فقرای ثروتمند!
منتقدان جهانی شدن میگویند که نفع آن تنها عاید افراد خاص میشود اما حقیقت این است دنیایی که درهای گشوده کمتری داشته باشد، بیش از هر قشر به فقرا آسیب خواهد زد. نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به نقد عقاید منتقدان جهانی شدن پرداخته است.
کد خبر :
۲۶۹۳۷
بازدید :
۱۴۸۸
منتقدان جهانی شدن میگویند که نفع آن تنها عاید افراد خاص میشود اما حقیقت این است دنیایی که درهای گشوده کمتری داشته باشد، بیش از هر قشر به فقرا آسیب خواهد زد. نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به نقد عقاید منتقدان جهانی شدن پرداخته است.
اکونومیست نوشت: در سپتامبر سال 1843 نشریه لیورپول مرکوری گزارشی را درباره یک راهپیمایی عظیم با موضوع تجارت آزاد که در شهر لیورپول به راه افتاده بود، منتشر کرد. آمفیتئاتر سلطنتی این شهر مملو از جمعیت شده بود و جان برایت، یک نماینده تازه انتخاب شده پارلمان سخنرانی غرایی در باب فواید حذف تعرفههای گمرکی غذاهای وارداتی ایراد کرد.
او در این سخنرانی به بحثهایی که در آن زمان نشریه تازه متولد شده اکونومیست به آن پرداخته بود نیز اشاره کرد. برایت به مخاطبان خود گفت که در رقابتهای انتخاباتی خود توضیح داده است که «چگونه سنگتراشان، کفاشان، نجاران و هر نوع صنف صنعتگری در صورت محدود شدن تجارت کشور آسیب خواهد دید.» سخنرانی او در لیورپول با تشویق پرشور مردم مواجه شد.
حالا تصورش هم دشوار است 173 سال پس از آن شاهد باشیم که هنوز یک سیاستمدار برجسته غربی بهخاطر دفاع از تجارت آزاد مورد ستایش قرار گیرد. هیچیک از نامزدهای ریاستجمهوری آمریکا در این زمینه قهرمان نیستند.
دونالد ترامپ که در بسیاری از جبههها به مخالفت شهره است، در این حوزه به وضوح گفته است: رقابت ناعادلانه خارجیها موجب از بین رفتن مشاغل در داخل آمریکا شده است.
او تهدید کرده است که قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی را بی اثر خواهد کرد، از توافق شراکت دو سوی اقیانوسیه عقب نشینی خواهد کرد و وارد یک جنگ تجاری با چین خواهد شد. از سوی دیگر هیلاری کلینتون اعلام کرده است که توافق شراکت دو سوی اقیانوسیه اشتباه است، این در حالی است که خود او به مذاکرات آن کمک کرده است.
در آلمان، یکی از بزرگترین صادرکنندگان جهان، صدها هزار نفر در اوایل ماه میلادی جاری به خیابانها ریختند تا علیه انعقاد قرارداد تجاری بین اتحادیه اروپا و آمریکا راهپیمایی کنند. عکسالعمل سیاسی علیه تجارت نشانهای است دال بر اینکه تشویشهایی فراگیر نسبت به اثرات اقتصادهای باز وجود دارد. رای برگزیت در انگلستان منعکسکننده نگرانیهایی در رابطه با اثرات مهاجرت لجامگسیخته بر خدمات عمومی، مشاغل و فرهنگ بود.
واقعیت اما این است این ایده که جهانی شدن یک نیرنگ است که تنها شرکتهای بزرگ و ثروتمندان را منتفع میکند بهطرز ترسناکی غلط است. دههها پس از جنگ جهانی دوم که رشد انفجاری در تجارت جهانی را در پی داشت، حالا شاهد آن هستیم که جهانی شدن موجب ارتقای بسیار در استانداردهای زندگی در سطح جهان شده است.
صادرات کالاها از 8 درصد تولیدناخالص داخلی جهان در سال 1950 به حدود 20 درصد آن در نیم قرن پس از آن افزایش یافت. در چین، رشد اقتصادی صادرات محور و سرمایهگذاری خارجی توانست صدها میلیون نفر را از فقر برهاند و در اقتصادهای بسیاری از ایرلند گرفته تا کرهجنوبی دگرگونی ایجاد کند. در مقابل، حمایتگرایی به مصرفکنندگان آسیب میزند و تفاوت چندانی در معیشت کارگران ایجاد نمیکند. مطالعهای که از 40 کشور انجام شد، نشان داد که اگر تجارت فرامرزی پایان یابد، ثروتمندترین مصرفکنندگان 28 درصد از قدرت خرید خود را از دست خواهند داد اما فقیرترین دهک جامعه 63 درصد از قدرت خرید خود را از دست خواهد داد.
باز بودن اقتصاد، منافع دیگری نیز دارد. مهاجران نه تنها وضعیت زندگی خویش را بهبود میبخشند، بلکه میتوانند اقتصاد کشور میزبان را نیز ارتقا دهند: مهاجران اروپایی که از سال 2000 تاکنون به بریتانیا مهاجرت کردند، بین سالهای 2001 تا 2011 بیش از 20 میلیارد پوند (معادل 34 میلیارد دلار) به منابع مالی دولت انگلستان افزودند. علاوهبر این، سرمایهگذاری مستقیم خارجی رقابت، فناوری، مهارت مدیریت و اشتغال را در پی خواهد داشت و به همین دلیل است که اقدامات بیش از حد محتاطانه چین برای تشویق سرمایهگذاری خارجی ناکام میماند. بدترین پاسخ کشورها میتواند پشت کردن آنها به جهانی شدن باشد.
فرصتهای بسیار متنوعتری در یک اقتصاد باز نسبت به یک اقتصاد بسته وجود دارد و در کل، فرصتهای بیشتر موجب افزایش رفاه مردم خواهد شد. از دهه 1840 به بعد طرفداران تجارت آزاد بر این باور بودهاند که اقتصادهای بسته در خدمت قدرتمندان هستند و به اقشار کارگر آسیب میزنند. در آن زمان نظر آنها درست بود، حالا هم درست است.
اکونومیست نوشت: در سپتامبر سال 1843 نشریه لیورپول مرکوری گزارشی را درباره یک راهپیمایی عظیم با موضوع تجارت آزاد که در شهر لیورپول به راه افتاده بود، منتشر کرد. آمفیتئاتر سلطنتی این شهر مملو از جمعیت شده بود و جان برایت، یک نماینده تازه انتخاب شده پارلمان سخنرانی غرایی در باب فواید حذف تعرفههای گمرکی غذاهای وارداتی ایراد کرد.
او در این سخنرانی به بحثهایی که در آن زمان نشریه تازه متولد شده اکونومیست به آن پرداخته بود نیز اشاره کرد. برایت به مخاطبان خود گفت که در رقابتهای انتخاباتی خود توضیح داده است که «چگونه سنگتراشان، کفاشان، نجاران و هر نوع صنف صنعتگری در صورت محدود شدن تجارت کشور آسیب خواهد دید.» سخنرانی او در لیورپول با تشویق پرشور مردم مواجه شد.
حالا تصورش هم دشوار است 173 سال پس از آن شاهد باشیم که هنوز یک سیاستمدار برجسته غربی بهخاطر دفاع از تجارت آزاد مورد ستایش قرار گیرد. هیچیک از نامزدهای ریاستجمهوری آمریکا در این زمینه قهرمان نیستند.
دونالد ترامپ که در بسیاری از جبههها به مخالفت شهره است، در این حوزه به وضوح گفته است: رقابت ناعادلانه خارجیها موجب از بین رفتن مشاغل در داخل آمریکا شده است.
او تهدید کرده است که قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی را بی اثر خواهد کرد، از توافق شراکت دو سوی اقیانوسیه عقب نشینی خواهد کرد و وارد یک جنگ تجاری با چین خواهد شد. از سوی دیگر هیلاری کلینتون اعلام کرده است که توافق شراکت دو سوی اقیانوسیه اشتباه است، این در حالی است که خود او به مذاکرات آن کمک کرده است.
در آلمان، یکی از بزرگترین صادرکنندگان جهان، صدها هزار نفر در اوایل ماه میلادی جاری به خیابانها ریختند تا علیه انعقاد قرارداد تجاری بین اتحادیه اروپا و آمریکا راهپیمایی کنند. عکسالعمل سیاسی علیه تجارت نشانهای است دال بر اینکه تشویشهایی فراگیر نسبت به اثرات اقتصادهای باز وجود دارد. رای برگزیت در انگلستان منعکسکننده نگرانیهایی در رابطه با اثرات مهاجرت لجامگسیخته بر خدمات عمومی، مشاغل و فرهنگ بود.
واقعیت اما این است این ایده که جهانی شدن یک نیرنگ است که تنها شرکتهای بزرگ و ثروتمندان را منتفع میکند بهطرز ترسناکی غلط است. دههها پس از جنگ جهانی دوم که رشد انفجاری در تجارت جهانی را در پی داشت، حالا شاهد آن هستیم که جهانی شدن موجب ارتقای بسیار در استانداردهای زندگی در سطح جهان شده است.
صادرات کالاها از 8 درصد تولیدناخالص داخلی جهان در سال 1950 به حدود 20 درصد آن در نیم قرن پس از آن افزایش یافت. در چین، رشد اقتصادی صادرات محور و سرمایهگذاری خارجی توانست صدها میلیون نفر را از فقر برهاند و در اقتصادهای بسیاری از ایرلند گرفته تا کرهجنوبی دگرگونی ایجاد کند. در مقابل، حمایتگرایی به مصرفکنندگان آسیب میزند و تفاوت چندانی در معیشت کارگران ایجاد نمیکند. مطالعهای که از 40 کشور انجام شد، نشان داد که اگر تجارت فرامرزی پایان یابد، ثروتمندترین مصرفکنندگان 28 درصد از قدرت خرید خود را از دست خواهند داد اما فقیرترین دهک جامعه 63 درصد از قدرت خرید خود را از دست خواهد داد.
باز بودن اقتصاد، منافع دیگری نیز دارد. مهاجران نه تنها وضعیت زندگی خویش را بهبود میبخشند، بلکه میتوانند اقتصاد کشور میزبان را نیز ارتقا دهند: مهاجران اروپایی که از سال 2000 تاکنون به بریتانیا مهاجرت کردند، بین سالهای 2001 تا 2011 بیش از 20 میلیارد پوند (معادل 34 میلیارد دلار) به منابع مالی دولت انگلستان افزودند. علاوهبر این، سرمایهگذاری مستقیم خارجی رقابت، فناوری، مهارت مدیریت و اشتغال را در پی خواهد داشت و به همین دلیل است که اقدامات بیش از حد محتاطانه چین برای تشویق سرمایهگذاری خارجی ناکام میماند. بدترین پاسخ کشورها میتواند پشت کردن آنها به جهانی شدن باشد.
فرصتهای بسیار متنوعتری در یک اقتصاد باز نسبت به یک اقتصاد بسته وجود دارد و در کل، فرصتهای بیشتر موجب افزایش رفاه مردم خواهد شد. از دهه 1840 به بعد طرفداران تجارت آزاد بر این باور بودهاند که اقتصادهای بسته در خدمت قدرتمندان هستند و به اقشار کارگر آسیب میزنند. در آن زمان نظر آنها درست بود، حالا هم درست است.
۰