جنگ دو شاهزاده

واشنگتن از جانشینی فرزند نایف به جای سلمان حمایت می‌کند

کد خبر : ۲۰۱۵۸
بازدید : ۱۶۴۰

عربستان سعودی به‌عنوان قدیمی‌ترین متحد آمریکا در خاورمیانه در آستانه یک تغییر عمیق طی یک دهه گذشته است. به نظر می‌رسد رهبری این کشور در حال از سر گذراندن یک تغییر نسلی است. نسل جدید رهبری یک سیاست خارجی تهاجمی در پیش گرفته و به این ترتیب می‌کوشد اقتدار خود را به رخ بکشد. این تغییر نسلی یک ویژگی دیگر هم دارد و آن عدول از سیاست محافظه‌کارانه نسل قبل‌تر است.

به گزارش نیوزویک، چنین به نظر می‌رسد که موتور تغییر در عربستان نیز محمد بن‌سلمان، فرزند پادشاه است که معاون ولیعهد و وزیر دفاع نیز هست. محمد جوان 30 ساله‌ای است که پدرش او را ترفیع درجه داد و قدرت را در دستانش تمرکز بخشید. با وجود اینکه بن‌سلمان پس از پسرعمویش (محمد بن‌نایف) که ولیعهد اول نیز هست در خط دوم جانشینی قرار دارد اما این جوان 30 ساله در کسوت ولیعهد اول و بعضا در کسوت پادشاه «عمل» و «رفتار» می‌کند و ریاست کمیته‌ای را در دست دارد که سیاست‌های اقتصادی و انرژی در این کشور را ترسیم می‌کند.

نیوزویک می‌نویسد: او هر روز پست‌ها و مسوولیت‌های بیشتری را بر عهده می‌گیرد. برای مثال، در اواخر آوریل او رئیس شورای جدیدی شد که «شورای همکاری با اردن» نام گرفت. هدف این شورا در پیش گرفتن برنامه‌های اقتصادی مشترک در ضمن ارائه کمک‌های مالی به اردن بود. محمد همچنین بانی و طراح «چشم‌انداز 2030» نیز هست؛ برنامه‌ای که هدفش جدایی از اقتصاد نفتی و ایجاد یک اقتصاد پویاتر در این کشور تا سال 2030 است. بر همین اساس، در 7 مه‌ملک سلمان با صدور فرمان سلطنتی 51 برخی تغییرات و حذف و اضافه‌هایی را در دولت انجام داد تا برنامه‌های فرزندش روند اجرایی به خود بگیرد. از جمله برنامه‌های محمد جذب سرمایه‌گذاری خارجی در مکه و مدینه است. او می‌خواهد فرصت‌های سرمایه‌گذاری در این دو شهر مقدس را نه‌تنها برای زائران حج بلکه در تمام طول سال برای تمام سرمایه‌گذاران دیگر فراهم کند. تمام این اقدامات و برنامه‌ها «مهر» محمد بن‌سلمان را بر پای خود دارد.

سلمان فرزندان دیگری هم دارد که بزرگتر و با تجربه‌تر از محمد هستند اما او اعتماد بیشتری به محمد دارد. او کنترل «مسیرهای منتهی به پدر» و «دربار سلطنت» را در دست دارد. البته در تاریخ خاندان سعود شاهزاده‌ها و پادشاهان جوانی بودند که در همان اوان جوانی مسوولیت‌های مهمی داشتند. پایه‌گذار این پادشاهی «عبدالعزیز بن سعود» زمانی که ریاض را تسخیر کرد در اواخر دهه 20 عمر خود بود. فرزندش فیصل پس از جنگ جهانی اول نمایندگی عربستان در لندن و پاریس را در 14 سالگی بر عهده داشت و فرماندهی ارتشی را در دست گرفته که 3 سال در جنگ بود. شاهزاده بندر هم در اوایل دهه 40 عمر خود سفیر کشورش در آمریکا شد. اما ارتقای محمد بن‌سلمان به‌عنوان یکی از وارثان تاج و تخت در نیم قرن گذشته امری منحصربه‌فرد است. او نماد جوانان در کشوری است که بیشتر جمعیتش یا همسن و سال او هستند یا جوان‌تر از او.محمد همچنین فردی است که در پس سیاست‌های نظامی کشورش قرار دارد.

به تعبیر دیگر، او کسی است که سکان سیاست خارجی تهاجمی کشورش در تحولات منطقه‌ای را در دست دارد. به نوشته نیوزویک، وجه بارز او رویگردانی از سیاست‌های محافظه‌کارانه نسل قبل و وارد کردن کشور به عصر جدیدی است که در زیر شرح آن خواهد رفت. نیوزویک محمد را معمار سیاست خارجی جدید عربستان می‌نامد. این نشریه آمریکایی می‌افزاید سلمان و فرزندش هر دو هوادار آمریکا هستند اما از باراک اوباما ناامید شده‌اند. با این حال، به گفته بخش پژوهش‌های کنگره، دولت اوباما بیش از 100 میلیارد دلار سلاح به عربستان فروخته است. اگرچه روابط طرفین به لحاظ نظامی (فروش سلاح) و دیپلماتیک (حمایت اطلاعاتی و لجستیکی از عربستان در قضایای یمن) مطلوب است اما عربستان هرگز اوباما را به دلیل بی‌توجهی در سرنگونی حسنی مبارک نبخشیده است.

پرسشی که سعودی‌ها دارند این است: وقتی یک دیکتاتور از اتوبوس قدرت پیاده می‌شود نفر بعدی کیست؟ از آنجا که سعودی‌ها احتمال می‌دادند ممکن است روزی نوبت به آنها برسد، دست پیش گرفتند تا پس نیفتند. آنها با ملتهب کردن منطقه تلاش داشتند تا کاخ سفید را در کاری انجام شده قرار دهند. در واقع، هدف سعودی‌ها از بحران‌سازی در منطقه این است که توجه غرب را از پادشاهی‌های مطلقه منحرف سازند. آنها با مانع تراشی در مسیر توافق هسته‌ای ایران، ناآرامی در سوریه، جنگ در یمن می‌خواهند آدرس اشتباهی بدهند و توجه غرب را از پادشاهی‌های مطلقه قرون‌وسطایی منحرف سازند. به نوشته نیوزویک، سلمان در اولین گام برادر ناتنی خود شاهزاده مقرن را از ولایتعهدی حذف کرد و پسرعمویش محمد بن‌نایف را به‌عنوان ولیعهد اول بر سر کار آورد. او هر زمان که بخواهد می‌تواند ولیعهد اول را کنار زده و فرزندش محمد را به‌عنوان وارث تاج و تخت منصوب کند.


رقابت میان دو محمد
اکنون سلمان 80 ساله است. حال و روز خوبی ندارد. سلمان حتی اگر نمیرد ممکن است تاج و تخت را واگذار کند. «ان‌بی‌سی» در گزارشی می‌نویسد منابع دیپلماتیک و رسمی آمریکا معتقدند سلمان دچار بیماری آلزایمر حاد است به‌گونه‌ای که دائم کلامش قطع می‌شود و یکی از دستیارانش در اتاق کناری پاسخ‌هایی که پادشاه باید به ملاقات‌کنندگان بدهد را برای او تایپ می‌کند و او از روی iPad می‌خواند. «ان‌بی‌سی» فاش می‌کند که یکی از دلایلی که سلمان بهار گذشته در اجلاس کمپ‌دیوید شرکت نکرد اختلاف با اوباما نبود بلکه زوال عقل بود. در کلامش دائما سکته وجود دارد و گاهی نمی‌فهمد چه می‌گوید.

به‌طور مثال، در دیداری که چند سال پیش با «علی زیدان»، نخست‌وزیر سابق لیبی، داشت از وی خواسته بود که سلامش را به «برادر سرهنگ قذافی» برساند. بنابراین سلمان برای احتراز از شرمساری در انظار عمومی و رسانه‌ها از سفر به کمپ دیوید سرباز زد. اما مساله اینجاست که پس از سلمان رقابت‌ها آغاز خواهد شد. اگرچه مدعیان قدرت در این کشور فراوانند اما رقابت اصلی میان دو محمد خواهد بود: محمد بن‌سلمان و محمد بن نایف. «ان بی‌سی» در گزارشی می‌نویسد بن نایف، 50 ساله، متحد مورد علاقه و مورد اعتماد آمریکا است. او وزیر کشور و شاهزاده‌ای است که به تدریج پله‌های ترقی را پیمود.

او ابتدا رئیس برنامه ضدتروریسم عربستان و سپس به دوست نزدیک سیا تبدیل شد. از او با عنوان «شاهزاده تاریکی» یاد می‌شود زیرا در پست‌های اطلاعاتی مشغول بوده و بیشتر عملیات‌هایش را همچون جغد، شب هنگام انجام می‌داد. پایگاه خبری «میدل ایست ای» می‌نویسد بن نایف اگرچه برای کسب تاج و تخت می‌کوشد اما تهدید بلندمدتی نیست زیرا فرزند پسر ندارد. او متحد نزدیک آمریکاست و تعاملات امنیتی و ضدتروریستی نزدیکی با واشنگتن داشت اما اکنون چندان جدی ظاهر نشده است. این گزارش می‌نویسد شاید به دلیل تعاملات مهمی که با واشنگتن داشت دل به حمایت‌های کاخ سفید سپرده تا از او در برابر توفان‌های سیاسی در عربستان حمایت کنند اما همه چیز به یک گردش قلم پادشاه عوض خواهد شد. اگر «لابی»‌های محمد بن‌سلمان کارگر افتد چه بسا سلمان پسرعمو و ولیعهد اول خود را به نفع محمد کنار بزند.


مردی در کسوت پادشاه
بسیاری معتقدند سفر اخیر محمد بن‌سلمان به آمریکا «سفری‌شاهانه» بود. او نه به‌عنوان ولیعهد دوم، بلکه به‌عنوان پادشاه آینده عربستان به این سفر رفته بود و با بسیاری از مقام‌های رده اول سیاسی و امنیتی و اقتصادی دیدار و گفت‌وگو کرد. برخی دیگر می‌گویند سفر او برای کسب حمایت واشنگتن از او در برابر سایر رقبا بود. بروس ریدل، افسر سابق سیا و کارشناس موسسه بروکینگز، می‌گوید: «او اکنون نماد سعودی است. تصویر او در همه رسانه‌های اجتماعی و در تلویزیون و بیلبوردها دیده می‌شود. او اکنون به ستاره‌ای در حال درخشش در سپهر سیاست عربستان تبدیل شده است.» گزارش ان‌بی‌سی حاکی است که سفرهای او به کشورهای مختلف در رسانه‌های سعودی به شدت بازتاب می‌یابد. او پشتگرم به پدر خود است. ریدل می‌نویسد: «جمعیت جوان سعودی او را سمبل آمال خود می‌داند و همه چیز خود را در وجود او می‌یابد.» در مقابل، محمد بن نایف سکوت پیشه کرده است.بروس ریدل در یادداشتی در موسسه بروکینگز می‌نویسد: «بن نایف همواره در داخل کشور مانده است و سفر چندانی نمی‌رود. او فقط یک سفر به کمپ‌دیوید داشت. در عوض، بن‌سلمان به روسیه، فرانسه، مصر، اردن و آمریکا سفر کرده است. در پیام‌هایی که از سوی این پادشاهی صادر می‌شود مانند پیام تسلیت به مناسبت تحولات ترکیه، هیچ نامی از بن‌نایف نبود. شاید اهمیت او تنها در جان به در بردن از دست چند حمله تروریستی از سوی القاعده بود. در غیر این‌صورت، ویژگی بارزی ندارد. این سکوت باعث شده نگاه‌ها به سوی محمد بن‌سلمان برود و او را پادشاه آینده عربستان بنامند.»

اگرچه بن‌سلمان در ظاهر ولیعهد دوم است اما عملا به‌عنوان ولیعهد اول و نماینده پادشاه سفر می‌کند. سیمون هندرسون، از موسسه واشنگتن در خاور نزدیک، می‌نویسد: «بن‌سلمان پس از پدر و بن نایف در جایگاه سوم قدرت نشسته است اما عملا مرد شماره 1 سعودی است.» «مدیل‌ایست‌آی» به نقل از یک منبع بحرینی می‌نویسد که سفر محمد به آمریکا بخشی از طرح بلندمدت او برای تقویت اعتبار بین‌المللی شاهزاده بود. او درصدد بود این باور را جا اندازد که پادشاه بعدی و وارث تاج و تخت اوست. سلمان با دادن قدرت فراوان به فرزند عملا در مسیر تبدیل او به پادشاه آینده قرار دارد. به گفته برخی منابع سعودی، سفر محمد به آمریکا پس از طرح مسوولیت عربستان در قضایای 11 سپتامبر در کنگره صورت گرفت. به گزارش ان‌بی‌سی، این منابع می‌گویند بن‌سلمان طرحی پنهانی برای مهار نفوذ وهابیت در پیش گرفته است. بر اساس این طرح، تعدادی از وعاظ سعودی دستگیر و برخی موسسات و نهادهای مروج وهابیگری نیز تعطیل شده‌اند.

یک کارشناس سعودی به شرط ذکر نشدن نامش به NBC می‌گوید که ریاض در یک دوراهی دشوار قرار گرفته است: «یا بن‌سلمان یا داعش.» در اواخر سال گذشته ، سازمان اطلاعاتی آلمان (BDN)، در گزارشی نادر از عربستان به دلیل نقش منفی در خاورمیانه و به‌طور اخص در سوریه و ترویج وهابیت به شدت انتقاد کرده بود. اگرچه این گزارش از سوی دولت آلمان رد شد اما مانع اظهارنظر برخی تحلیلگران نشد که بگویند «بن‌سلمان‌خطرناک‌ترین انسان در جهان است.» «احمد طواجیری» عضو سابق مجمع مشورتی پادشاهی و محرم راز سلمان می‌گوید: مواضع بن‌سلمان تخلف از قانون عربستان است.

«ان‌بی‌سی» در گزارش دیگری می‌نویسد؛ دلایل متعددی وجود دارد که بن نایف برای پادشاهی بهتر است: غیر از همکاری نزدیک او در زمینه مبارزه با تروریسم، او مرد مورد اعتماد آمریکا و فرزند شاهزاده نایف فقیدی است که در انتظار تاج و تخت بود که درگذشت. وی کارنامه سفیدتری نسبت به بن‌سلمان دارد. محمد بن نایف - بر خلاف بن‌سلمان که مورد انتقاد سازمان‌های اطلاعاتی و حقوق بشری غربی است- چهره ملایم‌تر و کارنامه‌سفیدتری دارد. این گزارش می‌نویسد: «بن نایف مطلوب آمریکاست و آمریکا او را دوست دارد. برخی مقام‌های آمریکایی در خفا گفته‌اند که نایف مردی است که آمریکا مایل است پادشاه آینده شود.»

اگرچه سفر بن‌سلمان به آمریکا سفری شاهانه بود و او درصدد بود تا نظر مساعد واشنگتن را برای «چشم‌انداز 2030» به دست آورد اما حقیقت این است که غرب به دلایلی بن نایف را به بن‌سلمان ترجیح می‌دهد: اول، غرب به‌خاطر وجهه حقوق بشری خود و ارزشی که بر این اصل می‌نهد بن نایف را به فرزند سلمان ترجیح می‌دهد، زیرا در تصمیم‌گیری‌های خارجی نقش ویرانگر ندارد. دوم، مقام‌های آمریکایی خاطره مثبتی از او در مبارزه با تروریسم دارند. روزنامه «دنیای اقتصاد» پیش از این در مقاله «عزیز‌آمریکایی‌ها» به تفصیل به همکاری امنیتی- اطلاعاتی او با آمریکا اشاره کرده است. سوم، بدیهی است که غرب سیاستمداری کهنه‌کار را بر جوانی بی‌تجربه ترجیح دهد که سودای قدرت و جاه‌طلبی دارد و جز ماجراجویی چیزی در چنته ندارد. وقتی سلمان در کمپ دیوید حضور نیافت «دو محمد» را به جای خود روانه کرد. اوباما از هر دو تمجید کرد، اما به‌طور اخص بر نقش بن‌نایف در مبارزه با تروریسم تاکید داشت. بروس ریدل در گفت‌وگو با ان‌بی‌سی می‌گوید: «محمد بن نایف شریکی قدرتمند و متعهد برای آمریکاست و درکی عمیق از مسائل امنیتی مربوطه دارد. او رهبری عملگراست و مسائل امنیتی غیرقابل حل را حل می‌کند.»

به نظر می‌رسد با وجود تمام اهمیتی که به بن‌سلمان داده شده و برخی او را پادشاه آینده می‌نامند اما کفه ترازوی بن نایف سنگین‌تر است. چنین می‌نماید که محمد بن‌سلمان مطلوب پدر پادشاه خود است اگر در سلسله مراتب قدرت و در میان کشورهای غربی حامیانی جدی نداشته باشد. محمد بن نایف در عوض مرد عملگرایی است که هم در ساختار قدرت و هم در میان قدرت‌های غربی حامیانی جدی دارد. برخی می‌گویند بن‌سلمان با وجود اینکه می‌کوشد بن نایف را محدود و از دایره تصمیم‌گیری خارج سازد اما او با اطمینان از جایگاه خود سکوت اختیار کرده است. ان‌بی‌سی می‌نویسد؛ بن نایف با چهار رئیس قبلی سیا هنوز در ارتباط است، در آمریکا تحصیل کرده و در دوره‌های FBI نیز حضور داشته است.

یک احتمال متناقض هم مطرح شده است: اگر بن‌سلمان جانشین پدر شود ممکن است بحران سیاسی در شبه جزیره به فرآیند حادی برسد. از سوی دیگر، می‌گویند اگر طرح اقتصادی بن‌سلمان شکست بخورد، فروپاشی عربستان حتمی است. بنابراین سناریوی دیگری مطرح می‌شود که بر اساس آن ممکن است بن نایف پادشاه شود اما محمد در همین سمت بماند و برنامه اقتصادی خود را به پیش ببرد. در نهایت، به نظر می‌رسد شانس بن نایف برای کسب تاج و تخت بیشتر باشد مگر اینکه مولفه‌ها و متغیرهای ناخواسته، محاسبات را بر هم زده و تصمیم دیگری گرفته شود.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید