در فرحزاد تهران چه میگذرد؟
سه روز میشود که کسی از او خبر ندارد و غیبت ناموجهاش کمی عجیب به نظر میرسد؛ تا اینکه یکی از بچهها به معلم میگوید: «برادرش دیگر اجازه نمیدهد به کلاس بیاید.» و مددکار اجتماعی وارد گفتوگو با خانواده نگین میشود تا رضایت آنها را برای بازگشت او به کلاس درس جلب کند.
کد خبر :
۲۵۶۱
بازدید :
۶۴۵۷
سه روز میشود که کسی از او خبر ندارد و غیبت ناموجهاش کمی عجیب به نظر میرسد؛ تا اینکه یکی از بچهها به معلم میگوید: «برادرش دیگر اجازه نمیدهد به کلاس بیاید.» و مددکار اجتماعی وارد گفتوگو با خانواده نگین میشود تا رضایت آنها را برای بازگشت او به کلاس درس جلب کند. نگین یکی از کودکان منطقه فرحزاد است که پس از کار روزمره و برای پاک کردن خستگی از چهره معصومانهاش به کلاس درس پناه میبرد و جای سیاهی انگشتاناش روی صفحات دفتر مشقاش به یادش میآورد که هنوز تعدادی از فالهای فروخته نشده در کیفش باقی مانده است.
به گزارش صدای اقتصاد، اسم فرحزاد احتمالا منطقه ای خوش آب و هوا و قلیان و دود و خوش گذرانی را تداعی میکند، اما گزارش میدانی صدای اقتصاد نشان میدهد که کمی آنطرفتر، یعنی خیابان امامزاده داوود هیچ چیزش به فرحزاد که هیچ، به شهر نیز شباهتی ندارد و کودکانی با پای برهنه و یا دمپاییهای مندرس مشغول بازی در کوچههای تنگ آن هستند. کوچههایی که ماشین به سختی از آن عبور میکند. افراد این محل چنان برای هم آشنا و قدیمی هستند که حضور افراد ناشناس را فورا متوجه میشوند و با نگاه استفهامی به آنها مینگرند.
منطقه فرحزاد گرچه پس از تصویب طرح جامع شهر تهران به عنوان یکی از محلههای شهر محسوب شده، اما هنوز دارای بافت روستایی و محل زندگی کارگران بخش خدمات و ساختمان و خانوادههای آنان است و رفت و آمد به آنجا بدون داشتن وسیله نقلیه تقریبا غیرممکن است. با این وجود، این منطقه به دلیل نظارت ضعیف به مکانی امن برای سکونت مهاجرین افغان، و حتی ردوبدل مواد مخدر تبدیل شده است. بسیاری از کودکان نیز صبحها از این منطقه روانه کار در پایتخت میشوند.
سازمان بینالمللی کار در گزارشی از اشتغال نزدیک به 170 میلیون کودک و نوجوان و محرومیت آنها از آموزش به دلیل ورود به بازار کار خبر داده است. بر اساس این گزارش به رغم کاهش یک سومی تعداد کودکان کار از سال 2000 به بعد، هنوز 5میلیون نفر در شرایطی مانند بردهها کار میکنند که یک چهارم از بردههای امروز را تشکیل میدهند.
بسیاری از کودکان کار نیز در شرایطی دشوار و محروم از مواد غذایی ضروری و فضایی کار میکنند و با فشارهای عصبی و ضربهای جسمی و روحی روبرو هستند .بیش از نیمی از کل کودکان کار یعنی 85 میلیون نفر با کار در شرایط خطرناک مانند ساخت و ساز و معادن، سلامتی خود را با خطر روبرو میبینند.این گزارش همچنین نشان میدهد بین 20 تا 30 درصد از کودکان در کشورهای کم درآمد، از سن 15 سال به بعد مدرسه را ترک و وارد بازار میشوند. همچنین سالانه ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان از کودکی محروم میشوند، طبق این آمار ۱۲۰ میلیون نفر از آنها وارد بازار کار شده و مشغول به کار تمام وقت هستند، ۶۱ درصد این کودکان در آسیا، ۳۲ درصد در آفریقا و۷ درصد در آمریکای لاتین زندگی میکنند. هند یکی از کشورها با میزان زیاد کودکان کار است که سازمانهایی مانند بانک جهانی به ضعف آموزش در مدارس این کشور اشاره کرده اند .یکی دیگر از نگرانی های مهم سازمان بین المللی کار 47 میلیون و 500 هزار نوجوان 15 تا 17 ساله هستند که در شرایط بسیار دشوار کار میکنند.
چرا آمار دقیقی از کودکان کار ایران اعلام نمیشود؟
سال 1373 دولت ایران پیماننامه جهانی حقوق کودک را امضا کرد و تعهدات مربوط به کودکان کار و خیابانی را به صراحت پذیرفت، اما با گذشت 21سال، هنوز این قشر به رسمیت شناخته نشدهاند. از نشانههای آن میتوان به نبود آمار دقیق از این کودکان در کشور اشاره کرد. برخی منابع و سازمانها از وجود دو میلیون کودک کار در ایران خبر میدهند، ولی آمارهای غیررسمی تعداد کودکان کار ایرانی را 7 میلیون نفر تخمین میزند و گفته میشود 40 درصد آنها کودکان مهاجر هستند.
البته کردونی، مدیرکل دفتر آسیب های اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه نسبت به این آمار غیر رسمی واکنش نشان داده و گفته است: «برخی آمار 7 میلیون کودک کار در ایران را عنوان کرده اند که این رقم طبق گزارش سال 2012 ILO غیرقابل اعتبار است.»
وی با اشاره به اینکه سازمان بینالمللی کار، آمار کودکان شاغل در منطقه منا (خاورمیانه و شمال آفریقا) را 7 میلیون نفر و آمار کودکان کار این منطقه را 6 میلیون و 300 هزار نفر اعلام کرده است، میگوید: «با این وصف چگونه امکان دارد که آمار کودکان کار در ایران از کل کودکان کار خاورمیانه و شمال آفریقا بیشتر باشد؟»
اما در این میان هستند افرادی که بدون هیچ چشمداشتی شروع به فعالیت کرده و سعی در کمک به این قشر آسیبپذیر دارند. موسسه غیرانتفاعی مهروماه نیز فعالیت خود را از سال 91 در منطقه فرحزاد و با توجه به نیاز مبرم اهالی آن به آموزش آغاز کرده و بسیاری از کودکان منطقه و همچنین کودکان کار را در این موسسه گردهم آورده است.
ثابت، مدیر داخلی موسسه و مددکار اجتماعی میگوید:«اکثر کودکان موسسه کودکان افغان و مهاجرینی هستند که در این منطقه سکونت دارند.این موسسه در طول سال و تابستان برای این کودکان کلاسهای تقویتی و زبان برگزار میکند و در مواقع لازم به خانواده کودکان مشاوره نیز داده میشود.» به گفته وی حدود 40 کودک کار در این موسسه مشغول به تحصیل هستند که گاهی با مشکلاتی از سوی خانوادههای خود برای ادامه تحصیل مواجه میشوند که در این مواقع مددکار اجتماعی موسسه گفتوگو با خانواده کودک و آموزش به آنان را آغاز میکند.
ثابت تنها مشکل موسسه را نیاز به اسپانسرهای مالی عنوان میکند و ادامه میدهد:«اکثر بودجه موسسه به صورت شخصی و از طریق مدیرعامل آن و 30 درصد هزینهها از طریق کمکهای مردمی تامین میشود.»
البته نارضایتی اوضاع مالی NGOها به گوش مسئولین نیز رسیده است، چنانچه رضا جهانگیریفر، معاون توسعه خدمات اجتماعی سازمان رفاه،خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران وظیفه شهرداری در خصوص کودکان کار و خیابان را کمک به NGOهای مرتبط با این موضوع دانسته و گفته است: «برای این کار شهرداری تهران وظیفه دارد تا با برخی از NGOها که در این حوزه فعالیت دارند همکاری کرده و از آنها حمایت کند و ساختمان، امکانات و کمک های مالی در اختیار آنها قرار دهد.»
وی همچنین با اشاره به برنامه سه ساله شهرداری در خصوص حمایت از این کودکان گفته که از سال 93 الی 95 یک تعداد مراکز خدمات ویژه کودکان ساخته خواهد شد که این مراکز هم دارای با تجهیزات لازم و استاندارد در اختیار NGOها قرار میگیرد تا این کودکان رها نشوند و مورد حمایت قرار بگیرند.
جمعیت دانشجویی امام علی(ع) نیز یکی دیگر از نهادهای مردمی است که در مناطق محروم و جرمخیز پایتخت و برخی دیگر از شهرهای بزرگ کشور حضور فعال دارد.
یکی از اعضای اصلی این جمعیت میگوید:«ما روستاهای زیادی را در حاشیههای تهران شناسایی کردهایم. تنها در چند مورد آنها کمیته امداد و بهزیستی برای کودکان و خانوادههایشان کارهایی کردهاند. البته اقداماتشان در کورهپزخانههای جنوب تهران نهایتاً به گداپروری انجامیده است. در بعضی مکانهای دورافتاده و صعبالعبور هم که هیچ نهادی حضور نداشته است.»
بیشتر آدمهایی که زیر پوست شهر در فرحزاد تهران جمع شدهاند، برای فرار از شهر و کشور خود به بیخ گوش پایتخت تهران پناه آوردهاند و نهادهای حمایتی ایران در قبالشان مسؤول نیستند، اما کودکانشان سهمی در تصمیم آدمبزرگها برای جنگ و فرار نداشتهاند.
به گزارش صدای اقتصاد، اسم فرحزاد احتمالا منطقه ای خوش آب و هوا و قلیان و دود و خوش گذرانی را تداعی میکند، اما گزارش میدانی صدای اقتصاد نشان میدهد که کمی آنطرفتر، یعنی خیابان امامزاده داوود هیچ چیزش به فرحزاد که هیچ، به شهر نیز شباهتی ندارد و کودکانی با پای برهنه و یا دمپاییهای مندرس مشغول بازی در کوچههای تنگ آن هستند. کوچههایی که ماشین به سختی از آن عبور میکند. افراد این محل چنان برای هم آشنا و قدیمی هستند که حضور افراد ناشناس را فورا متوجه میشوند و با نگاه استفهامی به آنها مینگرند.
منطقه فرحزاد گرچه پس از تصویب طرح جامع شهر تهران به عنوان یکی از محلههای شهر محسوب شده، اما هنوز دارای بافت روستایی و محل زندگی کارگران بخش خدمات و ساختمان و خانوادههای آنان است و رفت و آمد به آنجا بدون داشتن وسیله نقلیه تقریبا غیرممکن است. با این وجود، این منطقه به دلیل نظارت ضعیف به مکانی امن برای سکونت مهاجرین افغان، و حتی ردوبدل مواد مخدر تبدیل شده است. بسیاری از کودکان نیز صبحها از این منطقه روانه کار در پایتخت میشوند.
سازمان بینالمللی کار در گزارشی از اشتغال نزدیک به 170 میلیون کودک و نوجوان و محرومیت آنها از آموزش به دلیل ورود به بازار کار خبر داده است. بر اساس این گزارش به رغم کاهش یک سومی تعداد کودکان کار از سال 2000 به بعد، هنوز 5میلیون نفر در شرایطی مانند بردهها کار میکنند که یک چهارم از بردههای امروز را تشکیل میدهند.
بسیاری از کودکان کار نیز در شرایطی دشوار و محروم از مواد غذایی ضروری و فضایی کار میکنند و با فشارهای عصبی و ضربهای جسمی و روحی روبرو هستند .بیش از نیمی از کل کودکان کار یعنی 85 میلیون نفر با کار در شرایط خطرناک مانند ساخت و ساز و معادن، سلامتی خود را با خطر روبرو میبینند.این گزارش همچنین نشان میدهد بین 20 تا 30 درصد از کودکان در کشورهای کم درآمد، از سن 15 سال به بعد مدرسه را ترک و وارد بازار میشوند. همچنین سالانه ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان از کودکی محروم میشوند، طبق این آمار ۱۲۰ میلیون نفر از آنها وارد بازار کار شده و مشغول به کار تمام وقت هستند، ۶۱ درصد این کودکان در آسیا، ۳۲ درصد در آفریقا و۷ درصد در آمریکای لاتین زندگی میکنند. هند یکی از کشورها با میزان زیاد کودکان کار است که سازمانهایی مانند بانک جهانی به ضعف آموزش در مدارس این کشور اشاره کرده اند .یکی دیگر از نگرانی های مهم سازمان بین المللی کار 47 میلیون و 500 هزار نوجوان 15 تا 17 ساله هستند که در شرایط بسیار دشوار کار میکنند.
چرا آمار دقیقی از کودکان کار ایران اعلام نمیشود؟
سال 1373 دولت ایران پیماننامه جهانی حقوق کودک را امضا کرد و تعهدات مربوط به کودکان کار و خیابانی را به صراحت پذیرفت، اما با گذشت 21سال، هنوز این قشر به رسمیت شناخته نشدهاند. از نشانههای آن میتوان به نبود آمار دقیق از این کودکان در کشور اشاره کرد. برخی منابع و سازمانها از وجود دو میلیون کودک کار در ایران خبر میدهند، ولی آمارهای غیررسمی تعداد کودکان کار ایرانی را 7 میلیون نفر تخمین میزند و گفته میشود 40 درصد آنها کودکان مهاجر هستند.
