۸ فیلمی که مارتین اسکورسیزی برای آنها نامزد اسکار بهترین کارگردانی شد، اما ناکام ماند
در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۸ فیلمی از مارتین اسکورسیزی آشنا کنیم که نامزد دریافت جایزه اسکار شدند، اما این رقابت را به حریفان سرسخت خود واگذار کردند.
اگر چه مارتین اسکورسیزی بارها نامزد دریافت جایزه اسکار در بخش بهترین کارگردانی شده، اما تنها یک بار توانسته مجسمه طلایی اسکار را با خود به خانه ببرد: پیروزی کاملاً با شایستگی برای فیلم The Departed که جایزه بهترین فیلم سال اسکار را نیز به دست آورد، جایزهای که بهترین و پرارزشترین جایزه مراسم اسکار به شمار میآید.
به عنوان یکی از بااستعدادترین فیلمسازان تاریخ سینما، اسکورسیزی با تریلرهای جنایی خود نسلهای مختلفی از سینماروها و حتی فیلمسازان دیگر را تحت تاثیر قرار داد، فیلمهایی که بسیاری از آنها از داستانهای واقعی الهام گرفته شده بودند.
در حالی که اسکورسیزی هر از چند گاهی سناریو فیلم هایش را خود مینویسد، اما بهترین دستاوردهایش در زمینه کارگردانی و تهیه کنندگی بوده اند.
مارتین اسکورسیزی دائماً بر اهمیت زنده نگه داشتن فرهنگ رفتن به سینماها میگوید. دوران حرفهای او در هالیوود اکنون بیش از ۵۰ سال قدمت دارد: اولین فیلم بلند او در سال ۱۹۶۷ منتشر شد که Who's That Knocking On My Door نام داشت و مدت زیادی طول نکشید که او با فیلم Mean Streets توجه جهانیان را به خود جلب کرد، فیلمی که اولین همکاری اسکورسیزی با رابرت دنیرو و شروع رویکرد مورد علاقه اش در زمینه بررسی روانشناختی شخصیتهای اصلی فیلم هایش بود.
اگر چه اینکه اسکورسیزی در نهایت توانست یک جایزه اسکار بهترین کارگردانی را بدست آورد موضوع خوب و خوشایندی است، اما برخی از بهترین فیلمهای او در مراسم اسکار به شکل باورنکردنی و تاسف برانگیزی نادیده گرفته شدند، اگر چه رقابت در آن بخش به شدت تنگاتنگ بود.
در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۸ فیلمی از مارتین اسکورسیزی آشنا کنیم که نامزد دریافت جایزه اسکار شدند، اما این رقابت را به حریفان سرسخت خود واگذار کردند.
۱- Raging Bull (۱۹۸۰)
مارتین اسکورسیزی با جوایز نخل طلای جایزه کن برای فیلم Taxi Driver توانست توجه منتقدان را به خود جلب کند، فیلمی که تصویرسازی دقیق و درستی از آمریکای مملو در فساد بود که حتی امروز نیز قابل درک است. به همین شکل، فیلم Raging Bull نیز تصویری خشن، اما به شدت واقعی و قابل درک از زندگی جیک لاموتا ارائه میدهد، بوکسور واقعی که رفتارهای خشن و غیرقابل کنترش در خارج از رینگ همیشه برایش دردسرساز شده و در نهایت سقوطش را در پی داشت.
این فیلم در مراسم اسکار بسیار قوی ظاهر شد و در هشت بخش نامزد دریافت جایزه اسکار شد، فیلمی که دومین جایزه اسکار را برای رابرت دنیرو در بخش بهترین بازیگر مرد نقش اول در پی داشت.
