مرتضی حیدری؛ از مجریگری تا ازدواج با خانم دکتر
نیاز به ورق زدن دقیق رزومه کاری مرتضی حیدری نیست. همین مقدار یادآوری کافی است که حتی اگر کسی مشی سیاسی اش را قبول نداشته باشد، نمی تواند منکر توانایی او در اجرا شود. این مجری خونسرد بدون بالا بردن صدا و بی آنکه مغلوب هیجان شود، بلد است مهمانش را «محترمانه» به چالش بکشد. حیدری با اتکا به این توانایی در بازه تبلیغات انتخابات سال 84 تبدیل به چهره تلویزیون شد.
کد خبر :
۳۷۴۹۵
بازدید :
۳۹۷۱۰
نیاز به ورق زدن دقیق رزومه کاری مرتضی حیدری نیست. همین مقدار یادآوری کافی است که حتی اگر کسی مشی سیاسی اش را قبول نداشته باشد، نمی تواند منکر توانایی او در اجرا شود. این مجری خونسرد بدون بالا بردن صدا و بی آنکه مغلوب هیجان شود، بلد است مهمانش را «محترمانه» به چالش بکشد. حیدری با اتکا به این توانایی در بازه تبلیغات انتخابات سال 84 تبدیل به چهره تلویزیون شد.
به گزارش العالم، مرتضی حیدری ۲۷ خرداد ۱۳۴۷ در تهران به دنیا آمد. او مجری، مصاحبه کننده و گویندهٔ اخبارتلویزیون رسمی جمهوری اسلامی ایران است. حیدری بیشتر بدلیل اجرای برنامه «گفتگوی ویژهٔ خبری» در شبکهٔ دوم سیما معروف شد.
حیدری در مهر ماه ۱۳۸۸ در یک سفر جنجالی از ایران خارج شد که توجه رسانههای ایرانی را به خود جلب کرد. وی در مصاحبهای تلویزیونی اعلام کرد که در خارج از ایران مشغول ادامه تحصیل است.وی دانشآموخته مقطع کارشناسی در رشته فیزیوتراپی از دانشگاه تهران و مقطع DBAA در رشته مدیریت است.طی سالهای اخیر شایعات زیادی در خصوص اختلاس و پناهندگی مطرح شد که وی در مصاحبهای تمام این شایعات را منکر شد.مرتضی حیدری با آن مصاحبههای معروفش با رئیسجمهور و آن لبخندهای معروفترش در مقابل پاسخهای احمدینژاد، به طور بالقوه پتانسیل تبدیل شدن به تیتر اخبار را داشت، چه برسد به اینکه یکی از این مصاحبهها بعد از ماجرای قهر ۱۱ روز رئیس دولت باشد و این بار بر خلاف دفعات قبل، حتی اصولگرایان و دوستان سابق رئیسجمهور نیز از او انتظار پرسیدن سوالات چالشی داشته باشند.
مصاحبه آخر حیدری با رئیسجمهور خیلیها را علیه او شوراند. انتظار چالش با رئیسجمهور در فضایی که حتی روی تلویزیون هم به روی او باز شده بود و تقریباً همهروزه شاهد تکهپرانیهای برخی بخشهای خبری به دولت بودیم، از سوی منتقدان چندان بیراه نبود، اما به هر حال شاید حیدری نیز معذوریتهایی داشت که باید مورد توجه قرار میگرفت.
البته در این مدت شائبهها و شایعههای متعدد دیگری نیز در ارتباط با حیدری در برخی رسانهها مطرح شد و شاید یکی از عوامل مجاب شدن وی به گفتوگو هم همین مسئله بود، که «گاهی اوقات سکوت حمل بر صحت میشود».
در این مصاحبه هدفمان این بود که با صراحت هر آنچه که در گوشه و کنار در مورد حیدری گفته میشود را به او بگوییم و پاسخهای او را بشنویم، همین کار را هم کردیم.
او هنگام برداشتن برگه های داخل گلدان و با دیدن دو برگه چسبیده به هم، آنها را به داخل گلدان برگرداند و برگه ای دیگر گرفت و همین امر، باعث اعتراض برخی از ستادهای نامزدها شده و موضوع تقلب مجری را مطرح کردند. در حالیکه او کاری عادی را انجام داد و بخاطر درآوردن دو برگه، باید آنها را برمی گرداند و قرعه ای جدید را بر می داشت .
مرتضی حیدری در سن ۴۵ سالگی ازدواج کرد. همسر او زهره کاظمی نام دارد. خانم کاظمی دکتر متخصص زنان می باشد و اهل سیستان و بلوچستان است.
دکتر زهره کاظمی نیز با بیان این که اهل استان سیستان و بلوچستان است گفت: خانم دکتر مظاهری که در یکی از دانشگاه های فرانسه درس می خواندند و با آقای حیدری آشنایی داشتند ایشان را به من معرفی کردند. خوشبختانه آقا مرتضی در کارهایم خیلی به من کمک می کند. چون درس های من در حال حاضر خیلی سنگین است و مسوولیت هایم بیشتر شده است.
یکی از گفتگوهای مرتضی حیدری:
«من اگر اعتباری در میان مردم و همکاران رسانهای کسب کردهام، از رهگذر گفتوگوی ویژه خبری بوده است و وظیفه حرفهای حکم میکند، آن را برای همین برنامه صرف کنم.»
آقای حیدری شما مجری برنامه «گفتوگوی ویژه خبری» هستید و شاید بتوان گفت که مردم این برنامه را به نام شما میشناسند، به عنوان اولین سوال میخواهم بدانم از نظر شما ویژه بودن یک گفتوگو به چیست؟
گفتوگوی ویژه خبری از اول این اسم را نداشت، در ابتدای تاسیس نام آن گزارش خبری بود. بعد از یک مدت نام آن به مصاحبه ویژه و بعدتر به گزارش ویژه تغییر یافت. از آبان ۷۸ که برنامه راه افتاد فکر میکنم حدودا ۶-۷ ماهی طول کشید که ما اسامی مختلفی را برای این برنامه امتحان کنیم تا به این اسم رسیدیم. در مورد نامها و معانی بحثهای زیادی صورت گرفت، نام انتخاب شده باید با اهدافی که ما از این برنامه داشتیم، مطابقت میداشت. «گفتوگوی ویژه خبری» در نهایت انتخاب شد به این دلیل که اولاً ما اصرار داشتیم گفتوگو حتماً باید خبری باشد. یعنی اصرار داشتیم طوری باشد که مخاطب منتظر بررسی مهمترین اتفاق خبری روز در برنامه هر شب ما باشد. بر کلمه «گفتوگو» اصرار داشتیم به این دلیل که برنامه یک مصاحبه صرف نبود و در نهایت این برنامه از این جهت «ویژه» بود که نگاه خاص به موضوع مورد بحث میشد. شاید قبل از این برنامه، برنامه مشابهی در سازمان وجود نداشت، شاید که نه حتما چنین برنامهای وجود نداشت. معمولاً برنامهها از این جنس همه ضبطی بودند و در آنها همه چیز اعم از سوالات و جوابها از قبل مشخص بود. نکته دیگر این بود که ما سعی میکردیم در
هر موضوعی طرفین ماجرا را بیاوریم. حتی در خیلی از موارد اگر در برنامه به هر دلیل، یکی از طرفین نبودند، من سعی میکردم در جایگاه او بنیشینم، حتی اگر شخصاً نظرش را قبول نداشتم. این سه معیار معیارهای اساسی ما در گفتوگوی ویژه خبری بودند.
آقای حیدری، اتفاقی که طیّ برنامه گفتوگوی ویژه خبری افتاد این بود که یک مجری ویژه هم در صداوسیما معرفی شد، یعنی فضای خنثی برنامههای خبری با گفتوگوی ویژه شکسته شد و یک مجری به نام مرتضی حیدری در این فضا معرفی شد، معیارهای استاندارد برنامه را گفتید، شخص شما خودتان به عنوان یک مجری چه هدفی را در این برنامه دنبال میکردید؟ به عنوان مثال شخصاً در نوع اجرای خود، دغدغه برآورده شدن انتظارات مخاطب را دارید؟
بله حتما همینطور است، رسانه به مخاطبینش زنده است. اگر یک رسانهای قرار نباشد اعتماد مخاطبانش را جذب کند، حتماً تیر خلاص را به خودش زده است. مگر اینکه یک رسانه، برای خودش یک رسالتی متصوّر باشد که مستقل از مخاطبان باشد که البته در آن صورت هم دیگر نمیتوان نام آن را رسانه گذاشت، چرا که عملاً بیهویت شده است. یک سوال ساده امّا خیلی مهم وجود دارد؛ مردم چرا باید ما را نگاه کنند؟ من برای شما مثال ساده میزنم؛ شما فرض کنید پس از یک روز کاری یک مخاطب منزل میرود، در آن ساعت شب، حتی اگر به ماهواره هم دسترسی نداشته باشد، همین تلویزیون خودمان حدود ۱۵-۱۶ کانال دارد که تقریبا از ساعت ۷ تا ۱۲ شب در آن به صورت همزمان چندین سریال یا فیلم را از کانالهای مختلف میتوان دید. یعنی مخاطبی که حتی به اینترنت، روزنامه، ماهواره و سایر رسانههای دیگر هم دسترسی ندارد، فقط در تلویزیون و رادیوی خودمان، گزینههای متعددی را برای انتخاب دارد.
