قدرت زنان داغدار و خطر ربات‌های متخاصم

قدرت زنان داغدار و خطر ربات‌های متخاصم

در «مگان» به طرز رندانه‌ای روی موضوع حساسیت‌برانگیز زنانگی مسموم دست گذاشته شده، یعنی همان چیزی که باعث شده در دنیای مدرن خیلی‌ها نسبت به خوانش‌های افراطی از فمینیسم هراس داشته باشند و جرات هم نکنند که درباره‌اش حرف بزنند. فیلم بدون ادعایی فراتر از سرگرم کردن تماشاگر، ناخواسته درباره دو مفهوم مهم در دنیای امروز است که در عمل می‌توانند ما را نجات دهند و دنیا را به جای بهتری تبدیل کنند.

کد خبر : ۱۲۱۶۴۶
بازدید : ۳۶۹

تصور کنید که بعد از قسمت اول «پدرخوانده»، بازیگر نقش مایکل از دنیا می‌رفت. برای ساخت قسمت دوم دو راه بیشتر وجود نداشت؛ بازیگر اصلی را جایگزین کنند یا داستان را تغییر دهند و فردو کورلئونه به نقش اصلی تبدیل شود.

طبعا راه دوم سخت، عجیب و غیرممکن به نظر می‌رسد، ولی اگر اتفاق می‌افتاد با فیلمی کاملا متفاوت مواجه می‌شدیم. «پلنگ سیاه: واکاندا تا ابد» چنین حکایتی دارد و در کمال توجه بدون قهرمان اصلی، داستانش همچنان کار می‌کند و همدلی تماشاگر را برمی‌انگیزد.

با مرگ تی‌چالا (به دلیل فوت ناگهانی چادویک بوزمن بیرون در دنیای واقعی) واکاندا به بحران دچار شده. دنیا انتظار دارد که این کشور ثروتمند منابع وایبرانیوم خود را با دیگران به اشتراک بگذارد. همزمان تلاش آمریکا برای اکتشاف عنصر گرانبها، تمدن مخفی و باستانی تالوکان‌ها، گروهی از انسان‌های آبزی و جهش‌یافته، را به خطر می‌اندازد، چرا که تمدن آن‌ها نیز بر پایه وایبرانیوم بنا شده. نیمور (پادشاه تالوکان‌ها) به سراغ واکاندا می‌رود و اعلام می‌کند که یا با ما در مقابل دنیا متحد می‌شوند یا اولین قربانی خواهند بود. با فقدان پلنگ سیاه به‌عنوان نماد یک ملت، راه برای اتحاد در برابر تهدیدات خارجی سخت‌تر از همیشه است و….

حوصله فیلم‌های مارول را ندارید و همان «پلنگ سیاه» را هم نتوانسته‌اید تحمل کنید؟ پس بهتر است به خودتان زحمت ندهید و سراغ قسمت دوم نروید. اگر قسمت اول نظرتان را جلب کرده بود، «واکاندا تا ابد» هم نکات غافلگیرکننده کم ندارد. اولا می‌بینید در دنیای خیالی مارول چطور با الهام از مناسبات سیاسی دنیای واقعی و به‌خصوص آنچه در خاورمیانه می‌گذرد، منازعه‌ای بر سر قدرت و منابع به طرزی زیرکانه تصویر شده.

ثانیا تصمیم جسورانه سازندگان فیلم برای حذف قهرمان و میدان دادن به شخصیتی دیگر، درامی تازه را درباره بلوغ، میراث و مسئولیت شکل داده. داستان درباره گروهی از زنان یک سرزمین است که یاد می‌گیرند چطور با تراژدی کنار بیایند و هویت خود را در مبارزه از نو تعریف کنند. در این راه ابزار اصلی نیز چیزی نیست جز همدلی؛ و در کمال تعجب با فیلمی مواجهیم که تمام تلاشش را کرده تا از کاراکتر نه‌چندان قدرتمندش محافظت کند تا بالاخره زمان غرش فرا برسد.