نادیده گرفتن این فیلم در بخش بهترین کارگردانی بسیار بحث برانگیز بود، زیرا Raging Bull به وضوح بهترین فیلم سال بود و شانس بسیاری برای بردن این جایزه داشت، و فراتر از آن، اینکه نزد مخاطبان سینما بسیار محبوب بود. اما شاید واضح باشد که چرا داوران اسکار در تصمیم گیری خود دچار تردید شدند، زیرا اسکورسیزی باید با رابرت ردفورد رقابت میکرد، بازیگر-کارگردانی که فیلم Ordinary People از او به خاطر رویکرد احساسی اش نسبت به سلامت روانی و مشکلات خانوادگی، توجهات بسیاری را به خود جلب کرده بود.
با این وجود در حالی که ردفورد برنده جایزه بهترین کارگردانی شد و فیلمش نیز جایزه اسکار بهترین فیلم سال را دریافت کرد، اما Raging Bull همچنان توانست تاثیر قابل توجهی بر صنعت سینما داشته باشد.
۲- The Last Temptation Of Christ (۱۹۸۹)
بعد از موفقیت Raging Bull، اسکورسیزی توجه خود را به طور تقریباً کامل معطوف به کمدیهای سیاهی کرد که چندان مورد علاقه داوران اسکار نبود. سپس کاملاً ناگهانی، اسکورسیزی فیلم The Last Temptation Of Christ را منتشر کرد، بازروایی بیرحمانه آخرین روزهای زندگی عیسی مسیح و رویاهای او برای یک زندگی معمولی.
همانطور که از فیلمهایی با ماهیت مذهبی و تاریخی انتظار میرفت، این فیلم نیز بحث برانگیز شده و همین موضوع موانعی را بر سر راه اسکورسیزی و فیلمش برای موفقیت در بدست آوردن جوایز سینمایی ایجاد کرد، در حالی که اسکورسیزی برای این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین کارگردانی شده بود.
اگر چه The Last Temptation Of Christ یکی از بهترین فیلمهای مارتین اسکورسیزی به شمار میآید، اما انتقادهای زیادی نسبت به خشونت و موارد متعدد برهنگی در فیلم وجود داشت. علاوه بر این ها، هاروی کیتل به خاطر بازی خود در این فیلم نامزد دریافت جایزه تمشک طلایی شد. تنها نامزدی اسکاری که این فیلم اسکورسیزی بدست آورد در بخش بهترین کارگردانی بود، اما این جایزه، همانطور که انتظار میرفت، به بری لوینسون برای فیلم Rain Man رسید که جایزه بهترین فیلم سال را نیز بدست آورد.
۳- Goodfellas (۱۹۹۰)
از تمام شکستهای اسکورسیزی در مراسم اسکار، نبردن جایزه بهترین کارگردانی برای فیلم Goodfellas را میتوان شوکه کنندهترین شکست این کارگردان دانست. این فیلم داستان یک شخصیت واقعی تاریخی به نام هنری هیل را روایت میکند، مرد جوانی که تحت نظارت یک شخصیت مافیایی بیرحم و خشن به نام جیمی کانوی پلههای ترقی را در سازمان تبهکار مافیای آمریکا طی میکند.
اسکورسیزی در ساخت فیلم Goodfellas کار دشواری نداشت و در حوزهای فیلم میساخت که سخت به آن علاقه داشت و البته آزادی کافی برای ساخت این فیلم به سبکی که دوست داشت به او داده شده بود، فیلمی که به یکی از بهترین و شخصیترین پروژههای سینمایی او نیز تبدیل شد.
فیلم Goodfellas به عنوان یکی از بهترین فیلمهای مافیایی تاریخ سینما، بعد از دریافت چندین جایزه بفتا، از جمله جایزه بهترین کارگردانی که اسکورسیزی با شایستگی تمام آن را دریافت کرد، به نظر میرسید که جایزه اسکار بهترین کارگردانی سال را برای اسکورسیزی نیز در پی دارد. اما علیرغم اینکه اسکورسیزی در بخش بهترین کارگردانی و بهترین سناریو نامزد اسکار شده بود، اما کوین کاستنر به خاطر فیلم Dances With Wolves جایزه اسکار بهترین کارگردانی را از چنگ اسکورسیزی ربود.
فیلم کاستنر در ۷ بخش برنده جایزه اسکار شد، از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردان. این نتیجه بسیار شوکه کننده بود، اما Goodfellas همچنان توانست تاثیری شگرف بر صنعت فیلمسازی و به طور ویژه ژانر جنایی داشته باشد.
۴- Gangs Of New York (۲۰۰۲)
فیلم Gangs Of New York در مراسم اسکار ۲۰۲۲ بسیار موفق بود و توانست در ۱۰ بخش نامزد جایزه شود، هر چند در هر ۱۰ بخش ناکام بوده و هیچ جایزه اسکاری نبرد. این فیلم در سال ۱۸۶۵ روایت میشود و بخشهایی از زندگی دار و دستههای رقیب که برای کنترل شهر نیویورک تلاش میکردند را به تصویر میکشید، در شرایطی که جنگ داخلی در اوج خود قرار داشت.
این فیلم تا آن زمان جاه طلبانهترین و بزرگترین پروژه سینمایی اسکورسیزی بود و هزینه ساخت آن به بیش از ۹۰ میلیون دلار رسیده بود. Gangs Of New York شهر قرن نوزدهمی و تاثیرگذار نیویورک را به یک منطقه مسکونی قابل باور و دور افتاده از دیگر نقاط کشور تبدیل کرده بود که بسیار واقعی به نظر میرسید.
در مراسم اسکار، اسکورسیزی جایزه بهترین کارگردانی را به فیلم The Pianist ساخته رومن پولانسکی واگذار کرد که آن هم بر اساس داستانی واقعی ساخته شده بود. این فیلم در مورد یک پیانیست یهودی به نام ولادیسلاو اشپیلمن و دشمنیها و رنجهایی بود که در جریان اشغال لهستان توسط نیروهای آلمان نازی در طول جنگ جهانی دوم متحمل شد.
به خاطر اینکه فیلم اسکورسیزی در مقایسه با دیگر فیلم هایش مورد انتقادهای بیشتری قرار گرفته بود، تا جایی که راجر ایبرت بزرگ گفته بود این فیلم حتی به بهترین شاهکارهای او نزدیک هم نشده است، جای تعجب نداشت که مارتین اسکورسیزی نتوانست جایزه اسکار بهترین کارگردانی را برای فیلم Gangs Of New York دریافت کند.
۵- The Aviator (۲۰۰۴)
بعد از همکاری با لئوناردو دی کاپریو در فیلمهای The Age Of Innocence و Gangs Of New York، اسکورسیزی فکر میکرد که او بهترین گزینه برای بازی در فیلم زندگینامهای هاوارد هیوز، فیلمساز برجسته و پیشگام صنعت هوانوردی است. با حضور بازیگرانی مانند کیت بلانشت، جود لا و کیت بکینسیل، فیلم The Aviator یک پروژه جاه طلبانه و شخصی دیگر از اسکورسیزی بود که از روایتهای جنایی مشهور او دور میشد. اما این فیلم بهترین شانس او برای بردن جایزه بهترین کارگردانی بعد از فیلم رفقای خوب به شمار میرفت.
همانطور که شکستهای قبلی اسکورسیزی در اسکار ثابت کرده بود، بردن جایزه اسکار بهترین کارگردانی بیش از هر چیزی به بردن جایزه بهترین فیلم وابسته بود و در مورد The Aviator نیز همین موضوع صدق میکرد. اگر چه این فیلم در ۱۱ بخش نامزد دریافت جایزه اسکار شد و در ۴ بخش فنی این جایزه را بدست آورد و اولین اسکار کیت بلانشت را برایش در پی داشت، اسکورسیزی در بخش بهترین کارگردانی، رقابت را به کلینت ایستوود و فیلم Million Dollar Baby واگذار کرد که برنده جایزه بهترین فیلم سال نیز شد. اگر فیلم هوانورد برنده جایزه بهترین فیلم سال میشد، شرایط در بخش کارگردانی نیز کاملاً متفاوت میبود، اگر چه کسب چنین جایزهای برای هوانورد غیرمحتمل بود، زیرا این فیلم در بفتا و گلدن گلوب نیز نتوانسته بود جایزه بهترین فیلم سال را بدست آورد.
۶- Hugo (۲۰۱۱)
فیلم Hugo شاید شبیه یک فیلم غیرمعمول در میان کارهای اسکورسیزی به نظر برسد، اما یکی از بهترین آثاری است که این فیلمساز برجسته خلق کرده و باید حتماً ببینید. این فیلم داستان کودکانهای را روایت کرده و با عناصر فانتزی در ارتباط است، فیلمی که با بودجهای سنگین و در حدود ۱۸۰ میلیون دلار ساخته شده بود. فیلم Hugo بدون شک نامه عاشقانهای از جانب اسکورسیزی برای سینما بود که نامزدی در دو بخش اسکار را برایش در پی داشت، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم، از آنجایی که اسکورسیزی خود یکی از تهیه کنندگان فیلم بود.
فیلم Hugo جوایز اصلی بخش فنی اسکار را درو کرد، اما رقابت در بخش بهترین فیلم بین مارتین اسکورسیزی و مایکل هازاناویکیوس برای فیلم The Artist بود، فیلمی که آن هم نیز به خاطر سبک هوشمندانه کلاسیک و قدیمی اش مورد ستایش قرار گرفته بود. این جایزه در نهایت به هازاناویکیوس رسید که یک فیلم صامت را در استانه یک دهه جدید سینما ساخته بود.
۷- The Wolf Of Wall Street (۲۰۱۳)
در سال ۲۰۱۳، اسکورسیزی یک بار دیگر خود را در میان نامزدهای اسکار دید وقتی فیلم The Wolf Of Wall Street نامزدی اسکار بخش بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را برایش به ارمغان آورده بود. این فیلم در مورد ظهور و سقوط یک کارگزار بورس سابق به نام جوردن بلفورت است که به جرم اختلاس و کلاهبرداری محکوم شد و داستانی کاملاً واقعی بود.
این بار، چالش اسکورسیزی این بود که در فصل اهدای جوایز سینمایی چطور به شکلی موثر کارزاری موثر برای فیلم خود داشته باشد: فیلم The Wolf Of Wall Street روی سکانسهای متعدد برهنگی و روابط جنسی، مواد مخدر و دیالوگهای رکیک خود حساب باز کرده بود.
علیرغم اینکه فیلم بسیار موفقی با فروش ۴۰۶ میلیون دلاری بود و با استقبال مخاطبان و منتقدان روبرو شد، اما در اسکار عملکرد خوبی نداشت: آن سال، فیلم ۱۲ Years A Slave جایزه اسکار بهترین فیلم سال را دریافت کرد و جایزه بهترین کارگردانی نیز به آلفونسو کوارون برای فیلم Gravity رسید که یکی از بهترین و جذابترین فیلمهای علمی تخیلی تاریخ سینماست.
۸- The Irishman (۲۰۱۹)
فیلم The Irishman بهترین شانس نتفلیکس در مراسم اسکار بود و نامزدی اسکار در بخش بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را برای مارتین اسکورسیزی در پی داشت، فیلمی که در مجموع در ۱۰ بخش نامزد دریافت جایزه اسکار شده بود. اما همانند Gangs Of New York در سال ۲۰۰۲، این فیلم نیز حتی یک جایزه اسکار را در ۱۰ بخشی که نامزد شده بود دریافت نکرد و اسکورسیزی نیز جایزه بهترین کارگردانی را به بونگ جون هو برای فیلم کرهای Parasite واگذار کرد.
در حالی که The Irishman داستانی قوی و سرگرم کننده داشت، اما هیچ کسی از اینکه مارتین اسکورسیزی جایزه اسکار بهترین کارگردانی را بدست نیاورد غافلگیر نشد، زیرا Parasite بعد از بردن جایزه نخل طلای کن و استقبال همه جانبه از طرف منتقدان و سینماروها نیرویی بود که هیچ رقیبی شانسی برای برنده شدن در مقابلش را نداشت.
منبع: روزیاتو