افراد موفق بر چهچیزهایی غلبه میکنند؟
موفق بودن چیزی نیست که تصادفی، از روی شانس، یا اقبال اتفاق بیافتد. مارک زاکربرگ و مایکل جردن هم همان ۲۴ ساعتی را دارند که همهی ما هر روز داریم، و با بعضی از همان موانع روزمرهای مواجهاند که ما با آن مواجه میشویم. تفاوت در نحوهی بهرهگیری آنان از زمان است و اینکه بدون حتی یک لحظه اتلاف وقت، این موانع را پشت سر میگذارند.
کد خبر :
۲۸۹۹۳
بازدید :
۱۶۳۷۴
موفق بودن چیزی نیست که تصادفی، از روی شانس، یا اقبال اتفاق بیافتد. مارک زاکربرگ و مایکل جردن هم همان ۲۴ ساعتی را دارند که همهی ما هر روز داریم، و با بعضی از همان موانع روزمرهای مواجهاند که ما با آن مواجه میشویم. تفاوت در نحوهی بهرهگیری آنان از زمان است و اینکه بدون حتی یک لحظه اتلاف وقت، این موانع را پشت سر میگذارند.
۱. تبعیض سنی
تصور غلطی در جامعه وجود دارد که ۲۰ سالهها جوانتر از آن هستند که تجربهی کافی برای موفقیت داشته باشد و افراد بالای ۶۰ سال پیرتر از آن هستند که بتوانند با واقعیتهای دنیای مدرن همگام شوند. با وجودی که اینگونه رفتارهای کلیشهای لزوماً درست نیستند، افراد در این محدودهی سنی باید با چنین عقایدی کنار بیایند ولی سخت بکوشند تا دیگران را متقاعد کنند که سنشان معرف آنها نیست. جوانان میتوانند ایدهها و دیدگاههای منحصر به فردشان را ارائه دهند به جای اینکه ساعتها سخنان یکنواخت استادهای دانشگاهشان را تکرار کنند. مسنها میتوانند با تغییرات روز دنیا همراه شوند و موفقیت را بیابند. در مبارزه علیه تبعیض سنی، میتوانید به منفی بافها نشان دهید که علیرغم سنتان، یک رقیب لایق هستید.
۲. افکار و گفتههای دیگران
اگر میخواهید موفق باشید، نباید به گفتههای مغرضانهی بقیه توجه کنید. خیلی کار شاقی نیست که از توجه یکسره به گفتههای دیگران دست بردارید، به جایش سعی کنید به نقد خودتان بپردازید و بازخوردهای مفید دریافت کنید. نباید خودتان را با دیگران مقایسه کنید. در مسیر موفقیت تنها کسی که باید خودتان را با او بسنجید خود قبلیتان است.
۳. افراد سمی
بعضیها چشم دیدن موفقیت شما را ندارند، چون در وجود خودشان احساس کمبود میکنند. باید این افراد را قبل از اینکه لطمهای به شما بزنند، از زندگیتان بیرون کنید. ضربالمثلی میگوید، "چه فایده اگر باهوشترین فرد هیات مدیره، در هیات مدیره اشتباه عضو باشد" به عبارت دیگر، شما باید دور و برتان را از افراد همفکری پر کنید که در مسیر موفقیت گام برمی دارند، کسانی که دائماً در جستوجوی راههایی برای ارتقای زندگیشان هستند. با این کار، انگیزه پیدا میکنید که شخص بهتری باشید. معاشرت با افراد راحت طلب تنها شما را به بن بست زندگی میکشاند.
۴. ترس
برای بعضیها غلبه بر ترس مشکل است. ترس از شکست، ترس از احمق جلوه کردن، ترس از مورد تمسخر بودن. قبل از هر چیز باید گفت، ترس تماماً در ذهن شماست. بله، شاید در دورهی راهنمایی، هم کلاسیهایتان به خاطر خرابکاری در یک کنفرانس یا سخنرانی به شما خندیده باشند، اما آنها فقط ۱۲ سالشان بود. حقیقت این است که هیچ غریبهای در دنیای واقعی آنقدر به شما اهمیت نمیدهد که تمرکزش را روی شرمنده کردنتان بگذارد. این واقعیت که از افکار دیگران دربارهی خودتان میترسید، نشان میدهد آنقدر سرسخت هستید که ترس را پس بزنید و ایدههایتان را مطرح کنید. و دربارهی ترس از شکست: همه شکست میخورند. افراد موفق هم خیلی وقتها شکست میخورند اما تسلیم نمیشوند. آنها از شکستهایشان درس میگیرند و از آن سکوی پرتابی به موفقیت میسازند.
۵. منفی بودن
منفی بودن ترکیبی از احاطه شدن با افراد سمی و ترس از شکست است. افراد سمی به الهام و اشتیاق شما برای یک ایده ارزش نمیگذارند و اشتیاق را در شما میکشند. ترس از عملکرد و اجرای بد، شما را از اوج تلاشتان در هر دقیقه باز میدارد. این دو عامل قوی منفی با هم ترکیب میشوند و غولی برای اتلاف وقت و انرژی شما میسازند. وسواس نداشته باشید که اگر کارها غلط پیش برود چه میشود؛ تصور کنید زندگیتان چقدر شگفتانگیز خواهد بود اگر همه چیز درست پیش برود.
۶. چسبیدن به گذشته و آینده
چسبیدن به گذشته یعنی گناه. چسبیدن به آینده یعنی اضطراب. هر دوی اینها اتلاف وقت است. شما نمیتوانید به گذشته برشد، پس چسبیدن به اشتباههای گذشته فایدهای ندارد. بله، همیشه باید از اشتباههای گذشته، درس بگیرید و بیشترین تلاشتان را به اجتناب از این اشتباهات در آینده معطوف کنید.
از سوی دیگر، چسبیدن به آینده مثل پیشگویی است: اگر تمام مدت را با نگرانی شکست در آینده به جای آماده کردن خود برای آینده بگذرانید، وقتی آینده تبدیل به امروز شود، آماده نخواهید بود و به احتمال زیاد شکست میخورید. مثلاً یک دانش آموز دبیرستانی را تصور کنید که تمام شب از ترس خراب کردن امتحان بیدار بماند. با این کار واقعاً ممکن است در امتحان نمره نیاورد چون از نخوابیدن شب گذشته خسته بوده است.
۷. وضعیت دنیا
شما احتمالاً این نیایش آرام بخش را شنیدهاید:
"پروردگارا به من آرامشی عطا کن
تا بپذیرم آنچه را نمیتوانم تغییر دهم؛
به من جراتی عطا کن
تا تغییر دهم آنچه را میتوانم تغییر دهم؛
و دانایی عطا کن
که تفاوت این دو را تشخیص دهم."
بله، این روزها خیلی چیزها در دنیا اشتباه پیش میروند، اما منطقی نیست که بگذارید این حوادث شما را پائین بکشند و در زندگی، شکستتان دهند. حتماً چیزهایی در زندگیتان وجود دارند که آرزو دارید میتوانستید تغییرشان دهید، اما نمیتوانید. بگذارید این چیزها کارشان را انجام دهند و شما هم روی کارهایی تمرکز کنید که میتوانید انجام دهید تا دنیا جای بهتری باشد. حتی اگر این کارها، تأثیر کوچکی در جامعهتان داشته باشد، شما سهم خودتان را برای بهبود دنیای اطرافتان میپردازید. با این کار، زندگی خودتان را هم بهبود میبخشید.
منبع: لایف هک
ترجمه: بازده
۱. تبعیض سنی
تصور غلطی در جامعه وجود دارد که ۲۰ سالهها جوانتر از آن هستند که تجربهی کافی برای موفقیت داشته باشد و افراد بالای ۶۰ سال پیرتر از آن هستند که بتوانند با واقعیتهای دنیای مدرن همگام شوند. با وجودی که اینگونه رفتارهای کلیشهای لزوماً درست نیستند، افراد در این محدودهی سنی باید با چنین عقایدی کنار بیایند ولی سخت بکوشند تا دیگران را متقاعد کنند که سنشان معرف آنها نیست. جوانان میتوانند ایدهها و دیدگاههای منحصر به فردشان را ارائه دهند به جای اینکه ساعتها سخنان یکنواخت استادهای دانشگاهشان را تکرار کنند. مسنها میتوانند با تغییرات روز دنیا همراه شوند و موفقیت را بیابند. در مبارزه علیه تبعیض سنی، میتوانید به منفی بافها نشان دهید که علیرغم سنتان، یک رقیب لایق هستید.
۲. افکار و گفتههای دیگران
اگر میخواهید موفق باشید، نباید به گفتههای مغرضانهی بقیه توجه کنید. خیلی کار شاقی نیست که از توجه یکسره به گفتههای دیگران دست بردارید، به جایش سعی کنید به نقد خودتان بپردازید و بازخوردهای مفید دریافت کنید. نباید خودتان را با دیگران مقایسه کنید. در مسیر موفقیت تنها کسی که باید خودتان را با او بسنجید خود قبلیتان است.
۳. افراد سمی
بعضیها چشم دیدن موفقیت شما را ندارند، چون در وجود خودشان احساس کمبود میکنند. باید این افراد را قبل از اینکه لطمهای به شما بزنند، از زندگیتان بیرون کنید. ضربالمثلی میگوید، "چه فایده اگر باهوشترین فرد هیات مدیره، در هیات مدیره اشتباه عضو باشد" به عبارت دیگر، شما باید دور و برتان را از افراد همفکری پر کنید که در مسیر موفقیت گام برمی دارند، کسانی که دائماً در جستوجوی راههایی برای ارتقای زندگیشان هستند. با این کار، انگیزه پیدا میکنید که شخص بهتری باشید. معاشرت با افراد راحت طلب تنها شما را به بن بست زندگی میکشاند.
۴. ترس
برای بعضیها غلبه بر ترس مشکل است. ترس از شکست، ترس از احمق جلوه کردن، ترس از مورد تمسخر بودن. قبل از هر چیز باید گفت، ترس تماماً در ذهن شماست. بله، شاید در دورهی راهنمایی، هم کلاسیهایتان به خاطر خرابکاری در یک کنفرانس یا سخنرانی به شما خندیده باشند، اما آنها فقط ۱۲ سالشان بود. حقیقت این است که هیچ غریبهای در دنیای واقعی آنقدر به شما اهمیت نمیدهد که تمرکزش را روی شرمنده کردنتان بگذارد. این واقعیت که از افکار دیگران دربارهی خودتان میترسید، نشان میدهد آنقدر سرسخت هستید که ترس را پس بزنید و ایدههایتان را مطرح کنید. و دربارهی ترس از شکست: همه شکست میخورند. افراد موفق هم خیلی وقتها شکست میخورند اما تسلیم نمیشوند. آنها از شکستهایشان درس میگیرند و از آن سکوی پرتابی به موفقیت میسازند.
۵. منفی بودن
منفی بودن ترکیبی از احاطه شدن با افراد سمی و ترس از شکست است. افراد سمی به الهام و اشتیاق شما برای یک ایده ارزش نمیگذارند و اشتیاق را در شما میکشند. ترس از عملکرد و اجرای بد، شما را از اوج تلاشتان در هر دقیقه باز میدارد. این دو عامل قوی منفی با هم ترکیب میشوند و غولی برای اتلاف وقت و انرژی شما میسازند. وسواس نداشته باشید که اگر کارها غلط پیش برود چه میشود؛ تصور کنید زندگیتان چقدر شگفتانگیز خواهد بود اگر همه چیز درست پیش برود.
۶. چسبیدن به گذشته و آینده
چسبیدن به گذشته یعنی گناه. چسبیدن به آینده یعنی اضطراب. هر دوی اینها اتلاف وقت است. شما نمیتوانید به گذشته برشد، پس چسبیدن به اشتباههای گذشته فایدهای ندارد. بله، همیشه باید از اشتباههای گذشته، درس بگیرید و بیشترین تلاشتان را به اجتناب از این اشتباهات در آینده معطوف کنید.
از سوی دیگر، چسبیدن به آینده مثل پیشگویی است: اگر تمام مدت را با نگرانی شکست در آینده به جای آماده کردن خود برای آینده بگذرانید، وقتی آینده تبدیل به امروز شود، آماده نخواهید بود و به احتمال زیاد شکست میخورید. مثلاً یک دانش آموز دبیرستانی را تصور کنید که تمام شب از ترس خراب کردن امتحان بیدار بماند. با این کار واقعاً ممکن است در امتحان نمره نیاورد چون از نخوابیدن شب گذشته خسته بوده است.
۷. وضعیت دنیا
شما احتمالاً این نیایش آرام بخش را شنیدهاید:
"پروردگارا به من آرامشی عطا کن
تا بپذیرم آنچه را نمیتوانم تغییر دهم؛
به من جراتی عطا کن
تا تغییر دهم آنچه را میتوانم تغییر دهم؛
و دانایی عطا کن
که تفاوت این دو را تشخیص دهم."
بله، این روزها خیلی چیزها در دنیا اشتباه پیش میروند، اما منطقی نیست که بگذارید این حوادث شما را پائین بکشند و در زندگی، شکستتان دهند. حتماً چیزهایی در زندگیتان وجود دارند که آرزو دارید میتوانستید تغییرشان دهید، اما نمیتوانید. بگذارید این چیزها کارشان را انجام دهند و شما هم روی کارهایی تمرکز کنید که میتوانید انجام دهید تا دنیا جای بهتری باشد. حتی اگر این کارها، تأثیر کوچکی در جامعهتان داشته باشد، شما سهم خودتان را برای بهبود دنیای اطرافتان میپردازید. با این کار، زندگی خودتان را هم بهبود میبخشید.
منبع: لایف هک
ترجمه: بازده
۰