زنی که مرگ را شرمنده کرد و بعد جان داد!
زن جوانی که داستان مبارزهاش با سرطان روده را در وبلاگی با خوانندگان به اشتراک میگذاشت، تنها چند روز بعد از این که به خاطر شجاعتش در مبارزه با این بیماری مورد تقدیر قرار گرفت، از دنیا رفت.
کد خبر :
۳۳۷۷۹
بازدید :
۴۶۷۷
زن جوانی که داستان مبارزهاش با سرطان روده را در وبلاگی با خوانندگان به اشتراک میگذاشت، تنها چند روز بعد از این که به خاطر شجاعتش در مبارزه با این بیماری مورد تقدیر قرار گرفت، از دنیا رفت.
روزنامه ایران نوشت: «بهار سال گذشته پزشکان به هانا لیسون ۲۰ ساله اعلام کردند که به سرطان مبتلاست. آنها گفتند که بیماریاش از نوع پیشرونده تهاجمی است؛ بیماری که در نهایت تا رودههای هانا نیز پخش شد.
مجله ساوسپورت گزارش داد که این دختر شجاع چند روز پس از این که در جشنی محلی مدال قهرمان قهرمانان را به گردن آویخت، از دنیا رفت و خانواده و دوستانش را عزادار کرد. شعار این جایزه این است: «این جایزه تقدیم آدمهایی میشود که دنیا را وسیعتر میبینند و با نگاه خود باعث میشوند تا جوامع جاهای بهتری برای زندگی کردن باشند.»
همان سال هانا تصمیم گرفته بود که تابستان را به سفر دور ایالات متحده امریکا برود امّا بهار اتفاق دیگری افتاد. تنها سه هفته پیش از شروع سفر، پزشکان به او خبر دادند که گرفتار سرطان شده است. بهاری که برای خیلی از آدمها میتوانست همان لحظه به خزان تبدیل بشود امّا هانا فرق داشت.
هانا تصمیم دیگری گرفت. او تصمیم گرفت مسیر مبارزهاش با سرطان را در وبلاگش با دیگران به اشتراک بگذارد و به افراد بیماری چون خودش روحیه بدهد تا ناامید نشوند. او در یکی از پستهایش نوشت: «من تمام تلاشم را میکنم تا افراد را نسبت به این بیماری آگاه کنم. سرطان در کمین همه آدمها هست. هدف من افزایش آگاهی درباره سرطان به طور عمومی و سرطان روده به طور خاص بود. لطفاً اگر نشانههایی دال بر ابتلا به این بیماری را در خودتان دیدید، حتماً به پزشک مراجعه کنید. هر چه زودتر بروید، احتمال موفقیت بیشتر است.»
این دختر شجاع هر روز از مبارزهاش با طرفدارانش سخن میگفت. در کلمات او اعتماد به نفس موج میزد؛ حتی وقتی که برای نخستین جلسه شیمیدرمانی موهای زیبایش را تراشید، ویدئو تراشیدن موهایش را به اشتراک گذاشت. او میخواست نشان دهد که کنترل بیماری در دستهایش است.
چند ماه پس از شروع بیماری پزشکان خبر خوبی به او دادند. آنها گفتند که تومورهای او در حال نابودی هستند. خبری که هانا را به بهبودی کامل خوشبین کرد امّا مدتی بعد هانا این پست را به اشتراک گذاشت: «امروز خبرهای فوقالعاده بدی دریافت کردم. دیگر توان ندارم.»
یک روز بعد از فوت او در صفحه اجتماعیاش این متن منتشر شد: «با غم و اندوه فراوان به اطلاع میرسانم که هانا چشمهایش را بست و از این دنیا رفت. هانای شجاع ما دیروز در مبارزه با سرطان شکست خورد. او با آرامشی مثال زدنی در خانه و در کنار اعضای خانوادهاش از دنیا رفت. هانا تمام تلاشش را برای شکست این بیماری به کار گرفت امّا نتیجه به گونهای دیگر رقم خورد. همه ما به این دختر افتخار میکنیم و تلاش میکنیم راهش را ادامه بدهیم. از همه شما که در مسیر مبارزه هانا با بیماریاش همراه او بودید و حمایتش کردید سپاسگزاریم.»
هزاران نفر از افرادی که او را در شبکههای اجتماعی دنبال میکردند با شنیدن این خبر برایش آرزوی آرامش کردند. یکی از آنها به نام آندریا نوشته است: «در آرامش بخواب بانوی قوی، شجاع و زیبای ما.» دیگری به نام دیوید مینویسد: «او خانم جوان الهامبخش برای خیلی از آدمهای این جهان بود. خیلی از ماها زندگی میکنیم و به سالمندی میرسیم امّا تأثیری از خودمان در زندگی دیگران بر جای نمیگذاریم.» لیز مینویسد: «خوبها زودتر گلچین میشوند و از این دنیا میروند.»
هانا در یکی از آخرین پستهایش و دو هفته قبل از مرگش نوشته بود: «دارم این مبارزه را میبازم. پزشکان تصمیم گرفتهاند که شیمیدرمانی را متوقف کنند. من تمام تلاشم را کردم امّا خط پایان نزدیک است. من و خانوادهام در شرایط روحی خوبی به سر نمیبریم. پس لطفاً به حریم ما در این روزهای سخت احترام بگذارید. شاید اگر توانی داشتم دوباره مطلبی بنویسم.» او در ۲۳ ماه دسامبر ۲۰ سالگیاش را جشن گرفته بود و از طرفداران و دوستانش خواسته بود که چیزی برایش ننویسند. او نوشته بود: «چیز دیگری برای گفتن وجود ندارد.»
از روزی که هانا تصمیم گرفت تا مبارزهاش با سرطان را با دیگران به اشتراک بگذارد بالغ بر ۸۰ هزار نفر از وبلاگ او بازدید کردند و همراهش شدند. این دختر شجاع و مبارز از صفحات اجتماعیاش استفاده میکرد تا آگاهی درباره سرطان را میان مردم افزایش دهد و به افراد جوان بگوید که سرطان فقط برای دوران سالمندی نیست.»
روزنامه ایران نوشت: «بهار سال گذشته پزشکان به هانا لیسون ۲۰ ساله اعلام کردند که به سرطان مبتلاست. آنها گفتند که بیماریاش از نوع پیشرونده تهاجمی است؛ بیماری که در نهایت تا رودههای هانا نیز پخش شد.
همان سال هانا تصمیم گرفته بود که تابستان را به سفر دور ایالات متحده امریکا برود امّا بهار اتفاق دیگری افتاد. تنها سه هفته پیش از شروع سفر، پزشکان به او خبر دادند که گرفتار سرطان شده است. بهاری که برای خیلی از آدمها میتوانست همان لحظه به خزان تبدیل بشود امّا هانا فرق داشت.
هانا تصمیم دیگری گرفت. او تصمیم گرفت مسیر مبارزهاش با سرطان را در وبلاگش با دیگران به اشتراک بگذارد و به افراد بیماری چون خودش روحیه بدهد تا ناامید نشوند. او در یکی از پستهایش نوشت: «من تمام تلاشم را میکنم تا افراد را نسبت به این بیماری آگاه کنم. سرطان در کمین همه آدمها هست. هدف من افزایش آگاهی درباره سرطان به طور عمومی و سرطان روده به طور خاص بود. لطفاً اگر نشانههایی دال بر ابتلا به این بیماری را در خودتان دیدید، حتماً به پزشک مراجعه کنید. هر چه زودتر بروید، احتمال موفقیت بیشتر است.»
این دختر شجاع هر روز از مبارزهاش با طرفدارانش سخن میگفت. در کلمات او اعتماد به نفس موج میزد؛ حتی وقتی که برای نخستین جلسه شیمیدرمانی موهای زیبایش را تراشید، ویدئو تراشیدن موهایش را به اشتراک گذاشت. او میخواست نشان دهد که کنترل بیماری در دستهایش است.
چند ماه پس از شروع بیماری پزشکان خبر خوبی به او دادند. آنها گفتند که تومورهای او در حال نابودی هستند. خبری که هانا را به بهبودی کامل خوشبین کرد امّا مدتی بعد هانا این پست را به اشتراک گذاشت: «امروز خبرهای فوقالعاده بدی دریافت کردم. دیگر توان ندارم.»
یک روز بعد از فوت او در صفحه اجتماعیاش این متن منتشر شد: «با غم و اندوه فراوان به اطلاع میرسانم که هانا چشمهایش را بست و از این دنیا رفت. هانای شجاع ما دیروز در مبارزه با سرطان شکست خورد. او با آرامشی مثال زدنی در خانه و در کنار اعضای خانوادهاش از دنیا رفت. هانا تمام تلاشش را برای شکست این بیماری به کار گرفت امّا نتیجه به گونهای دیگر رقم خورد. همه ما به این دختر افتخار میکنیم و تلاش میکنیم راهش را ادامه بدهیم. از همه شما که در مسیر مبارزه هانا با بیماریاش همراه او بودید و حمایتش کردید سپاسگزاریم.»
هزاران نفر از افرادی که او را در شبکههای اجتماعی دنبال میکردند با شنیدن این خبر برایش آرزوی آرامش کردند. یکی از آنها به نام آندریا نوشته است: «در آرامش بخواب بانوی قوی، شجاع و زیبای ما.» دیگری به نام دیوید مینویسد: «او خانم جوان الهامبخش برای خیلی از آدمهای این جهان بود. خیلی از ماها زندگی میکنیم و به سالمندی میرسیم امّا تأثیری از خودمان در زندگی دیگران بر جای نمیگذاریم.» لیز مینویسد: «خوبها زودتر گلچین میشوند و از این دنیا میروند.»
هانا در یکی از آخرین پستهایش و دو هفته قبل از مرگش نوشته بود: «دارم این مبارزه را میبازم. پزشکان تصمیم گرفتهاند که شیمیدرمانی را متوقف کنند. من تمام تلاشم را کردم امّا خط پایان نزدیک است. من و خانوادهام در شرایط روحی خوبی به سر نمیبریم. پس لطفاً به حریم ما در این روزهای سخت احترام بگذارید. شاید اگر توانی داشتم دوباره مطلبی بنویسم.» او در ۲۳ ماه دسامبر ۲۰ سالگیاش را جشن گرفته بود و از طرفداران و دوستانش خواسته بود که چیزی برایش ننویسند. او نوشته بود: «چیز دیگری برای گفتن وجود ندارد.»
از روزی که هانا تصمیم گرفت تا مبارزهاش با سرطان را با دیگران به اشتراک بگذارد بالغ بر ۸۰ هزار نفر از وبلاگ او بازدید کردند و همراهش شدند. این دختر شجاع و مبارز از صفحات اجتماعیاش استفاده میکرد تا آگاهی درباره سرطان را میان مردم افزایش دهد و به افراد جوان بگوید که سرطان فقط برای دوران سالمندی نیست.»
۰