گفت و گو با زوج هنرمند پس از یک شایعه داغ
علی مصفا و لیلا حاتمی در گفتو گویی درباره تجربیاتشان سخن به میان آوردهاند و از فضای کنونی فیلمسازی و همچنین تغییراتی که در سینمای ایران به وقوع پیوسته، سخن به میان آوردهاند؛ گفتههایی که در این مقطع یک پیام مشخص نیز داشته است.
کد خبر :
۱۳۵۶۳
بازدید :
۱۹۳۴۲
لیلا حاتمی در هفتههای اخیر با حاشیههای فراوانی مواجه بود که اوج این حواشی در پشت صحنه فیلم «رگ خواب» و در مواجهه با اهالی رسانه رخ داد. در این میان شایعاتی نیز در سطح رسانهها درباره این خانواده خوشبخت شنیده میشد که حتی واکنش حاتمی در برخورد با رسانهها نیز به همین ماجرا مرتبط شد؛ هرچند جسارت نگارش شایعات به وجود نیامده بود.
در این شرایط که برخی رسانهها ترجیح دادند سراغ لیلا حاتمی نروند و قدری فاصله بیفتد، جواد طوسی منتقد برای ویژه نامه نوروزی شرق با این دو هنرمند گفتوگو کرده و در اواخر این گفتوگو، برخی شایعات را نیز در میانه سخنانش مطرح کرده است؛ شایعاتی که اصل این گفتوگو نشان میدهد نمیتوان چندان رنگ واقعیت به خود بگیرد. تابناک این گفتگو را منتشر کرده است.
گزیدهای از این گفتوگو را میخوانید:
- علی مصفا: دیگر برای پذیرفتن یک نقش نهایتا به این فکر میکنم که مثلاً من در این فیلم چقدر قرار است اذیت بشوم. آیا این کار چیزی برای من خواهد داشت یا نه؟ امروز کمی نگاه هر دوی ما فرق میکند. تا حدی هم آن دیده ایده آلیستی را از دست دادیم. یک زمانی فکر میکردیم ما فقط وقتی کار میکنیم که آقای مهرجویی کار کند...
لیلا حاتمی: من همین چند روز پیش یکهو احساس کردم که قشنگ ۱۰، ۲۰ سال پیر شدم، برای اینکه تا یک جایی در دنیای خودت و با آدمهایی که بودی میگفتی اینکه بد نیست، از هیچی بهتر است. ولی یک باره میبینی یک عالمه آدم جدید هست که تو اصلا نمیشناسیشان و دقیقاً احساس کردم از این فضا عقبم.
- علی مصفا: دیگر برای پذیرفتن یک نقش نهایتا به این فکر میکنم که مثلاً من در این فیلم چقدر قرار است اذیت بشوم. آیا این کار چیزی برای من خواهد داشت یا نه؟ امروز کمی نگاه هر دوی ما فرق میکند. تا حدی هم آن دیده ایده آلیستی را از دست دادیم. یک زمانی فکر میکردیم ما فقط وقتی کار میکنیم که آقای مهرجویی کار کند...
لیلا حاتمی: من همین چند روز پیش یکهو احساس کردم که قشنگ ۱۰، ۲۰ سال پیر شدم، برای اینکه تا یک جایی در دنیای خودت و با آدمهایی که بودی میگفتی اینکه بد نیست، از هیچی بهتر است. ولی یک باره میبینی یک عالمه آدم جدید هست که تو اصلا نمیشناسیشان و دقیقاً احساس کردم از این فضا عقبم.
من با علی فرق دارم، هیچ اخباری را دنبال نمیکنم و عکسی نمیبینم. برای همین وقتی بچهها سر فیلمبرداری از جشنواره میآمدند و اسامی فیلمها و کارگردانها را میگفتند، با یک موج جدیدی از فیلمسازهای خوب روبرو شدم و با خودم گفتم: «ای بابا من اینجا برای خودم سرم را کرده بودم توی کوزه و داشتم چرت و پرت بازی میکردم» با کوتاه آمدن از ایدهآلها، خیلیهایش چرت و پرت بوده. مثلاً همیشه اطرافیانم میگفتند آخه تو جوری با فلانی کار میکنی؟ میگفتم اشکالی ندارد و برخی از کارها جزء «اشکال نداشت»ها بودند، ولی الان فکر میکنم که نه! اشکالی دارد.
- مصفا: ما آن موقع فقط ایدهمان این بود که آقای مهرجویی فیلم جدید بسازند و به کس دیگری نمیتوانستیم فکر کنیم. الان عدهای از فیلمسازان جوان و تازه کار هستند که ممکن است خیلی کارشان بدرخشد و اصلاً نشناسدشان.
حاتمی: و این چقدر خوب است. حالا من نمیگویم که کار همه فیلماولیها شاهکار است؛ اما همین که یک موج جدید راه افتاده خیلی خوب است؛ یعنی من که یک موقعی خودم را جلوتر از سینمای ایران میدیدم، با چنین اتفاقی احساس میکنم چقدر سینمای امروز ایران رو به جلوست.