تا حالا پیش آمده که برای انجام یک مصاحبه و حفظ اعتبار خود بر سر نوع سؤالات و برخی محدودیتهایی که رسانه به هر دلیلی اعمال میکند، چانهزنی کنید تا مخاطبی که شما اعتبار خود را از او میدانید، تماشاگر یک مصاحبه خنثی و صوری نباشد؟ به عبارتی در تقابل میانِ اعتبار خودتان و محدودیتهای رسانه چقدر طرفِ اعتبار حرفهای خود ایستادهاید؟
میدانم منظورتان چیست، ولی باید به شما بگویم برخلاف آن چیزی که شما فکر میکنید دست ما برای طرح سوالات چالشی چندان هم باز نیست. اینکه من آروز دارم با دست باز مصاحبه کنم حتما دارم، خیلی هم دارم اما به رحال باید متوجه شرایط هم بود.
پیشتر در مصاحبهای از قول یکی از همکاران شما نقل شده بود که خود رییسجمهور انتخاب میکند که چه کسی با او مصاحبه کند، این موضوع صحت دارد؟
من از این موضوع اطلاعی ندارم، اما میدانم که بین سازمان و دفتر رییسجمهور یک هماهنگی بر سر این موضوع انجام میشود…
منظور من هم همان هماهنگی است که دفتر رییسجمهور انجام میدهد؟
بله، طبعاً سازمان و دفتر رییسجمهور هماهنگ میکنند که مصاحبه به لحاظ شکل و محتوا چگونه باشد. مجری هم بخشی از این است.
میتوانم بپرسم که چرا معمولاً اصرار دارند که شما مصاحبه را انجام دهید؟
رییسجمهور به موجب قانون اساسی بالاترین مقام اجرایی و نفر دوم کشور است، یعنی شان بالایی دارد. این شان ایجاب میکند موقعیتهایی که رییسجمهور در آن قرار میگیرد در شان آن مقام و منزلت باشد. این شامل همه چیز میشود، حتی مجری که قرار است در برابر رییسجمهور بنشیند. البته بنده یک کارمند ساده هستم اما شاید به علت سابقه طولانی در اینکار و انجام چند هزار مصاحبه و مقبولیت نسبی در بین مخاطبان، برای انجام این وظیفه انتخاب میشوم که البته از این جهت هم خیلی خوشحالم و از افتخارات حرفهایام محسوب میشود.
اما بعضیها میگویند چون به قول معروف شما بیشتر به رییسجمهور راه میدهید، یعنی وارد چالش نمیشوید و مماشات میکنید، همیشه این مصاحبهها را به شما میدهند، نظرتان در مورد این گمانهزنی چیست؟
نه قطعاً اینطور نیست، اصلاً چالش کردن یا نکردن با رییسجمهور دست من نیست! ضمن اینکه باز هم میخواهم به شان و جایگاه رییسجمهور تاکید کنم. در هیچ جای دنیا خبرنگاران بیمهابا با روسای جمهور مصاحیه نمیکنند. در همین آمریکا ملاحظه کنید اصلا اینطور نیست که یک خبرنگار هر سوالی که میخواهد از رییسجمهور بپرسد. در مصاحیههای مطبوعاتی و رادیوتلویزیونی هم قبل از ورود رئیسجمهور، مسوول جلسه اعلام میکند که مثلا فقط ۵ دقیقه وقت داریم و رییسجمهور فقط به دو سوال (گاهی حتی نام سوالکنندگان را هم اعلام میکند) جواب میدهند. یا رییسجمهور در برابر سوالی که نمیخواهد جواب بدهد به راحتی میگوید و کسی هم ناراحت نمیشود و ادامه نمیدهد. در هیچ جای دنیا خبرنگاران حق ندارند هر سوالی که دوست دارند از رییسجمهور بپرسند یا هر مطلبی که دوست دارند بنویسند که البته ای کاش این اجازه را داشتند و داشتیم و البته در عین حفظ احترام. انشاله.
انگار در حوزه مصاحبه با رئیسجمهور هم تمام سوالات و پاسخها در نهایت به یک جا ختم میشود، بهتر است از این موضوع هم بگذریم، در یکی دو هفته گذشته یک سایت (و به دنبال آن بعضی سایتها و روزنامههای دیگر) خبری در خصوص شما منتشر کرد، ایا آن خبر صحت داشت؟
در مورد من ؟!
بله !
یعنی اسم بنده را برده بود؟
نه ولی تلویحا منظورشان شما بودید.
موضوع چه بود؟
اینکه شما به علت ارتباط داشتن با متهمان پرونده بانکی اخیر، به عنوان مطلع به دادستانی احضار شده اید.
خوب پس قطعا منظورش من نبودهام.
چطور؟
چون تا آنجا که به من مربوط میشود بنده هرگز نه به دادستانی و نه هیچ مرجع قضایی، به هر عنوان احضار نشدهام و هیج ارتباطی هم با این موضوع نداشته ام.
پس منظور چه کسی بوده؟
عرض کردم اصلا اطلاعی ندارم. ولی علیالقاعده اخبار مربوط به دادستانی و پروندههای بانکی صرفا براساس اطلاعیههای رسمی دادستانی یا اظهارات مقامات قضایی، معتبر است.
حالا اگه منظورش شما بوده باشید چه؟
خب در آن صورت، رسانه مورد نظر دورغ گفته و نشر اکاذیب کرده است. در ادبیات حقوقی به این گونه اقدامات « نشر اکاذیب و تهمت و افترا به قصد تشویش اذهان عمومی» گفته میشود.
البته این شایعات و اتهامات هم لزوماً مربوط به الان و یا فقط بنده نیست. تا آنجا که به من مربوط میشود هیچ وقت بنا نداشتهام به این دروغها پاسخ بدهم اما از طرفی متاسفانه گاهی سکوت حمل بر صحت میشود، از سویی من انرژی و وقت و حتی امکان آن را ندارم که هر روز بخواهم جوابیه بدهم و از طرف دیگر به قول حقوقدانها البینته بالمدعی. اما تعجب من از آن است که چنین دروغهای شاخداری را به این راحتی مینویسند.
بسیار خب، از این موضوع هم بگذریم، این سؤالی که میپرسم به نوعی شروع بخش سوم مصاحبهمان است؛ شما به جز مجریگری کاراقتصادی دیگری هم میکنید؟
نه؛ من فقط مطب دارم و مجری تلویزیون هستم. البته کار مشاوره و نویسندگی هم گاهی انجام میدهم. اما باید به یک نکته تاکید کنم. به موجب قانون اساسی و قوانین عادی، هر شهروندی حق دارد در چارچوب قانون و مقررات فعالیت اقتصادی کند. بنده هم به عنوان یک شهروند این حق را دارم و این حق محفوظ است. اتفاقاً کار اقتصادی خیلی هم خوب است، هم احتیاجات را برطرف میکند و هم ذهن انسان را فعال، پویا و منطقی میکند. بنده هم مثل بقیه.
یعنی منبع درآمد دیگری ندارید؟
یک منبع درآمد خوب من که عملاً بخش قابلملاحظهای از کل درآمد زندگی من است، حضور در مراسمها، سمینارها و کنفرانسها به عنوان مجری است که میتوانم بگویم درآمد اصلی من به نوعی همین است.
نمونههای خارجی مشابه با برنامه خودتان که دنبال میکنید کدامها هستند؟
من برنامههای سباستین را خیلی دوست دارم، یک زمانی هم برنامههای لری کینگ را خیلی دنبال میکردم، برنامههای گفتوگوی بیبیسی انگلیسی را هم دنبال میکنم. کارهای اپرا هم خیلی دیدنی است اگر چه جنس آن متفاوت است . هرچند که در یک سال و نیم اخیر به دلیل مشغلههای کارِ رساله دکترایم اخیراً زیاد وقت نمیکنم این برنامهها را دنبال کنم.
مجریهای شناخته شده تلویزیون در همه جای دنیا، دستمزدهای بالایی میگیرند، شما برای اجرای برنامهتان چقدر دستمزد میگیرید؟
برای هر برنامه هیچی! ما یک حقوق کارمندی داریم که طبق نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولتی امسال فکر کنم خالص دریافتیام ۴۵۰هزار تومان است، ولی فیش حقوقیام ۶۸۰ هزار تومان است. البته آنها که به صورت برنامهای هم دستمزد میگیرند خیلی رقم بالایی دریافت نمیکنند، متوسط پرداخت برای برنامههای سیاسی ۴۰ تا ۵۰۰ هزار تومان به ازای هر برنامه است.
فکر میکنید مجریهای معروف خارجی هم سمینار و مراسمهای بیرون از تلویزیون اجرا میکنند؟
نه اصلا ، فکر نمیکنم، چون هم فضای کاری آنجا متفاوت است و هم اینکه نیازی ندارند. چون برای اجراهایشان قراردادهای ۱۰ میلیون دلاری و حتی ۳۰ میلیون دلاری در سال میبندند.
شما هر وقت به خارج از کشور میروید اولین خبر این است که «حیدری از ایران رفت!»، واقعاً آنجا درس میخوانید؟
بله من چهار سال است که در دانشگاه بوردو فرانسه دکترای مدیریت میخوانم که این هفته هم باید برای دفاع نهایی از پایاننامهام میروم فرانسه و انشاله تمام میشود.
خودتان پایاننامهتان را نوشتهاید؟
بله اگر خدا قبول کند! (با خنده) این یک سال و نیمی که همه کارهایم را تعطیل کردم، در حال کار روی آن بودهام. از طرفی موضوع پایاننامه به گونهای است که قبلاً کمتر کار مشابهی آنهم با این وسعت در این زمینه انجام شده است . دلیل آن هم روشن است چون اساساً موضوع بسیار جدید است. موضوع پایان نامه من مطالعه مقایسه ای و ارزیابی علل و نتایج «مزیتهای بانکداری اسلامی در برابر بانکداری سنتی در بحران اخیر مالی جهانی» است که اتفاقا با استقبال خیلی زیادی هم روبرو شده است. موضوع بسیار جذابی است و فوق العاه راضیام.
شما در یکی از برنامههای تلویزیون گفتید که ماشینتان پراید است، هنوز آن پراید را دارید؟
نه ندارم؛ آن برنامه مربوط به برنامه صندلی داغ سال ۸۱ بود.
میتوانم بپرسم در حال حاضر آن پراید با چه ماشینی جایگزین شده است؟
خب پراید را فروختم دیگر!
منظورم ماشینی است که الان دارید؟
من الان یک هیوندا دارم.
هیوندای ورنا؟!
نه هیوندای Ix۵۵ دارم، البته هیوندای ورنا هم قبلاً داشتهام.
اگر قیمتش را هم بگویید ممنون میشوم.
من خریدم ۷۲ میلیون، ولی الان فکر کنم بیشتر باشد.
شما منزل شخصی دارید؟
بله. بعد از ۱۰ سال پرداخت حق عضویت، تعاونی مسکن صداوسیما یک آپارتمان به ما داد که دوستان و همکاران رفتند ساکن شدند و من آن را اجاره دادم و با پول آن این ماشین را خریدم. چون دوست ندارم همه فکر کنند من وضع مالیام خیلی خوب است.
پس منزل شخصی خودتان در حال حاضر کجاست؟
همین جا!
یعنی با مادرتان زندگی میکنید؟
بله، به قول معروف هنوز «وَرِ دل مامانم» زندگی میکنم!
یعنی ملک شخصی دیگری به اسم خودتان ندارید؟
چرا مطبم هست که مالکش خودم هستم.
در حال حاضر بزرگترین ضعف و یا مشکل این برنامه از نظر خودتان چیست؟ البته اگر قبول داشته باشید که ضعفی دارد!
مسلماً ضعفهایی دارد و حتی اگر نداشته باشد باز جا برای ارتقاء دارد. من فکر میکنم مهمترین اتفاقی که باید در برنامه گفتوگوی ویژ خبری بیافتد و در این یکی دو ماه اخیر هم مدیران ما خیلی تلاش کردهاند که محقق شود، حفظ همان سه معیاری است که من خدمتتان عرض کردم، یک مثال ساده برای شما میزنم؛ در اوج رقابتهای انتخابات سال ۸۸، تکتک کاندیداها در برنامه ما حضور یافتند، همین افراد در مناظرهها هم شرکت داشتند، من آمار ندارم اما به شما اطمینان میدهم میزان بیننده مناظرهها حداقل ۱۰ برابر برنامه این کاندیداها در گفتوگوی ویژه بوده است. این نشاندهنده نقش چالش در گفتوگو است. فرمول یک برنامه موفق، کاملاً روشن است. گفتوگوی ویژه این ظرفیت را دارد که همیشه فتیلهاش را بالا بکشد.
اما قبول دارید که فتیله چالشی بودن برنامه خیلی پایین کشیده شده است؟
مدتی اینطور بود ولی اخیراً و در ماههای اخیر تلاش شده است که فضا به سوی چالشی بودن برگردد. حالا اینکه چقدر موفق به این کار شویم نمیدانم.
۰