بررسی روانشناسانه فحاشی و خشونت کلامی
کد خبر :
۲۴۵۳۱
بازدید :
۱۷۶۲
این روز ها فحش دادن به امری عادی تبدیل شده و فقط کافیست کمی پشت چهار راه دیر حرکت کنید تا بیست راننده عصبانی با پرخاشگری کلامی و فحش و بوق شما را مورد عنایت خود قرار دهند.
به گزارش سلامتی، رفتارهای خشونت آمیز کلامی بارز مانند فحاشی، بد و بیراه گفتن، داد کشیدن، با کلام تهدید کردن و خشونت های کلامی پنهان مثل قهر کردن، نادیده گرفتن انسان دیگری، به رسمیت نشناختن حضور یک انسانی در یک جایی یا با کنایه ایهام و رمز دیگری را مورد تحقیر قرار دادن است.
ریشه های خشونت کلامی کجاست و چه مکانیسمی در روان وجود دارد که با فحش دادن، حتی اگر زیرلب یا درونی باشد، احساس آرامش به فرد دست می دهد یا به زبان عامیانه اش «آدم دلش خنک می شود!»
به طور کلی نظریه های مختلفی راجع به رفتار آدمی وجوددارد، اما از دیدگاه روان شناسی شناختی و دیدگاه تئوری انتخاب به طور کلی هر آنچه که از یک انسان سر می زند، یک رفتار است.
بنابراین کلام هم چیزی است که از ما سر می زند و زیرمجموعه رفتار است و همه رفتارها معطوف به یک هدف است و هدف تک تک رفتارهای آدمی ارضای یک یا چند نیاز از نیازهای درونی خودشان است.
به طور کلی اگر بخواهیم از دیدگاه روان شناسی شناختی به آن نگاه کنیم، چهار دلیل برای انتخاب چنین رفتاری در انسان ها وجود دارد:
اولین دلیل ناکامی است؛ هرگاه در راه رسیدن به هدفشان ناکاممی شوند و نیم توانند به آن چیزی که می خواهند برسند یا چیزی را که می بینند، نمی خواهند، توازنشان بر هم می خورد و دست به رفتار خشونت آمیز می زنند که خشونت کلامی هم یکی از آن رفتارهاست.
دومین دلیل یادگیری اجتماعی است. یعنی بچه ها، کودکان، نوجوانان و بزرگسالانی که در محیط هایی زندگی می کنند که در آن محیط ها فحاشی، بد و بیراه گفتن، لغزش های زبانی و کلا استفاده از زبان خشونت آمیز یک رسم یا بسیار معمول هست، یاد می گیرند که از آن به بعد ارتباطات خودشان را با این نوع واژگان و با این نوع زبان و کلام انجام بدهند.
خشونت کلامی توسط زبان انجام می گیرد و زبان امری آموختنی است. پس ما وقتی در یک محیطی هستیم که مملو از واژگان تحقیرآمیز یا واژگان خشونت بار هست، همین واژگان هم مورد استفاده قرار می گیرد.
سومین دلیل روان شناختی این است که ما می گوییم به دلیل آسیب روانی یا آسیب شناسی روانی افراد از این استفاده می کنند. یعنی افراد یک سلسله مسائل حل نشده روانشناختی دارند یا با مسائل روانشناختی خاصی سر و کار دارند.
منظور بنده به افرادی است که رنج روانی می برند. افرادی که مشکلات روان شناختی دارند هنگامی که نمی توانند در زندگی خودشان آنچه که می خواهند را به دست بیاورند دست به چنین رفتارهای خشونت آمیزی می زنند.
چهارمین دلیل فقدان مهارت های گفت و گویی است. یعنی افراد زمانی کهنمی توانند آنچه که در دل دارند را به زبان روشن بیان کنند و خواسته و درخواست خودشان را بگویند، یا احساس و نیاز خودشان را بیان کنند، دست به خشونت می زنند.
اثرات خشونت کلامی یا فحاشی کمتر از خشونت های فیزیکی نیست. آن را دست کم نگیریم. سعی کنیم همه با هم به سمت یک جامعه صلح آمیز و بری از خشونت برویم. ابتدا زبان خودمان را بهداشتی کنیم و به اطرافیانمان کمک کنیم یا زبان بهداشتی و سالم تری را به کار گیرند.
