است. ماسک، توییتر را خریده و قوانین را بازنویسی میکند. شرکتهایی مثل متا در حال تعدیل بخش اعظمی از نیروهای خود هستند. در حالی که مقامات در اقصینقاط جهان در حال استفاده از تکنولوژی برای کنترل اجتماعی هستند، به نظر میرسد که شرکتهای سیلیکون ولی، وعدههایی که سابقا برای جلوگیری از این سوءاستفادهها داده بودند را زیر پا میگذارند. کنجکاوم بدانم که نظر شما درباره وضعیت اینترنت چیست؟
ویتاکر: درسی که در این سالها گرفتیم این است: آنچه ما تکنولوژی مینامیم مجموعهای از شرکتها هستند که توسط افرادی اداره میشوند که منافعی دارند. آنها به دنبال سود و رشد هستند. طی دهههای اخیر، ما به زیرساختهای کامپیوتری این شرکتها وابسته شده ایم و هیچ کنترلی بر آن نداریم. ماسک، توییتر را به میدان شهر تشبیه میکند که همه مردم در آن جمع میشوند و حقخواهی میکنند. همه آنها شعار میدهند که این محصولات و خدمات، سودمندند. یک روایت وجود دارد که میگوید دسترسی به تکنولوژی آمریکایی، ذاتا رهایی بخش است. باید حواسمان باشد که اغلب این شرکتها بر دادههای ما نظارت دارند و اگر دولت مجبورشان کند، میتوانند اطلاعات بسیار حساس را در اختیارش قرار دهند. اخیرا دیدیم که اپل به درخواست دولت چین، سرویس ایدراپ را درست قبل از تظاهراتها از دسترس خارج کرد. گوگل نیز اپلیکیشن رای دهی به الکسی ناوالنی را از پلی استور روسیه حذف کرد. سایر شرکتها نیز دست به چنین اقداماتی زده اند. به نظرم باید بدانیم که این ابزارها در حال جمع آوری دادههای حساسند و دولتها میتوانند به این دادهها دسترسی پیدا کنند. چه به اجبار و چه از طریق دخالت.
تفاوت سیگنال با این شرکتها چیست؟
سیگنال در حال تلاش برای ایجاد پرکاربردترین سرویس پیامرسانی خصوصی در جهان است. به این منظور باید در حوزه تحقیق و توسعه سرمایهگذاری کنیم؛ و ساختار متفاوتی برای شرکت ایجاد کنیم. به نظر ما، در شرکتهایی که سهامدار-محور هستند، حریم خصوصی آنقدرها هم امنیت ندارد. به همین دلیل، ساختار شرکت ما غیرانتفاعی است. این یعنی ما چیزی به اسم حقوق صاحبان سهام نداریم. هیاتمدیرهای نداریم که دائم وادارمان کند درآمد و رشد را افزایش دهیم. ما سیگنال را به یک صرافی رمزارز نمیفروشیم و سپس در یک قایق تفریحی، لایو نمیگذاریم. من حتی اگر تصمیم بگیرم یک آدم پلید باشم، باز هم چنین کاری نمیکنم. راستش، درآمد عملیاتی ما متفاوت است. ما از طریق کمکهای مالی، تامین مالی میشویم. ما در قبال آگهی دهندگان مسوول نیستیم، در قبال افرادی که پول میدهند تا به دادههای کاربران دسترسی پیدا کنند مسوول نیستیم. ما به افرادی پاسخگو هستیم که به سیگنال در رابطه با حریم خصوصی داده هایشان، اعتماد دارند. ما مستقیما در قبال کاربرانمان مسوولیم.
آیا این رویه میتواند دوام داشته باشد؟ به اندازه کافی کمک مالی دریافت میکنید که به این مسیر ادامه دهید؟
ما در حال آزمایش و توسعه مدل کسب و کارمان هستیم. در حال حاضر، کاملا از طریق کمکهای مالی تامین میشویم. بخشی از آن کمک مالی، یک وام صفر درصدی بلندمدت است که کمک میکند این مسیر را ادامه دهیم. ما هم کمکهای مالی کوچک داریم و هم بزرگ. علت تمرکزمان برکمکهای مالی کوچک این است که میخواهیم مستقیما در قبال افرادی که به سیگنال اعتماد و اتکا دارند، پاسخگو باشیم. از آنجا که ایجاد حریم خصوصی واقعی، افراد دارای قدرت را به چالش میکشد، به منابع مالیای نیز نیاز داریم که به سختی در آنها اختلال ایجاد شود. مدل ایده آل ما این است که میلیونها نفر بتوانند کمکهای مالی کوچک به ما بکنند.
سال ۲۰۲۰، وقتی با مدیر اجرایی سیگنال مصاحبه کردم، درباره تلاش چند ساله سیگنال برای ایجاد یک اپلیکیشن کاربرپسند صحبت کردیم که در آن، برای حفظ حریم خصوصی، لازم نباشد کاربران به سختی بیفتند. اخیرا هم از قابلیت استوری رونمایی کردید. چرا این قابلیت مهم است؟
استوری یک قابلیت پرطرفدار است، بهخصوص در آسیای جنوبی و آمریکای جنوبی. قابلیتی است که بودن یا نبودنش، تعیین کننده بقا و موفقیت است. به همین علت، این قابلیت را اضافه کردیم. کار ما این نیست که ابزارهایی که افراد برای ارتباط با هم، ترجیح میدهند را به آنها تجویز کنیم. وظیفه ما این است آن ابزارها را خصوصی میکنیم تا کاربرها بتوانند از حریم خصوصی، نفع ببرند.
کاربرها دارند از استوری سیگنال استفاده میکنند. ما هیچ دادهای را درباره آنها جمع آوری نمیکنیم. فقط میتوانیم ببینیم که در حال استفاده از این قابلیت هستند. هیچ اطلاعاتی درباره اکانتهایی که از استوری استفاده میکنند نمیبینیم. هدف ما این است که مردم در هر نقطهای از جهان، دستگاه موبایل یا تبلت خود را بردارند و بدون تردید، از سیگنال برای ارتباط با هر کسی که میخواهند استفاده کنند. ما در تلاش برای بهینه سازی مشارکت یا افزایش نرخ کلیک نیستیم. ما میخواهیم تاثیر شبکهای را در حوزه رمزگذاری، محقق کنیم، چون حریم خصوصی، تنها زمانی جواب میدهد که مخاطبان شما هم مثل شما از یک اپلیکیشن امن، استفاده کنند.
اگر از اپلیکیشن استفاده نکنی، مهم نیست که من چقدر برای حریم خصوصی اهمیت قائلم؛ و قطعا نمیتوانم یک گفتوگوی خصوصی با تو داشته باشم. ما باید یک دیدگاه گسترده اتخاذ کنیم و رفتارها و مطالبات افراد را در اولویت قرار دهیم. وظیفه ما این نیست که اهمیت حریم خصوصی را به مردم آموزش دهیم. وظیفه ما این است که چیزی در اختیارشان قرار دهیم که تمایل استفاده از آن را داشته باشند. به این ترتیب، از حریم خصوصی آنها حفاظت خواهد شد، خواه به اهمیت حریم خصوصی، اعتقاد داشته باشند، خواه نداشته باشند.
سالهاست که تاثیر شبکه ای، عاملی کلیدی بوده که قدرت را در دستان شرکتهای بزرگ تکنولوژی حفظ کرده. اگر همه دوستانت در فیسبوک یا اینستاگرام باشند، به سختی میتوانی از آن شبکهها خارج شوی، حتی اگر با مدل کسب و کارشان مخالف باشی یا ایده آلت نباشند. خیلی جالب است که کسی بیاید و این روال را برهم بزند و از اثر شبکهای برای ارتقای حریم خصوصی استفاده کند.
بله. هدف ما این است که اطلاعاتی که از کاربر لازم داریم را به حداقل برسانیم. دائما این میزان را کاهش میدهیم. کدهای ما متن باز و استانداردی برای رمزگذاری پیامرسانی هستند. ما همچنین روشهایی برای حفظ حریم پیامهای گروهی ایجاد کرده ایم. این یعنی نمیدانیم چه کسی پیام را به چه کسی میفرستد. حفاظت از دادههای متا، نیازمند تمرکز بیشتری است و باید فراتر از رمزگذاری خود پیامها باشد.
سیگنال اخیرا درحال تست روشی برای انتقال موبایل کوین است؛ نوعی رمزارز که امکان پرداخت ناشناس از طریق اپلیکیشن را فراهم میکند. اما همزمان با سقوط صرافی FTX و افزایش نظارت بر رمزارزها برای جلوگیری از پولشویی، آیا ورود به دنیای رمزارزها و گره زدن وجهه سیگنال به آن، کار درستی است؟
من فکر میکنم افرادی که حساب بانکی یا کارت اعتباری ندارند یا خارج از اقتصاد سنتی هستند هم باید بتوانند پرداختهای امن داشته باشند. این راهی برای توانمندسازی آن هاست. مکانیزمهایی که نظارت را بر تراکنشهای مالی متمرکز میکنند، برخی از افراد بدون حساب بانکی را از این امکانات محروم کرده اند. پس معتقدم که پول نقد و سایر پرداختهای ناشناس باید وجود داشته باشند، چون میزان نظارتی که در حال حاضر بر امور مالی وجود دارد، خطرناک است و میتواند به کنترل اجتماعی منجر شود؛ و این میتواند به شدت خطرناک باشد. سیگنال و موبایل کوین، دو سازمان مجزا هستند. ما در مرحله ادغام آزمایشی هستیم، اما باز هم تکرار میکنم که تمرکز اصلی سیگنال، پیامرسانی خصوصی است. به نظرم پرداخت ناشناس یک سرویس ضروری است، اما جهان رمزارزها در حال حاضر، یک جهان پر هرج و مرج است که فعلا نظاره گرش هستیم.
منبع: دنیای اقتصاد