ناگفتههای ورزشی آیتالله از زبان محافظ شخصیاش
کد خبر :
۳۲۴۴۷
بازدید :
۱۰۲۸۲
تماشاگران امروز نوشت: محمد جمعهای میگوید حاجآقا با علی پروین رابطه ویژهای داشت اما پرسپولیسی نبود. علاقهمند به شنا و کوهنوردی بود و برای شادی جامعه ارزش بسیاری قائل میشد؛ برای همین هم روز بازی ایران و استرالیا اصرار کرد که به خیابان و میان مردم برویم.
محمد جمعهاي؛ او بيشك يكي از نزديكترينها به آيتالله هاشمي رفسنجاني بوده است.
سالهاي سال در مقام محافظ، كنار او بوده و بعد از بازنشستگي هم اينقدر نزديك بوده كه در مراسم شست و شوي پيكر آيتا... و بعد تدفين ايشان، در حلقه اصلي نزديكان باشد. او كه حالا چندسالي است يكي از اعضاي هيأتمديره مؤسسه پيشكسوتان پرسپوليس است، در گفتوگويي با تماشاگران امروز از مرحوم هاشمي رفسنجاني و علايق ورزشي ايشان گفته است. درباره شايعه پرسپوليسي بودن آيتا... و ...
شما هميشه كنار آيتا... هاشمي بوديد و حتي تا آخرين لحظه كنار جنازه ايشان حضور داشتيد. ميخواستيم از علايق ورزشي و فوتبالي آقاي هاشمي بگوييد. آقاي فداحسين مالكي مصاحبهاي كردند و گفتند آقاي هاشمي پرسپوليسي بودند. درست است؟
خب اين را ميدانيد كه همه بچه بامرامها پرسپوليسي هستند! ولي حاج آقا كلاً اهل فوتبال نبودند. زماني هم كه در زندان بودند اينطور كه خودشان هميشه ميگفتند و در خاطراتشان هم آمده است، واليبال بازي ميكردهاند.
ولي رابطهاي خيلي صميمي با علي پروين داشتند و علي پروين هم كه پرسپوليسي است!
علي پروين از جمع فوتباليها اولين نفري بود كه بعد از فوت آقاي هاشمي به جماران آمد. اين نشان ميدهد كه علي آقا علاقه زيادي به حاج آقا داشته است. اين رابطه را از قديم داشتند و بحث امروز و ديروز نيست.
اين رابطه دو طرفه نبوده؟ گفتيد حاج آقا خيلي فوتبالي نبودند؟
فوتبال اگر باعث شادي مردم ميشد، خيلي دوستش داشتند. يادم است بعد از بازي ايران و استراليا ايشان اصرار داشتند برويم به خيابان. ميخواستند از دل شلوغي جمعيت برگرديم جماران. من گفتم با اين شلوغي خيابانها امكانپذير نيست. حاج آقا از خوشحالي مردم بسيار خوشحال میشدند و اين خوشحالي غيرقابل وصف بود. حاجآقا هميشه از خوشحالي مردم و موفقيت در ورزش و صعود به جامجهاني خوشحال ميشدند. اين خوشحالي و شادي را ميتوانستيم در چهره و چشمهاي حاج آقا ببينيم. كلاً آدمي بودند كه دوست داشتند مردم خوشحال و در رفاه و آرامش باشند.
يكي از شاخصههاي مهم دولت سازندگي، سرمايهگذاري در ورزش قهرماني بود. به نظر حاج آقا يكي از شاخصههاي پيشرفت را ورزش ميدانستند. درست است؟
دقيقاً همينطور است. حاج آقا پيگير پيشرفت ورزش بودند. عابديني و محلوجی را وارد ورزش و پرسپوليس كردند و مديران قدرتمند براي استقلال آوردند تا هزينه كنند. در رشتههاي ديگر هم ببينيد چه مديران اقتصادي مهمي وارد شدند. از واليبال، بسكتبال و... در آن سالها ورزشمان پيشرفت زيادي كرد. مدالهاي مهمي هم گرفتيم. حتي به طلاي المپيك رسيديم.
اين سالهاي آخر هم كه ايشان در مجمع بودند، ديدارهايشان با ورزشيها قطع نميشد.
من بعد از اينكه بازنشسته شدم، ملاقاتهاي ورزشي حاج آقا را هماهنگ ميكردم. به همين بهانه در جلسات هم حضور داشتم. هم سعادت ديدار حاج آقا را داشتم و هم ورزشيها ارتباطشان با ايشان قطع نميشد. تا همين دو هفته قبل هم ملاقاتها ادامه داشت. يك خاطره هم از آقاي فتحا...زاده بگويم... آقاي فتحا...زاده مدير استقلال كه بود، گير داد ميخواهد حاج آقا را ببيند. قرار گذاشتيم اما بدون اينكه به من بگويد، چند تا لباس استقلال را با خود آورده بود كه تقديم حاج آقا كند. من وقتي متوجه شدم، اجازه اين كار را ندادم. وقتي نگذاشتند پيش حاج آقا رفتيم فتحا...زاده گفت، جمعهاي پرسپوليسي است و نگذاشتند لباسهاي استقلال را كه براي شما آوردهايم تقديم كنيم. حاج آقا گفتند با لباسها چه كار كرديد؟ گفتم لباسها را دادم آبدارخانه! حاج آقا خنديدند، آقاي فتحا...زاده هم سرخ شد اما چيزي نگفت!
درست است كه آيتا... خيلي اهل شنا و كوهنوردي بودند؟
بله. حاج آقا حداقل هفتهاي يكبار شنا ميكردند و هر روز از تردميل استفاده ميكردند. ایشان چنان از پلهها بالا میرفتند که ما جوانترها کم میآوردیم. برنامه كوه را كه قبلاً داشتند ولي اين مدت اخير كمتر شده بود. يكبار هم كوه توچال را تا قله هفتم پياده رفتيم و صبحانهاي با حضور آقاي يزدانيخرم و مرحوم ملايري كه مسئول تلهكابين توچال بودند، خورديم و برگشتيم.
آن زمان دوره رياستجمهوري آقاي هاشمي بود؟
دقيقاً بعد از دوره هشت ساله ايشان بود.
وقتي خبر فوت ايشان را شنيديد، چه واكنشي داشتيد؟
اصلاً باورم نميشد چنين اتفاقي براي حاج آقا بيفتد. خانه كاظم سيدعليخاني بودم كه خبر دادند حاج آقا را به بيمارستان بردهاند. همانجا به علي پروين گفتم آقاي هاشمي حالشان بد است. آن زمان نفهميدم چطوري در عرض پنج دقيقه از ظفر خودم را به ميدان تجريش رساندم و رفتم بالاي سر حاج آقا. وقتي رسيدم داشتند ايشان را احيا ميكردند. ولي نشد.
علي پروين علاقه زيادي به آقاي هاشمي داشت و حتي او را مدل كوچكشده حاج آقا در فوتبال ميدانستند. به نظر شما كه با هر دو نفر در ارتباط بوديد، اين تمثيل، به واقعيت نزديك است؟
آقاي هاشمي شجاعت زيادي داشت. يك مبارز بود. در سياست نظير نداشت. فوتباليهاي زيادي سعي ميكردند در گفتارشان اينگونه باشند. امير قلعهنويي هم در چند ديدار ما حضور داشت. خيلي هم ارادت به حاج آقا نشان ميداد. به نظر من از نظر سلطان بودن ميتوان وجه تشابهي بين اين پروين و حاج آقا قائل شد. علي پروين سلطان فوتبال ايران بود و آيتا... هاشمي، سلطان سياست.
بعد از دوران زندان، حاجآقا واليبال بازي ميكردند؟
وقتي ايشان وارد سياست و نظام شدند بيشتر به شنا و كوهنوردي ميپرداختند و شناگر ماهري بودند.
نظرتان درباره برخورد مردم با درگذشت حاجآقا و آن زمان كه شما ايشان را در خاك گذاشتيد چه بود؟
من آن سه روز در شوك بودم و نميفهميدم چه كار ميكنم و چه ميخورم. وقتي داشتيم ايشان را ميشستيم، آنقدر زيبا خوابيده بودند كه هر زمان احساس ميكرديم ايشان الان بيدار ميشوند و فقط خودشان را الكي به مردن زدهاند. درباره تشييع جنازه هم معتقدم مردم قدرشناس ایران مزد خوبي به ايشان دادند.
محمد جمعهاي؛ او بيشك يكي از نزديكترينها به آيتالله هاشمي رفسنجاني بوده است.
سالهاي سال در مقام محافظ، كنار او بوده و بعد از بازنشستگي هم اينقدر نزديك بوده كه در مراسم شست و شوي پيكر آيتا... و بعد تدفين ايشان، در حلقه اصلي نزديكان باشد. او كه حالا چندسالي است يكي از اعضاي هيأتمديره مؤسسه پيشكسوتان پرسپوليس است، در گفتوگويي با تماشاگران امروز از مرحوم هاشمي رفسنجاني و علايق ورزشي ايشان گفته است. درباره شايعه پرسپوليسي بودن آيتا... و ...
شما هميشه كنار آيتا... هاشمي بوديد و حتي تا آخرين لحظه كنار جنازه ايشان حضور داشتيد. ميخواستيم از علايق ورزشي و فوتبالي آقاي هاشمي بگوييد. آقاي فداحسين مالكي مصاحبهاي كردند و گفتند آقاي هاشمي پرسپوليسي بودند. درست است؟
خب اين را ميدانيد كه همه بچه بامرامها پرسپوليسي هستند! ولي حاج آقا كلاً اهل فوتبال نبودند. زماني هم كه در زندان بودند اينطور كه خودشان هميشه ميگفتند و در خاطراتشان هم آمده است، واليبال بازي ميكردهاند.
ولي رابطهاي خيلي صميمي با علي پروين داشتند و علي پروين هم كه پرسپوليسي است!
علي پروين از جمع فوتباليها اولين نفري بود كه بعد از فوت آقاي هاشمي به جماران آمد. اين نشان ميدهد كه علي آقا علاقه زيادي به حاج آقا داشته است. اين رابطه را از قديم داشتند و بحث امروز و ديروز نيست.
اين رابطه دو طرفه نبوده؟ گفتيد حاج آقا خيلي فوتبالي نبودند؟
فوتبال اگر باعث شادي مردم ميشد، خيلي دوستش داشتند. يادم است بعد از بازي ايران و استراليا ايشان اصرار داشتند برويم به خيابان. ميخواستند از دل شلوغي جمعيت برگرديم جماران. من گفتم با اين شلوغي خيابانها امكانپذير نيست. حاج آقا از خوشحالي مردم بسيار خوشحال میشدند و اين خوشحالي غيرقابل وصف بود. حاجآقا هميشه از خوشحالي مردم و موفقيت در ورزش و صعود به جامجهاني خوشحال ميشدند. اين خوشحالي و شادي را ميتوانستيم در چهره و چشمهاي حاج آقا ببينيم. كلاً آدمي بودند كه دوست داشتند مردم خوشحال و در رفاه و آرامش باشند.
يكي از شاخصههاي مهم دولت سازندگي، سرمايهگذاري در ورزش قهرماني بود. به نظر حاج آقا يكي از شاخصههاي پيشرفت را ورزش ميدانستند. درست است؟
دقيقاً همينطور است. حاج آقا پيگير پيشرفت ورزش بودند. عابديني و محلوجی را وارد ورزش و پرسپوليس كردند و مديران قدرتمند براي استقلال آوردند تا هزينه كنند. در رشتههاي ديگر هم ببينيد چه مديران اقتصادي مهمي وارد شدند. از واليبال، بسكتبال و... در آن سالها ورزشمان پيشرفت زيادي كرد. مدالهاي مهمي هم گرفتيم. حتي به طلاي المپيك رسيديم.
اين سالهاي آخر هم كه ايشان در مجمع بودند، ديدارهايشان با ورزشيها قطع نميشد.
من بعد از اينكه بازنشسته شدم، ملاقاتهاي ورزشي حاج آقا را هماهنگ ميكردم. به همين بهانه در جلسات هم حضور داشتم. هم سعادت ديدار حاج آقا را داشتم و هم ورزشيها ارتباطشان با ايشان قطع نميشد. تا همين دو هفته قبل هم ملاقاتها ادامه داشت. يك خاطره هم از آقاي فتحا...زاده بگويم... آقاي فتحا...زاده مدير استقلال كه بود، گير داد ميخواهد حاج آقا را ببيند. قرار گذاشتيم اما بدون اينكه به من بگويد، چند تا لباس استقلال را با خود آورده بود كه تقديم حاج آقا كند. من وقتي متوجه شدم، اجازه اين كار را ندادم. وقتي نگذاشتند پيش حاج آقا رفتيم فتحا...زاده گفت، جمعهاي پرسپوليسي است و نگذاشتند لباسهاي استقلال را كه براي شما آوردهايم تقديم كنيم. حاج آقا گفتند با لباسها چه كار كرديد؟ گفتم لباسها را دادم آبدارخانه! حاج آقا خنديدند، آقاي فتحا...زاده هم سرخ شد اما چيزي نگفت!
درست است كه آيتا... خيلي اهل شنا و كوهنوردي بودند؟
بله. حاج آقا حداقل هفتهاي يكبار شنا ميكردند و هر روز از تردميل استفاده ميكردند. ایشان چنان از پلهها بالا میرفتند که ما جوانترها کم میآوردیم. برنامه كوه را كه قبلاً داشتند ولي اين مدت اخير كمتر شده بود. يكبار هم كوه توچال را تا قله هفتم پياده رفتيم و صبحانهاي با حضور آقاي يزدانيخرم و مرحوم ملايري كه مسئول تلهكابين توچال بودند، خورديم و برگشتيم.
آن زمان دوره رياستجمهوري آقاي هاشمي بود؟
دقيقاً بعد از دوره هشت ساله ايشان بود.
وقتي خبر فوت ايشان را شنيديد، چه واكنشي داشتيد؟
اصلاً باورم نميشد چنين اتفاقي براي حاج آقا بيفتد. خانه كاظم سيدعليخاني بودم كه خبر دادند حاج آقا را به بيمارستان بردهاند. همانجا به علي پروين گفتم آقاي هاشمي حالشان بد است. آن زمان نفهميدم چطوري در عرض پنج دقيقه از ظفر خودم را به ميدان تجريش رساندم و رفتم بالاي سر حاج آقا. وقتي رسيدم داشتند ايشان را احيا ميكردند. ولي نشد.
علي پروين علاقه زيادي به آقاي هاشمي داشت و حتي او را مدل كوچكشده حاج آقا در فوتبال ميدانستند. به نظر شما كه با هر دو نفر در ارتباط بوديد، اين تمثيل، به واقعيت نزديك است؟
آقاي هاشمي شجاعت زيادي داشت. يك مبارز بود. در سياست نظير نداشت. فوتباليهاي زيادي سعي ميكردند در گفتارشان اينگونه باشند. امير قلعهنويي هم در چند ديدار ما حضور داشت. خيلي هم ارادت به حاج آقا نشان ميداد. به نظر من از نظر سلطان بودن ميتوان وجه تشابهي بين اين پروين و حاج آقا قائل شد. علي پروين سلطان فوتبال ايران بود و آيتا... هاشمي، سلطان سياست.
بعد از دوران زندان، حاجآقا واليبال بازي ميكردند؟
وقتي ايشان وارد سياست و نظام شدند بيشتر به شنا و كوهنوردي ميپرداختند و شناگر ماهري بودند.
نظرتان درباره برخورد مردم با درگذشت حاجآقا و آن زمان كه شما ايشان را در خاك گذاشتيد چه بود؟
من آن سه روز در شوك بودم و نميفهميدم چه كار ميكنم و چه ميخورم. وقتي داشتيم ايشان را ميشستيم، آنقدر زيبا خوابيده بودند كه هر زمان احساس ميكرديم ايشان الان بيدار ميشوند و فقط خودشان را الكي به مردن زدهاند. درباره تشييع جنازه هم معتقدم مردم قدرشناس ایران مزد خوبي به ايشان دادند.
۰