بهترین چیز این است که به اطرافیانمان گوشزد کنیم فحاشی یک رفتاری است که آن ها انتخاب می کنند و واقعا می توانند رفتار دیگری را انتخاب کنند.
به گزارش سلامتی، رفتارهای خشونت آمیز کلامی بارز مانند فحاشی، بد و بیراه گفتن، داد کشیدن، با کلام تهدید کردن و خشونت های کلامی پنهان مثل قهر کردن، نادیده گرفتن انسان دیگری، به رسمیت نشناختن حضور یک انسانی در یک جایی یا با کنایه ایهام و رمز دیگری را مورد تحقیر قرار دادن است.
ریشه های خشونت کلامی کجاست و چه مکانیسمی در روان وجود دارد که با فحش دادن، حتی اگر زیرلب یا درونی باشد، احساس آرامش به فرد دست می دهد یا به زبان عامیانه اش «آدم دلش خنک می شود!»
به طور کلی نظریه های مختلفی راجع به رفتار آدمی وجوددارد، اما از دیدگاه روان شناسی شناختی و دیدگاه تئوری انتخاب به طور کلی هر آنچه که از یک انسان سر می زند، یک رفتار است.
بنابراین کلام هم چیزی است که از ما سر می زند و زیرمجموعه رفتار است و همه رفتارها معطوف به یک هدف است و هدف تک تک رفتارهای آدمی ارضای یک یا چند نیاز از نیازهای درونی خودشان است.
به طور کلی اگر بخواهیم از دیدگاه روان شناسی شناختی به آن نگاه کنیم، چهار دلیل برای انتخاب چنین رفتاری در انسان ها وجود دارد:
اولین دلیل ناکامی است؛ هرگاه در راه رسیدن به هدفشان ناکاممی شوند و نیم توانند به آن چیزی که می خواهند برسند یا چیزی را که می بینند، نمی خواهند، توازنشان بر هم می خورد و دست به رفتار خشونت آمیز می زنند که خشونت کلامی هم یکی از آن رفتارهاست.
دومین دلیل یادگیری اجتماعی است. یعنی بچه ها، کودکان، نوجوانان و بزرگسالانی که در محیط هایی زندگی می کنند که در آن محیط ها فحاشی، بد و بیراه گفتن، لغزش های زبانی و کلا استفاده از زبان خشونت آمیز یک رسم یا بسیار معمول هست، یاد می گیرند که از آن به بعد ارتباطات خودشان را با این نوع واژگان و با این نوع زبان و کلام انجام بدهند.
خشونت کلامی توسط زبان انجام می گیرد و زبان امری آموختنی است. پس ما وقتی در یک محیطی هستیم که مملو از واژگان تحقیرآمیز یا واژگان خشونت بار هست، همین واژگان هم مورد استفاده قرار می گیرد.
سومین دلیل روان شناختی این است که ما می گوییم به دلیل آسیب روانی یا آسیب شناسی روانی افراد از این استفاده می کنند. یعنی افراد یک سلسله مسائل حل نشده روانشناختی دارند یا با مسائل روانشناختی خاصی سر و کار دارند.
منظور بنده به افرادی است که رنج روانی می برند. افرادی که مشکلات روان شناختی دارند هنگامی که نمی توانند در زندگی خودشان آنچه که می خواهند را به دست بیاورند دست به چنین رفتارهای خشونت آمیزی می زنند.
چهارمین دلیل فقدان مهارت های گفت و گویی است. یعنی افراد زمانی کهنمی توانند آنچه که در دل دارند را به زبان روشن بیان کنند و خواسته و درخواست خودشان را بگویند، یا احساس و نیاز خودشان را بیان کنند، دست به خشونت می زنند.
اثرات خشونت کلامی یا فحاشی کمتر از خشونت های فیزیکی نیست. آن را دست کم نگیریم. سعی کنیم همه با هم به سمت یک جامعه صلح آمیز و بری از خشونت برویم. ابتدا زبان خودمان را بهداشتی کنیم و به اطرافیانمان کمک کنیم یا زبان بهداشتی و سالم تری را به کار گیرند.
بهترین چیز این است که به اطرافیانمان گوشزد کنیم فحاشی یک رفتاری است که آن ها انتخاب می کنند و واقعا می توانند رفتار دیگری را انتخاب کنند.
۰