البته اجرای فیلم در تمامی لحظات به بلندپروازی‌های دراماتیکش نمی‌رسد و طراحی صحنه‌های اکشن و جلوه‌های ویژه الان هم توی ذوق تماشاگر نزند و ارتباطش را قطع نکند، خیلی زود کهنه خواهند شد. «واکاندا تا ابد» هر جا که پایش روی زمین است، کار می‌کند. به محض اینکه ایده‌ای توجیه‌ناپذیر به چشم می‌خورد، از فیلم فاصله می‌گیرید. این روند تقریبا تا پایان ادامه دارد. اگر با فیلم همراه شده باشید، آخر سر چیزی که برایتان باقی می‌ماند، نیمه پر لیوان است.

وقتش است که بترسید

این روز‌ها دو مدل فیلم ترسناک موفق داریم؛ در مدل اول پوسته را نگه می‌دارند و درون را از قرارداد‌های ژانر تهی می‌کنند و جایش را می‌دهند به تجربیات تازه. به همین دلیل در ظاهر یک فیلم ترسناک عامه‌پسند، با اثری روشنفکرانه مواجه می‌شوید که به جای مخاطبان معمول ژانر، تماشاگران سختگیر را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

در دسته دوم، قرارداد‌ها سر جایشان باقی می‌ماند و کسی به فکر فراتر رفتن از ژانر نیست، فقط عناصر را با پدیده‌های روز عوض می‌کنند و راه هموار می‌شود برای شکل‌گیری یک فرنچایز تازه با کارکرد به‌روز شده همان ترسناک‌های کلاسیک. «مگان» را می‌شود در دسته دوم قرار داد. داستان درباره محصول جدید یک غول تکنولوژی است؛ اسباب‌بازی‌های هوشمندی که در قالب همراه و مراقب بچه‌ها طراحی شده‌اند و به‌زودی عرضه خواهند شد.

یکی از نفرات اصلی پروژه، قبل از رونمایی رسمی، نسخه‌ای آزمایشی از همین عروسک هوشمند را به خانه می‌برد و زیاد طول نمی‌کشد تا بفهمیم که پای هوش مصنوعی خبیث در میان است. قضیه ساده است. با شرور شکست‌ناپذیری به نام هوش مصنوعی سروکار داریم که اتفاقا قدرت نامحدودش ابزاری شده برای احیای تمام کلیشه‌های ژانر وحشت. ولی مانند اکثر محصولات استودیوی بلوم‌هاوس، جا برای کاویدن بیشتر وجود دارد.

در «مگان» به طرز رندانه‌ای روی موضوع حساسیت‌برانگیز زنانگی مسموم دست گذاشته شده، یعنی همان چیزی که باعث شده در دنیای مدرن خیلی‌ها نسبت به خوانش‌های افراطی از فمینیسم هراس داشته باشند و جرات هم نکنند که درباره‌اش حرف بزنند. فیلم بدون ادعایی فراتر از سرگرم کردن تماشاگر، ناخواسته درباره دو مفهوم مهم در دنیای امروز است که در عمل می‌توانند ما را نجات دهند و دنیا را به جای بهتری تبدیل کنند.

اما در نظر عامه، وای به روزی که از کنترل خارج شوند و کسی جلودارشان نباشد؛ منظور همان هوش مصنوعی و زنانگی مسموم است. ضمنا باید گفت در صورتی که اهل تماشای فیلم‌های ترسناک نباشید، قبل از اینکه به تحلیل و واکاوی لایه‌های درونی و ناخودآگاه فیلم برسید، لحن غیرمعمول «مگان»، که بین وحشت و کمدی سیاه به نوسان درمی‌آید، فراری‌تان می‌دهد و نمی‌گذارد که ماجرا را جدی بگیرید.

منبع: روزنامه هفت صبح

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید