(تصاویر) سفر قوچها و میشها در میان رشته کوههای البرز
از میان سنگها و صخرهها به آرامی پایین میآیند. به شهر نزدیک و نزدیکتر میشوند. درست کمی قبل از تلاقی صناعت و طبیعت، حصاری بالا میآید. حالا زمان ایستادن و صبر کردن است. کم کم آدمها از راه میرسند. برای تماشا، برای کمک.
با اولین بارش برف، زمانی که سبزی کوههای ورجین لواسانات جای خود را به سفیدی میدهند، سفری آغاز میشود. قوچها و میشها دسته دسته از بالای قلهها خود را به دامنه کوه میرسانند؛ در جستوجوی غذا، برای بقا. از میان سنگها و صخرهها به آرامی پایین میآیند. به شهر نزدیک و نزدیکتر میشوند. درست کمی قبل از تلاقی صناعت و طبیعت، حصاری بالا میآید. حالا زمان ایستادن و صبر کردن است. کم کم آدمها از راه میرسند. برای تماشا، برای کمک.
دستهایی یونجهها را پخش میکند. زمین رنگ سبز میگیرد. سرها خم میشوند و دهانها میجنبند. به میانشان که میروی باید شمرده شمرده قدم برداری. صدای له شدن برف را میشنوند و با چشمهایشان دنبالت میکنند. پایت بلرزد و کمی تکان بخوری، رم میکنند و دور میشوند.
دوباره برمیگردند و یونجهها را به دهان میگیرند. کمی بعد بعضیهاشان جدا میشوند و گوشهای دور از گله مینشینند. خودشان منظرهاند و خیره به منظره میشوند. نمیدانم چشمهایشان کی بسته میشود و اگر بخوابند چه خوابی میبینند.
عکس: محمدرضا بلندی