ترجمه، پاشنه آشیل ادبیات وطنی
شاید بیراه نباشد اگر بگوییم ادبیات، مهجورترین هنر امروز ایران است. ادبیات فارسی تا امروز فراز و فرودهای زیادی را از سر گذرانده، اما به نظر نمیرسد در هیچ دورهای چنین تنها، مهجور و گوشه گیر بوده باشد!
کد خبر :
۴۵۰۳۱
بازدید :
۱۶۰۸
شاید بیراه نباشد اگر بگوییم ادبیات، مهجورترین هنر امروز ایران است. ادبیات فارسی تا امروز فراز و فرودهای زیادی را از سر گذرانده، اما به نظر نمیرسد در هیچ دورهای چنین تنها، مهجور و گوشه گیر بوده باشد!
در سالهای ۳۰ و ۴۰ ادبیات چنان در این کشور زنده بود که تیراژ کتابها به ۵۰ تا ۱۰۰ هزار نسخه میرسید! چیزی که تصور آن برای ناشران و نویسندگان امروز، شبیه رویاست تا واقعیت.
در این سالها شاید آنچه در ادبیات بیشترین مخاطب را به خود جذب کرده، آثار ترجمه شده هستند. ما از ادبیات غنی خود غافل مانده ایم و نه تنها برای معرفی آن به جهان کاری نمیکنیم بلکه مخاطب ایرانی نیز دیگر علاقهای به ادبیات فارسی ندارد و ترجیح میدهد به جای خواندن آثار غلامحسین ساعدی، احمد محمود، بزرگ علوی، محمود دولت آبادی، امیرحسین چهل تن و بسیاری دیگر، آثار ترجمه شده نویسندگان غربی را بخواند؛ هرچند که آن نویسندگان در دیارِ خود بسیار عامه پسند باشند، دوباره در کشور ما به جهتِ غربی بودنشان مورد ستایش قرار میگیرند.
در این سالها شاید آنچه در ادبیات بیشترین مخاطب را به خود جذب کرده، آثار ترجمه شده هستند. ما از ادبیات غنی خود غافل مانده ایم و نه تنها برای معرفی آن به جهان کاری نمیکنیم بلکه مخاطب ایرانی نیز دیگر علاقهای به ادبیات فارسی ندارد و ترجیح میدهد به جای خواندن آثار غلامحسین ساعدی، احمد محمود، بزرگ علوی، محمود دولت آبادی، امیرحسین چهل تن و بسیاری دیگر، آثار ترجمه شده نویسندگان غربی را بخواند؛ هرچند که آن نویسندگان در دیارِ خود بسیار عامه پسند باشند، دوباره در کشور ما به جهتِ غربی بودنشان مورد ستایش قرار میگیرند.
چرا نسل جوان ما امروز نباید بزرگ علوی را بشناسد، اما با آثار «پل استر» آشنایی کامل داشته باشد؟ «جومپا لاهیری»، «آنا گاوالدا» و بسیاری دیگر که در ایران از شهرت خوبی برخوردارند و کتاب هایشان در این وضعیتِ نشر پرفروش میشود، بسیار عامه پسند هستند و در واقع نمیتوان نام ادبیاتِ جدی بر آنها نهاد بلکه بسیاری نویسندگان زردنویس ما، در صورت معرفی و تبلیغ درست، بسیار بهتر از چنین نویسندگانی مینویسند!
