جنایت تعاونی شماره ١٣
در این حادثه یکنفر کشته شد و حال یکنفر از مصدومان وخیم است...
کد خبر :
۴۲۳۸۴
بازدید :
۶۴۱۴
تأخیر در حرکت اتوبوس و عصبانیت یکی از مسافران تعاونی ١٣ همه آن چیزی است که جنایت ترمینال جنوب را رقم زد. حادثه خونینی که خبر آن بعدازظهر سهشنبه همه را شوکه کرد. متهم این حادثه جوانی ٣٢ساله است که پس از چندبار تأخیر در حرکت اتوبوسی که قرار بود به سمت سیرجان حرکت کند، با چاقو به کارکنان تعاونی ١٣ترمینال جنوب حملهور شد. در این حادثه بلیتفروش ٥٢ساله این تعاونی به قتل رسید و دو نفر دیگر از کارکنان این تعاونی هم زخمی شدند که براساس شنیدههای خبرنگار «شهروند»، حال یکی از مصدومان این حادثه وخیم است. متهم این حادثه در بازداشت پلیس آگاهی است و پرونده این جنایت هم در شعبه دهم دادسرای جنایی تهران به جریان افتاده است.
عقربهها ساعت ٤بعدازظهر هفتم شهریورماه را نشان میداد که ناگهان جوانی ٣٢ساله با لباس محلی و درحالیکه چاقو در دست داشت به سمت یکی از پادوهای ترمینال رفت و او را با چاقو مضروب کرد. این جوان خشمگین سپس وارد تعاونی شماره ١٣ترمینال شد و در اقدامی غیرمنتظره بلیتفروش این تعاونی را از ناحیه کتف و گردن مضروب کرد. پس از آن هم به طرف یکی دیگر از کارکنان این تعاونی رفت و با چاقو چند ضربهای هم به او زد. مردم حاضر در محل حادثه و کارکنان ترمینال وحشتزده به سمت این جوان حملهور شدند تا مانع فرار یا حملههای احتمالی او شوند. درنهایت هم این جوان توسط مردم و کارکنان تعاونی ١٣دستگیر شد. دقایقی بعد با اعلام پلیس ١١٠ ماموران کلانتری در محل حادثه حاضر شدند و ضارب را بازداشت کردند. همزمان سه مصدوم این حادثه هم توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شدند، اما ساعتی بعد یکی از مصدومان به نام علی مهدویان به دلیل شدت جراحات وارده و خونریزی در بیمارستان تسلیم مرگ شد. با مرگ این بلیتفروش ٥٢ساله پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمد تشکیل شد و به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای ناحیه ٢٧ تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس
آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
اما این حادثه به دلیل برخی شباهتها به حملههای تروریستی در شهرهای اروپایی موجی از دلهره را در میان شهروندان و بهخصوص مردم حاضر در ترمینال جنوب ایجاد کرد. نوع پوشش و گویش متهم هم به نحوی بود که بسیاری از حاضران در محل حادثه به گمان تروریستی بودن این جنایت، به وحشت افتادند. اما این شائبهها خیلی زود با اطلاعرسانی پلیس تهران درخصوص انگیزه شخصی ضارب به دلیل تأخیر در حرکت اتوبوس برطرف شد تا حادثه سهشنبه بعدازظهر پایانه جنوب تهران صرفا یک پرونده جنایی باشد.
روایت شاهدان از حمله جوان چاقو بهدست
با اینحال، هنوز هم ترس و شوک در چهره کارکنان ترمینال مشخص است، بهخصوص کارکنان تعاونی شماره ١٣. این را بهراحتی میشد از صدای بریدهبریده و چهرههای برافروخته آنها فهمید. محمد که چند دقیقه قبل از حادثه جایش را با ساسان یوسفبند یکی از مصدومان این حادثه عوض کرده بود، درباره مشاهداتش از این حادثه تکاندهنده به «شهروند» میگوید: «چند ثانیهای از ٤بعدازظهر گذشته بود. من برای نوشیدن چای جایم را به ساسان داده بودم. از داخل دفتر بیرون را نگاه میکردم که ناگهان یک جوان بلندقد و لاغراندام با لباس بلند سفیدرنگ با چاقو به سمت علی حمله کرد. علی از درِ ورودی کانتر روی صندلی دوم نشسته بود. او با چاقو یک ضربه به کتف علی و بعد هم یک ضربه به گردن او زد. علی ابتدا فکر کرد کسی با او شوخی کرده اما وقتی دستش را از روی گردنش برداشت خون فواره زد. ضارب ریشهای بلند و سبیل کمپشتی داشت. ساسان طرف راست علی روی صندلی یکی مانده به آخر نشسته بود که با داد و فریاد علی متوجه ماجرا شد. تا ساسان خواست به خودش بجنبد، آن جوان یک ضربه هم به دست او زد. همه این اتفاقات کمتر از ١٠ثانیه رخ داد. من همان لحظه از دفتر خارج شدم و به طرف او رفتم.
بقیه بچهها هم که تازه متوجه چاقو خوردن علی و ساسان شده بودند، به سمت او حمله کردند. به خاطر لباس خاصی که داشت خیلیها فکر کردند که او یکی از نیروهای داعشی است. مردم و مسافران محوطه ترمینال حسابی ترسیده بودند. به همین دلیل همه سعی داشتند چاقو را از دست او بگیرند تا به افراد بیشتری آسیب نرسد. همان موقع بود که فهمیدم شبیر را هم کمی جلوتر زخمی کرده است. کار شبیر آوردن مسافران به تعاونی است. او را نزدیکی ایستگاه مترو زخمی کرد. با چاقو به سینه او چند ضربه زد. حال شبیر اصلا مساعد نیست. خدا کند که زنده بماند.»
یکی دیگر از مدیران تعاونی ١٣ هم درباره این حادثه به «شهروند» میگوید: «وقتی این جوان با چاقو به بچههای ما حمله کرد، من داخل دفتر بودم، اما اصل ماجرا از حدود ساعت ١١ظهر سهشنبه شروع شد. این جوان قصد عزیمت به سیرجان داشت که ساسان او را به تعاونی ما راهنمایی کرد، البته مثل اینکه قبل از آن هم به چند تعاونی دیگر رفته بود ولی بچههای ما به او گفتند که اتوبوس بندرعباس ساعت ١٢:٣٠ حرکت میکند، یعنی با نیم ساعت تأخیر. با این حال او پس از اینکه چندبار به بچههای ما بابت تأخیر در حرکت مراجعه و اعتراض کرد، درنهایت بلیتش را به او پس دادند. متهم پس از چند ساعت با چاقو بازگشت و ابتدا به شبیر در خارج از تعاونی حمله کرد و بعد از آن هم علی و ساسان را با چاقو زد. کارکنان ترمینال که خیلی ترسیده بودند با او درگیر شدند، اما او با فحاشی و فریاد همه را تهدید میکرد و درنهایت پس از زد و خورد تسلیم شد.» او صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: «از وقتی این حادثه پیش آمد ما با اورژانس تماس گرفتیم، اما آنها ٤٧دقیقه و بعد از تماسهای زیاد ما به محل رسیدند. علی خونریزی شدیدی داشت. شاید اگر آنها زودتر به داد علی رسیده بودند، او الان
زنده بود. علی دوسال دیگر بازنشسته میشد.»جنایت به خاطر تأخیر در حرکت اتوبوس
اکبر جوان ٣٢ساله، عامل این حادثه خونین به اتهام قتل در بازداشت پلیس است. آنچه در ادامه میخوانید، بخشی از پرسش و پاسخ تیم جنایی و تحقیقات با متهم این پرونده است:
چرا با کارکنان ترمینال درگیر شدی؟
چون به من دروغ گفتند و مدام وعدههای الکی میدادند. آنها بیش از یک ساعت من را بیجهت معطل کردند.
چه دروغی؟
حدود ساعت ١٠صبح بود که برای خرید بلیت اتوبوس به تعاونی شماره ١٣ ترمینال جنوب مراجعه کردم. درواقع جوانی که مقابل تعاونی ایستاده بود مرا برای خرید بلیت به این تعاونی راهنمایی کرد. از متصدی آنجا بلیتم را تهیه کردم. همان موقع به من اعلام کردند که اتوبوس تا چند دقیقه دیگر حرکت خواهد کرد. من هم به اطمینان حرف آنها از این تعاونی بلیت خریدم. اما حدود یکساعت از زمان خرید بلیت گذشت و اتوبوس حرکت نکرد. پس از آن هم اعلام شد که اتوبوس آنها با چند ساعت تأخیر حرکت میکند. من هم منصرف شدم و از بلیتفروش آنجا خواستم که بلیتم را باطل کند و پولم را پس دهد، اما او گفت این کار امکان ندارد.
یعنی بهخاطر پس ندادن پولت با آنها درگیر شدی؟
نه فقط پول، آنها به دروغ من را چند ساعت معطل کردند. رفتارشان با من اصلا درست نبود.
چاقو را از کجا آوردی؟
من هم به خانهام در پیروزی رفتم. چاقوی آشپزخانه را برداشتم و دوباره به سمت ترمینال جنوب حرکت کردم.
کی از ترمینال خارج شدی؟
دقیق یادم نیست، اما چند دقیقهای به ساعت ١٢مانده بود.
چه ساعتی به ترمینال بازگشتی؟
حدود ساعت ٤بعدازظهر.
در این مدت خشمت فروکش نکرد؟
نه، از کار آنها خیلی عصبانی بودم.
وقتی مجددا به ترمینال بازگشتی چهکار کردی؟
ابتدا همان جوانی که مرا به تعاونی شماره ١٣ راهنمایی کرده بود یک ضربه با چاقو به سینهاش وارد کردم. سپس وارد تعاونی ١٣شدم و با شخصی که بلیت را به من فروخته بود، درگیر شدم. چاقویی به گردنش زدم. در همین زمان یکی از دوستان یا همکارانش به قصد کمککردن به مقتول با من درگیر شد که یک ضربه هم به دست او زدم. میخواستم از آنجا فرار کنم که با مردم درگیر و نهایتا توسط ماموران دستگیر شدم.
چندسال داری؟
٣٢سال.
ازدواج کردهای؟
مجردم.
ساکن تهران هستی؟
بله، من به تنهایی در تهران زندگی میکنم.
برای چه کاری به سیرجان میرفتی؟
من اصالتا بچه سیرجان هستم. اما حدود ١٠سال است که در تهران زندگی میکنم. پدر و مادرم ساکن سیرجان هستند و من میخواستم به دیدار مادرم بروم.
۰