- مصفا: فکر میکنم شکل گیری گروه «هنر و تجربه» خیلی اتفاق خوبی بود و آن پاتوقی را که شما میگویید، به شکل حداقلی درست کرده و در کنار آن سلیقه مخاطب هم عوض شده. ۱۰ سال پیش هرگز فکر نمیکردیم فیلمی مثل «ماهی و گربه» اصلاً ساخته شود و بعد هم جایی برای اکران داشته باشد و مخاطب از آن استقبال کند. الان واقعا سلیقه مخاطب عوض شده و بخشی از آن هم شاید به همین خاطر باشد که ما به یک جریان جهانی وصل شدهایم. قبلاً این طور نبود و این جریان، شکل زیرزمینی داشت؛ بنابراین من از طرفداران گروه «هنر و تجربه»ام و فکر میکنم خیلی کار مثبتی انجام شده.
- مصفا: من آگاهانه کاری نمیکنم. تنها چیزی که آگانه اتفاق میافتد، خواستِ «متفاوت بودن» است. گاه حتی به شکل زنندهای دلم میخواهد متفاوت باشم، وگرنه به این فکر نمیکنم که کاری انجام میدهم که مدرت است یا نوستالژیک. یاد نگرفتم آگاهانه این چیزها را محاسبه کنم و احتمالاً نقطه ضعفم هست ولی خب این طوری است دیگر.
حاتمی: فکر میکنم با توجه به پروژههایی که پدرم در نظر داشت، آثار خیلی جذابی مثل «تختی»، «محمد (ص)» و «ملکههای برفی» و... را قرار بود ببینیم؛ بنابراین حیف شد که این فیلمها را از دست دادیم... به نظرم همه فیلمهای پدرم شاهکارند. من همه فیلمهایش را دوست دارم. اون آن چیزی که مردم انتظارش را داشتند عرضه نمیکرد. یک چیز دیگری عرضه میکرد و اتفاقاً مردم هم خوششان میآمد و میرفتند به سمتش ولی آدمهایی که منتظر این بودند که شبیه بقیه بشوند، مأیوس میشدند.
- حاتمی: اول دوربین دیجیتال به رسمیت شناخته نمیشد، ولی الان عادی شده.
مصفا: خب به هر حال یک چیزهایی این وسط از دست میرود. اصلاً از وقتی مانیتور آمده، شکل رابطه کارگردان و بازیگر تغییر کرده. آن زمان کارگردان میایستاد کنار دوربین. الان مینشیند جلوی مانیتور. گاهی وقتها هم کارگردان تنبلیاش میآید بیاید و با تو حرف بزند. از همان جا یک پیغامی را میگوید.
حاتمی: ولی من این دوری کارگردان را میپسندم. نگاه نگران کنار دوربین و اینکه همهاش در حالی که داشتی بازی میکردی، شاهد قضاوت کارگردان بودی، خوب نبود.
- مصفا: امید من این است که آدمهایی به عنوان سرمایهگذار جلو بیایند. حالا که میبینم فیلمی مثل «ابد و یک روز» این قدر سروصدا کرده و یک جوان ۲۶ ساله آن را ساخته، امید دارم که باعث شود سرمایه گذاری بیاید و برای یک جوان مستعد سرمایه گذاری کند تا چنین تولیداتی در سینمای ایران شکل بگیرد. سرمایه گذاری فیلم در ایران، در مقایسه با خارج ارزان است.
- (درباره کارگردانی لیلا حاتمی) نه به شکل جدی. خودم ایدهای ندارم.
مصفا: من امیدوارم که بتوانم دیگر بازی نکنم، ولی هنوز نشده... بازیگری اصلاً برایم جذاب نیست... آن تسلط را ندارم و بهم سخت میگذرد.
- (درباره شایعه جدا شدن لیلا حاتمی و علی مصفا) حاتمی: از من اینها اسمش حاشیه نیست. حاشیه به نظر من یعنی آدم یک کاری خلاف آن جریان اصلی برایش جالب باشد و بکند؛ مثلاً من بروم سر فیلمبرداری و به جای کار کردن برایم این جذاب باشد که فلان کس را از نزدیک ببینم و خوش بگذرانم و کار اصلی را نکنم. اینکه دو نفر با هم زندگی میکنند یا نمیکنند، حاشیه محسوب نمیشود. جریان اصلی زندگیشان است.
- مصفا: دوست نداریم الگو باشیم، این کارمان را سخت میکند.
حاتمی: نه خوب است. من خوشم میآید که عمرم به یک دردی بخورد و یک نفر از چند سال زندگی آدم یک استفادهای بکند، همان طور که من از تجربه زندگی خیلیهای دیگر استفاده کردهام.
۰