چرا ادبیات را در پستو میخواهند؟
در این دوره ما از جهانی شدن ادبیات فارسی سخن میگوییم، اما هنوز نتوانستیم ادبیات معاصر فارسی را برای مخاطب جوان امروز جا بیندازیم و روی این موضوع سرمایه گذاری کنیم و با این حال در هر جشنواره و نمایشگاه کتاب خارجی که برگزار میشود، با صرف هزینههای سنگین شرکت میکنیم و درباره دستاوردهای آن نمیتوانیم حرفی بزنیم و فقط یک سری اعداد و ارقام را درکنار یکدیگر ردیف میکنیم، بدون آنکه بدانیم شرکت کردن ما در نمایشگاههای کتاب خارجی، چه کمکی به پیشرفت ادبیات فارسی کرده است؟
ما به تازگی نمایشگاه کتاب فرانکفورت را که یکی از مهمترین نمایشگاههای کتاب دنیاست، پشت سر گذاشتیم. با انتشار عکس هایی از غرفه ایران در این نمایشگاه دیدیم که یک دورهمی برگزار شده بود؛ خودمان برای خودمان داستان به زبان فارسی میخواندیم و پسته و گز اصفهان را که از ایران سوغات برده بودیم، میل میکردیم و با نگاهی گذرا به غرفههای نمایشگاه کتاب فرانکفورت، به ایران بازگشتیم.
چرا ادبیات را در پستو میخواهند؟
در این دوره ما از جهانی شدن ادبیات فارسی سخن میگوییم، اما هنوز نتوانستیم ادبیات معاصر فارسی را برای مخاطب جوان امروز جا بیندازیم و روی این موضوع سرمایه گذاری کنیم و با این حال در هر جشنواره و نمایشگاه کتاب خارجی که برگزار میشود، با صرف هزینههای سنگین شرکت میکنیم و درباره دستاوردهای آن نمیتوانیم حرفی بزنیم و فقط یک سری اعداد و ارقام را درکنار یکدیگر ردیف میکنیم، بدون آنکه بدانیم شرکت کردن ما در نمایشگاههای کتاب خارجی، چه کمکی به پیشرفت ادبیات فارسی کرده است؟
ما به تازگی نمایشگاه کتاب فرانکفورت را که یکی از مهمترین نمایشگاههای کتاب دنیاست، پشت سر گذاشتیم. با انتشار عکس هایی از غرفه ایران در این نمایشگاه دیدیم که یک دورهمی برگزار شده بود؛ خودمان برای خودمان داستان به زبان فارسی میخواندیم و پسته و گز اصفهان را که از ایران سوغات برده بودیم، میل میکردیم و با نگاهی گذرا به غرفههای نمایشگاه کتاب فرانکفورت، به ایران بازگشتیم.
هرگاه حرف از جهانیشدن ادبیات معاصر فارسی به میان میآید، عدهای به مساله کپی رایت اشاره میکنند و عدهای ادبیات معاصر را بیکیفیت میخوانند و آن را در حدی نمیدانند که جهانی شود. این دو رویکرد آنچنان مسلط است که راههای دیگر را به نوعی بسته، اما مساله اصلی، نه کپی رایت و نه کیفیت، بلکه ارزش، جایگاه و توجه است. جایگاه ادبیات در بین هنرهای ما کجاست؟
چرا ادبیات را به هرشکلی در پستو و نویسندگان را گوشهنشین میخواهند؟ چرا صدای ادبیات معاصر ما و صدای نویسندگان مستقل، با تیغ برنده سانسور و رسانههایی که به این افراد فحاشی میکنند، کوتاه میشود؟ اما با تمام اینها در دورههایی که میتوان آنها را سالهایی سیاه نه تنها برای ادبیات که برای هنر ایران نامید، دوباره ادبیات، با چنگ و دندان خود را به گونهای نجات داده است.
خوشبختانه با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، فصل تازهای برای ادبیات و فرهنگ ما گشوده شد. نویسندگان ممنوع القلم دوباره توانستند قلم به دست بگیرند و کتابهایی که سالها پشت درهای بسته ارشاد مانده بودند، مجوز انتشار گرفتند، اما با تمام این اقدامات، ما هنوز ابتدای راه هستیم. جهانی شدن ادبیات، یکی از مسائلی است که به توجه و برنامه ریزی جدی نیازدارد.
به فرهنگمان بی توجهی کردیم
غلامحسین سالمی (مترجم و منتقد ادبی) در رابطه با این موضوع، بین المللی نبودن زبان فارسی را مطرح میکند و به «قانون» میگوید: مشکل اصلی ما این است که زبانفارسی باوجود اینکه توانایی بسیار زیادی دارد، ولی زبان بین المللی نیست.
خوشبختانه با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، فصل تازهای برای ادبیات و فرهنگ ما گشوده شد. نویسندگان ممنوع القلم دوباره توانستند قلم به دست بگیرند و کتابهایی که سالها پشت درهای بسته ارشاد مانده بودند، مجوز انتشار گرفتند، اما با تمام این اقدامات، ما هنوز ابتدای راه هستیم. جهانی شدن ادبیات، یکی از مسائلی است که به توجه و برنامه ریزی جدی نیازدارد.
به فرهنگمان بی توجهی کردیم
غلامحسین سالمی (مترجم و منتقد ادبی) در رابطه با این موضوع، بین المللی نبودن زبان فارسی را مطرح میکند و به «قانون» میگوید: مشکل اصلی ما این است که زبانفارسی باوجود اینکه توانایی بسیار زیادی دارد، ولی زبان بین المللی نیست.
در حال حاضر بسیاری شعرها، داستانها و پژوهشها ترجمه نشده و کاغذهای آنها در کشوی نویسندهها در حال زرد شدن هستند. این مترجم بهترین راه برای جهانیشدن ادبیاتفارسی را ترجمه آثار ایرانی از سوی خودِ ایرانیها و پخش آن در کشورهای دیگر میداند. وی تاکید میکند: مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری کانون نویسندگان باید بنشینند و چارهای بیندیشند.
باید عدهای زباندان انتخاب کنند تا کتابهای اصیل ایرانی را به زبانهای مختلف بینالمللی ترجمه کنند. از هر ۱۰۰ نفری که انگلیسی میدانند، ۱۵۰ نفر نمیتوانند کارِ خود را به انگلیسی برگردانند؛ چرا که برگردانِ انگلیسی به فارسی به مراتب سادهتر از فارسی به انگلیسی است. باید زبان دانانی گزینش شوند که بتوانند از پسِ این کار بربیایند.
سالمی با اشاره به اینکه با ترجمه اشعار حافظ، سعدی، خیام و... مخالفم، بیان میکند: وقتی حافظ میگوید «چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم/ که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش» به هیچ زبانی ترجمه نمیشود.
سالمی با اشاره به اینکه با ترجمه اشعار حافظ، سعدی، خیام و... مخالفم، بیان میکند: وقتی حافظ میگوید «چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم/ که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش» به هیچ زبانی ترجمه نمیشود.
ترجمه هایی که از شعر این شاعران شده، بهطورمعمول ترجمههای قابل قبولی نیستند. اما قصهها و داستانهای فارسی را از کسانی مانند هوشنگ گلشیری، علی اشرف درویشیان، محمود دولت آبادی، غلامحسین ساعدی، منیرو روانی پور و... ترجمه کنیم. کتابهای این نویسندگان، ترجمه نشده که اگر میشد، یک وقت دنیا چشم باز میکرد و میدید که چقدر آثار ایرانی خاص و خوب هستند و سالها از آن غافل بودند.
در مجموع ماخودمان به فرهنگ خودمان بی توجهی کردیم. باید این چیزهایی را که داریم، حفظ کنیم و این کار متولی وزارتفرهنگ و ارشاد است که با کمک کانون نویسندگان ایران، ۱۰۰ کتابایرانی را به زبانهای مختلف ترجمه کنند.
وی اضافه میکند: این همه پول حیف و میل میشود؛ با این پولها میتوانیم آثار ایرانی را ترجمه کنیم و وقتی کار به اتمام رسید، چند روزنامه نگار از رسانههای معتبر غربی دعوت کنیم که کارها را ببینند و گزارشی از عملکرد ما داشته باشند و به این وسیله نیز، آثار را معرفی کنند.
مترجم آثار «یوکیو میشیما» با انتقاد از حضور بیثمر ایران در نمایشگاه فرانکفورت میگوید: چرا کسانی مانند آقای رحماندوست به نمایشگاه فرانکفورت میروند؟ حضور این افراد چه کمکی به ادبیات میکند؟ نمایشگاه کتاب فرانکفورت مانند نمایشگاه کتاب تهران، بازارمکاره نیست بلکه در آنجا اتفاقات بسیار مهم و بهروزِ نشر میافتد.
