ماجرای زنی که 16000 کلیومتر پیاده رفت!

ماجرای زنی که 16000 کلیومتر پیاده رفت!

یک زن چه انگیزه‌ای باید داشته باشد که هزار روز پشت سر هم پیاده روی کنید؟ سفر سارا مارکویس دو قاره، هشت کشور و هشت جفت بوت را شامل می‌شود. او در طول این سفر سه ساله، 3000 هزار فنجان چای نوشید و تمام سفر را تنهایی و با پای پیاده انجام داد.

کد خبر : ۱۳۳۳۸
بازدید : ۶۰۵۳
ماجرای زنی که 10000 مایل پیاده رفت!

فرادید | یک زن چه انگیزه‌ای باید داشته باشد که 1000 روز پشت سر هم پیاده روی کنید؟ سفر سارا مارکویس دو قاره، هشت کشور و هشت جفت بوت را شامل می‌شود. او در طول این سفر سه ساله، 3000 هزار فنجان چای نوشید و تمام سفر را تنهایی و با پای پیاده انجام داد.

به گزارش فرادید به نقل از سی ان ان، سارا می‌گوید: «این کار رویای من بود. در واقع من به ندای درونی خودم پاسخ دادم. من می‌خواهم طبیعت را درک کنم. دوست دارم اعماق وجودی خودم را هم دریابم.»

مارکویس حالا 43 ساله شده و در روستایی کوچک در شمال سوییس متولد شده است. او می‌گوید که از کودکی کاملا کنجکاو بوده و بیشتر دوران خردسالی‌اش را صرف طبیعت گردی، تماشای پرنده‌ها و بالا رفتن از درخت کرده است.

سارا در سن هشت سالگی همراه با سگش فرار کرد و شب را در غار گذراند. او می‌گوید: «قرار نیست به یک ماجراجو تبدیل شویم، زیرا همه ما ذاتا ماجراجو هستیم.»

ماجرای زنی که 10000 مایل پیاده رفت!
سارا پیش از سفر بر روی نقشه علامت گذاری کرده تا کاملا آماده سفر باشد

رویاهای سارا همگام با افزایش سن، بزرگ و بزرگ‌تر شد. او در طول عمرش در نیوزیلند، ایالات متحده پیاده روی کرده و حتی 14 هزار کیلومتر در صحرای استرالیا پیاده روی کرده؛ او حتی به کوه‌های آند نیز رفته است.

در سال 2010 اما سارا تصمیم گرفت "اودیسه نهایی" را برنامه ریزی کند. او سفر سه ساله‌اش را از سیبری شروع کرد و از صحرای گوبی، چین، لائوس و تایلند عبور کرد. سپس با کمک یک کشتی به بریسبین استرالیا رفت و این قاره را نیز کامل پیاده روی کرد. سفر سارا به درختی در بیابان ختم شد؛ درختی که یک دهه پیش آن را یافته بود.

مشکل غذا
سارا نخستین بار در سن 7 سالگی شکار کردن را آموخت: او مجبور بود تا لیسه‌ها (حلزون بی صدف) را از مزارع سبزی‌کاری خانوادگی‌شان دور کند. زندگی در آن زمین به ماجراجویی‌هایش دامن زد. البته سارا می‌گوید که یکی از بزرگترین دستاوردهایش از آن تجربیات، درک سختی کار بود.

ماجرای زنی که 10000 مایل پیاده رفت!
سارا 3000 فنجان چای در طول سفر سه ساله‌اش نوشید

سارا مارکویس می‌گوید: «من می‌‎خواستم مشکلات بشر در طول تاریخ را متوجه شوم. بومیان استرالیا از حدود 60 هزار سال پیش در آنجا زندگی می‌کردند. فکر می‌کنم که آن روزها پیدا کردن غذا برایشان بسیار دشوار بود... این سفر باعث شد تا متوجه مشکلات تغذیه‌ای در نقاط مختلف کره زمین بشوم.»

تلاش برای پیدا کردن غذا تنها یکی از مشکلات سد راه سارا بود. او در طول سفر باید ذهنش را آماده نگه می‌داشت. همچنین مسئله امنیت یکی دیگر از نکات سفر او بود. او در مورد آرام ذهنی و امنیت می‌گوید: «من باید مدام هدف اصلی را در ذهنم مرور می‌کردم. از طرفی هم در طول سفر باید همیشه یک گام به جلو برمی‌داشتم و فقط بر روی زمان حال تمرکز می‌کردم. من مجبور بودم تا همیشه هوشیار و آماده باشم.»

امنیت سارا چندین مرتبه در طول تهدید شد.

او می‌گوید: «شب را در صحرای گوبی چادر زده بودم. صبح حدود 5 صبح بود که صدای پنج گرگ در اطراف چادر را می‌شنیدم.» سارا به جای ترس، احساس تعلق داشتن به طبیعتش را تقویت کرد. او اضافه کرد: «چرخ طبیعت بدون حضور ما انسان‌ها هم می‌چرخد.»

گاهی اوقات می‌گویم ای کاش قوی‌تر بودم!
متاسفانه ترسناک‌ترین اتفاق زندگی سارا نه به آن گرگ‌ها که به انسان‌ها مربوط می‌شود؛ البته شاید جای تعجب هم نباشد.

ماجرای زنی که 10000 مایل پیاده رفت!
سارا می‌گوید هر کسی می‌تواند سفر او را تکرار کند

سارا می‌گوید که قاچاقچی‌های مسلح، نیمه شب در جنگلی در لائوس به او حمله کردند. این اتفاق او را عمیقا تکان داد. سارا در مورد این خاطره می‌گوید: «به زن بودن خودم افتخار می‌کنم، اما گاهی اوقات آرزو می‌کنم که ای کاش زور و هیکل مردانه داشتم.»

او زن بودنش را هیچ‌گاه دست کم نگرفته و همواره به خودش به عنوان یک زن افتخار کرده است، اما این را هم منکر نشده که گاهی اوقات به خاطر جنسیتش با مشکلات و چالش‌های روبه‌رو بوده است.

سارا در ادامه حرف‌هایش می‌گوید: «در برخی از کشورها که زن‌ها حق و حقوق لازم را ندارند، من مجبور بودم خودم را به شکل یک مرد دربیاورم. مثلا در برخی نقاط چین، اگر زنی تنها دیده شود، در نگاه عمومی حتما فاحشه است.»

او الگوی زنان بسیاری است و به تازگی کتابی را منتشر کرده که در آن جزئیات تجاربش را آورده است. او می‌گوید: «تعداد زنان ماجراجو زیاد نیست. من احساسی خوشبختی می‌کنم از اینکه می‌بینم به عنوان زنی آزاد می‌توانم به نقاط مختلف جهان سفر کنم، به ویژه برای زنانی که در جوامعشان از حقوق پایه برخوردار نیستند.»

سارا پافشاری می‌کند که مانند تمام زنان دیگر است و هر کسی که بخواهد می‌تواند مسیر او را تکرار کند؛ البته شاید ماجراجویی زن دیگر مانند او ماجراجویی او، یک پیاده روی 1000 روزه نباشد اما هر کسی ذاتا ماجراجو است. او می‌گوید: «در وسط صحرای گوبی، قدرت درونی فرد اهمیت دارد؛ همه ما نیز آن را در خود داریم.»

ماجرای زنی که 10000 مایل پیاده رفت!
او سه مرتبه تلاش کرد تا از صحرای گوبی جنوبی در مغولستان عبور کند. دما در آن موقع از سال به منفی 30 درجه سانتی‌گراد می‌رسید. او می‌گوید که نمی‌دانست آیا جان سالم به در می‌برد یا خیر

ماجرای زنی که 10000 مایل پیاده رفت!
این مرد به من کمک کرد، اما اصلا نفهمیدم او از کجا آمد و چطور مرا پیدا کرد

ماجرای زنی که 10000 مایل پیاده رفت!
سارا در صحرای گوبی با گروهی از دانشمندان مواجه شد که با دوربین‌های مخفی به دنبال پلنگ برفی می‌گشتند

ماجرای زنی که 10000 مایل پیاده رفت!
سارا می‌گوید که در چین نقشه ویژه کوهستان‌ها را نداشت و از مسیرهای معمولی عبور می‌کرد

ماجرای زنی که 10000 مایل پیاده رفت!
بیماری - سارا می‌گوید در جنگل‌های لائوس (تصویر بالا) به تب دِنگی مبتلا شده بود

ماجرای زنی که 10000 مایل پیاده رفت!
یکی از بومیان استرالیا که مشغول چراندن گاوها است. دما در این منطقه به 40 درجه سانتی‌گراد هم می‌رسد

ماجرای زنی که 10000 مایل پیاده رفت!
طعمه کروکودیل‌ها - سارا وقتی در شمال استرالیا بود، بر روی زمین نمی‌خوابید تا مبادا طعمه کروکودیل‌ها شود!

ماجرای زنی که 10000 مایل پیاده رفت!
«یار و یاور من در طول سفر» - سارا با این جمله از سگش دی‌جو تعریف می‌کند

ماجرای زنی که 10000 مایل پیاده رفت!
جایی که خشکی به دریا می‌رسد. این درخت در جنوب استرالیا است و خط پایان سفر 1000 روزه‌ی سارا محسوب می‌شود

منبع: CNN
ترجمه: وبسایت فرادید


۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید