واکنش ابراهیم اصغرزاده به فیلم فروشنده اصغر فرهادی
ابراهیم اصغرزاده فعال سیاسی اصلاح طلب در صفحه اینستاگرام خود نسبت به فیلم فروشنده واکنش نشان داد.
کد خبر :
۲۵۷۱۶
بازدید :
۱۴۹۹
ابراهیم اصغرزاده فعال سیاسی اصلاح طلب در صفحه اینستاگرام خود نسبت به فیلم فروشنده واکنش نشان داد.
ابراهیم اصغرزاده در اینستاگرام خود نوشت: دینامیسم درام سینمایی فروشنده قدرت خود را از پیچیدگی و تردیدهای اخلاقی و عدم قطعیت پایانبندی آن میگیرد.
اصغر فرهادی استاد ساخت ملودرام اجتماعی و شایسته ترین روایتگر سینمای ایران است. قبل از دیدن فیلم نگران بودم دوران اوج این فیلمساز خوب سپری شده باشد، اما وقتی سالن تاریک شد و فریم به فریم پازل فیلم با آن حس تعلیق سکانسهای پایانی، تا ته تیتراژ آخر در ذهنم ردیف نشست نتیجه را درخشانتر از آثار پیشین او یافتم.
معمولا ریتم سینمای ما در بیان حقایق و مبانی اجتماعی و روانشناسانه خانواده دچار لکنت زبانی و گاه گنگ و خسته کننده است ولی عمق و لایه بندی فروشنده تا جایی که تهران بیدفاع و آلوده را به نیویورک ازهم گسیخته عصر آرتور میلر سنجاق میزند چنان مرا درگیر خود ساخت که گذر زمان برایم بکلی بی معنا شد. فرهادی فیلمش را جایی تمام میکند که داستان جدیدی در ذهن تماشاگر پیدا میشود. شبیه آثار قبلی. باز هم همان شخصیتهای مردد خاکستری که باید در سختترین لحظات و آنهم در فضایی پرتنش و رازآلود تصمیم بگیرند.
خب طبیعی است که نمیتوان او را از تکرار المانها و مضامین دستمایه گذشته اش منتزع ساخت. اینجا هم خبری از قطعیت فراقانونی، غیرت جاهلانه در انتقامگیری شبیه آنچه در "قیصر" کیمیایی سراغ داریم، نیست، معلم روشنفکر اما به سنتهای اجتماعی احترام و در ستایش از "گاو" مهرجویی سنگ تمام میگذارد گرچه در انتقال این مفاهیم به محصلان جوانش ناکام است یا نمیتواند از پس معمای بابک شاه کلید مرموز که بساط هرزگی زنان را پهن کرده و تمام مصائب زیرسر اوست برآید. واکنش عماد برخلاف عرف رایج و فرهنگ عمومی ابتدا منفعلانه است. با این وجود ستون فقرات داستان بر لذت انتقامی مردانه و در گریز از تیزی نگاه های مردم استوار است و نه خواست رعنای مجروح و افسرده حال که بدنبال فراموشی دیروز و پنهان ساختن حقیقت است. شاید هم عماد ناخودآگاه دارد از همسرش انتقام میگیرد تا با کشف حقیقت پنهان و اطلاع از جزییات حادثه حمام، بر کنترل و سلطه اش بیافزاید. همان جزییاتی که نه محدودیتهای سینمایی و نه فیلمنامه نویس قصد برملا کردنش را دارد.
ماجرای تنها ماندن رعنا در شب فاجعه نیز زیرسر ایرادات اداره نظارت بر نمایش است. هم نمایشنامه و هم داستان فیلم هر دو یک پیام دارند و پایان فیلم هم با مرگ فروشنده بپایان میرسد، فرهادی در عین حال از برخی جنبه های خشونت برخاسته از تعصب کور که در خرده فرهنگهای موجود، مردانگی نامیده میشود معنازدایی میکند….فیلم اما بنظرم یکی از بهترینهای سینمای ایران در چندسال اخیر است.
ابراهیم اصغرزاده در اینستاگرام خود نوشت: دینامیسم درام سینمایی فروشنده قدرت خود را از پیچیدگی و تردیدهای اخلاقی و عدم قطعیت پایانبندی آن میگیرد.
اصغر فرهادی استاد ساخت ملودرام اجتماعی و شایسته ترین روایتگر سینمای ایران است. قبل از دیدن فیلم نگران بودم دوران اوج این فیلمساز خوب سپری شده باشد، اما وقتی سالن تاریک شد و فریم به فریم پازل فیلم با آن حس تعلیق سکانسهای پایانی، تا ته تیتراژ آخر در ذهنم ردیف نشست نتیجه را درخشانتر از آثار پیشین او یافتم.
معمولا ریتم سینمای ما در بیان حقایق و مبانی اجتماعی و روانشناسانه خانواده دچار لکنت زبانی و گاه گنگ و خسته کننده است ولی عمق و لایه بندی فروشنده تا جایی که تهران بیدفاع و آلوده را به نیویورک ازهم گسیخته عصر آرتور میلر سنجاق میزند چنان مرا درگیر خود ساخت که گذر زمان برایم بکلی بی معنا شد. فرهادی فیلمش را جایی تمام میکند که داستان جدیدی در ذهن تماشاگر پیدا میشود. شبیه آثار قبلی. باز هم همان شخصیتهای مردد خاکستری که باید در سختترین لحظات و آنهم در فضایی پرتنش و رازآلود تصمیم بگیرند.
خب طبیعی است که نمیتوان او را از تکرار المانها و مضامین دستمایه گذشته اش منتزع ساخت. اینجا هم خبری از قطعیت فراقانونی، غیرت جاهلانه در انتقامگیری شبیه آنچه در "قیصر" کیمیایی سراغ داریم، نیست، معلم روشنفکر اما به سنتهای اجتماعی احترام و در ستایش از "گاو" مهرجویی سنگ تمام میگذارد گرچه در انتقال این مفاهیم به محصلان جوانش ناکام است یا نمیتواند از پس معمای بابک شاه کلید مرموز که بساط هرزگی زنان را پهن کرده و تمام مصائب زیرسر اوست برآید. واکنش عماد برخلاف عرف رایج و فرهنگ عمومی ابتدا منفعلانه است. با این وجود ستون فقرات داستان بر لذت انتقامی مردانه و در گریز از تیزی نگاه های مردم استوار است و نه خواست رعنای مجروح و افسرده حال که بدنبال فراموشی دیروز و پنهان ساختن حقیقت است. شاید هم عماد ناخودآگاه دارد از همسرش انتقام میگیرد تا با کشف حقیقت پنهان و اطلاع از جزییات حادثه حمام، بر کنترل و سلطه اش بیافزاید. همان جزییاتی که نه محدودیتهای سینمایی و نه فیلمنامه نویس قصد برملا کردنش را دارد.
ماجرای تنها ماندن رعنا در شب فاجعه نیز زیرسر ایرادات اداره نظارت بر نمایش است. هم نمایشنامه و هم داستان فیلم هر دو یک پیام دارند و پایان فیلم هم با مرگ فروشنده بپایان میرسد، فرهادی در عین حال از برخی جنبه های خشونت برخاسته از تعصب کور که در خرده فرهنگهای موجود، مردانگی نامیده میشود معنازدایی میکند….فیلم اما بنظرم یکی از بهترینهای سینمای ایران در چندسال اخیر است.
۰