او در ادامه سخنان خود بیان میکند: من حتی به بعضی ناشران مثل آقای رییس دانا، جعفریه و کیاییان گفته ام که بیایید عدهای مترجم خوب پیدا کنیم و کتابهایی که پیشتر ترجمه شده را دوباره ترجمه کنند. ما هنوز کتابی را که ۷۰ سال پیش ترجمه شده، تجدید چاپ میکنیم.
ادبیات معاصر بر شانه غولها ایستاده است
ادبیات فارسی به راستی ظرفیت جهانیشدن دارد، اما گویی این مساله، چندان مورد علاقه مسئولان نیست. همان گونه که سینمای ما امروز توانسته جایگاه خوبی در جهان به دست آورد، بهطورحتم ادبیات نیزمیتواند در جایگاهی، چند پله بالاتر از سینما بایستد؛ چراکه ادبیات معاصر امروزِ ما بر شانه غولهایی همچون فردوسی، حافظ و سعدی در ادبیات کلاسیک و محمد علیجمالزاده، صادق هدایت، هوشنگ گلشیری و... در ادبیات معاصر ایستاده است.
شاید اگر عزمی جدی برای ترجمه آثار ایرانی بدون در نظر گرفتن شخصیت نویسنده و راست و چپ بودنِ او، وجود داشته باشد، بتوانیم ادبیات را از ورطه رو به فراموشی که امروز دچار آن شده است، رهایی بخشیم.
وی اضافه میکند: این همه پول حیف و میل میشود؛ با این پولها میتوانیم آثار ایرانی را ترجمه کنیم و وقتی کار به اتمام رسید، چند روزنامه نگار از رسانههای معتبر غربی دعوت کنیم که کارها را ببینند و گزارشی از عملکرد ما داشته باشند و به این وسیله نیز، آثار را معرفی کنند.
مترجم آثار «یوکیو میشیما» با انتقاد از حضور بیثمر ایران در نمایشگاه فرانکفورت میگوید: چرا کسانی مانند آقای رحماندوست به نمایشگاه فرانکفورت میروند؟ حضور این افراد چه کمکی به ادبیات میکند؟ نمایشگاه کتاب فرانکفورت مانند نمایشگاه کتاب تهران، بازارمکاره نیست بلکه در آنجا اتفاقات بسیار مهم و بهروزِ نشر میافتد.
او در ادامه سخنان خود بیان میکند: من حتی به بعضی ناشران مثل آقای رییس دانا، جعفریه و کیاییان گفته ام که بیایید عدهای مترجم خوب پیدا کنیم و کتابهایی که پیشتر ترجمه شده را دوباره ترجمه کنند. ما هنوز کتابی را که ۷۰ سال پیش ترجمه شده، تجدید چاپ میکنیم.
ادبیات معاصر بر شانه غولها ایستاده است
ادبیات فارسی به راستی ظرفیت جهانیشدن دارد، اما گویی این مساله، چندان مورد علاقه مسئولان نیست. همان گونه که سینمای ما امروز توانسته جایگاه خوبی در جهان به دست آورد، بهطورحتم ادبیات نیزمیتواند در جایگاهی، چند پله بالاتر از سینما بایستد؛ چراکه ادبیات معاصر امروزِ ما بر شانه غولهایی همچون فردوسی، حافظ و سعدی در ادبیات کلاسیک و محمد علیجمالزاده، صادق هدایت، هوشنگ گلشیری و... در ادبیات معاصر ایستاده است.
شاید اگر عزمی جدی برای ترجمه آثار ایرانی بدون در نظر گرفتن شخصیت نویسنده و راست و چپ بودنِ او، وجود داشته باشد، بتوانیم ادبیات را از ورطه رو به فراموشی که امروز دچار آن شده است، رهایی بخشیم.
منبع: روزنامه قانون
۰