البته کردونی، مدیرکل دفتر آسیب های اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه نسبت به این آمار غیر رسمی واکنش نشان داده و گفته است: «برخی آمار 7 میلیون کودک کار در ایران را عنوان کرده اند که این رقم طبق گزارش سال 2012 ILO غیرقابل اعتبار است.»
وی با اشاره به اینکه سازمان بینالمللی کار، آمار کودکان شاغل در منطقه منا (خاورمیانه و شمال آفریقا) را 7 میلیون نفر و آمار کودکان کار این منطقه را 6 میلیون و 300 هزار نفر اعلام کرده است، میگوید: «با این وصف چگونه امکان دارد که آمار کودکان کار در ایران از کل کودکان کار خاورمیانه و شمال آفریقا بیشتر باشد؟»
اما در این میان هستند افرادی که بدون هیچ چشمداشتی شروع به فعالیت کرده و سعی در کمک به این قشر آسیبپذیر دارند. موسسه غیرانتفاعی مهروماه نیز فعالیت خود را از سال 91 در منطقه فرحزاد و با توجه به نیاز مبرم اهالی آن به آموزش آغاز کرده و بسیاری از کودکان منطقه و همچنین کودکان کار را در این موسسه گردهم آورده است.
ثابت، مدیر داخلی موسسه و مددکار اجتماعی میگوید:«اکثر کودکان موسسه کودکان افغان و مهاجرینی هستند که در این منطقه سکونت دارند.این موسسه در طول سال و تابستان برای این کودکان کلاسهای تقویتی و زبان برگزار میکند و در مواقع لازم به خانواده کودکان مشاوره نیز داده میشود.» به گفته وی حدود 40 کودک کار در این موسسه مشغول به تحصیل هستند که گاهی با مشکلاتی از سوی خانوادههای خود برای ادامه تحصیل مواجه میشوند که در این مواقع مددکار اجتماعی موسسه گفتوگو با خانواده کودک و آموزش به آنان را آغاز میکند.
ثابت تنها مشکل موسسه را نیاز به اسپانسرهای مالی عنوان میکند و ادامه میدهد:«اکثر بودجه موسسه به صورت شخصی و از طریق مدیرعامل آن و 30 درصد هزینهها از طریق کمکهای مردمی تامین میشود.»
البته نارضایتی اوضاع مالی NGOها به گوش مسئولین نیز رسیده است، چنانچه رضا جهانگیریفر، معاون توسعه خدمات اجتماعی سازمان رفاه،خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران وظیفه شهرداری در خصوص کودکان کار و خیابان را کمک به NGOهای مرتبط با این موضوع دانسته و گفته است: «برای این کار شهرداری تهران وظیفه دارد تا با برخی از NGOها که در این حوزه فعالیت دارند همکاری کرده و از آنها حمایت کند و ساختمان، امکانات و کمک های مالی در اختیار آنها قرار دهد.»
وی همچنین با اشاره به برنامه سه ساله شهرداری در خصوص حمایت از این کودکان گفته که از سال 93 الی 95 یک تعداد مراکز خدمات ویژه کودکان ساخته خواهد شد که این مراکز هم دارای با تجهیزات لازم و استاندارد در اختیار NGOها قرار میگیرد تا این کودکان رها نشوند و مورد حمایت قرار بگیرند.
جمعیت دانشجویی امام علی(ع) نیز یکی دیگر از نهادهای مردمی است که در مناطق محروم و جرمخیز پایتخت و برخی دیگر از شهرهای بزرگ کشور حضور فعال دارد.
یکی از اعضای اصلی این جمعیت میگوید:«ما روستاهای زیادی را در حاشیههای تهران شناسایی کردهایم. تنها در چند مورد آنها کمیته امداد و بهزیستی برای کودکان و خانوادههایشان کارهایی کردهاند. البته اقداماتشان در کورهپزخانههای جنوب تهران نهایتاً به گداپروری انجامیده است. در بعضی مکانهای دورافتاده و صعبالعبور هم که هیچ نهادی حضور نداشته است.»
بیشتر آدمهایی که زیر پوست شهر در فرحزاد تهران جمع شدهاند، برای فرار از شهر و کشور خود به بیخ گوش پایتخت تهران پناه آوردهاند و نهادهای حمایتی ایران در قبالشان مسؤول نیستند، اما کودکانشان سهمی در تصمیم آدمبزرگها برای جنگ و فرار نداشتهاند.
۰