مطبوعات بعد از ٤٠ سال
جامعه مطبوعاتی ما از بیماری فقدان رقابت و بهنوعی ادامه نابرابری در زمینه فضای کسبوکار در این حرفه (میان نشریات دولتی و بخش خصوصی) مواجه است و همچنان و بهشدت از آن رنج میبرد و دورنمایی برای خروج از این بنبست پیشِرو نمیبینیم.
کد خبر :
۴۵۱۲۵
بازدید :
۱۲۷۳
مهرنوش جعفری?مدیرکل پیشین مطبوعات داخلی وزارت ارشاد | با آرزوی دوام عمر همه مطبوعات مستقل و شکوفایی حرفه مطبوعاتی، به بیان چند نکته کوتاه و ارائه یک پیشنهاد میپردازم.
اول: جامعه مطبوعاتی ما از بیماری فقدان رقابت و بهنوعی ادامه نابرابری در زمینه فضای کسبوکار در این حرفه (میان نشریات دولتی و بخش خصوصی) مواجه است و همچنان و بهشدت از آن رنج میبرد و دورنمایی برای خروج از این بنبست پیشِرو نمیبینیم.
تفاوت هزینه تولید نشریه در این دو بخش، ادامه فعالیت بخش خصوصی را بسیار دشوار و تقریبا ناممکن کرده؛ این درحالی است که میدانیم حرفه مطبوعاتی میتواند کاملا روی پای خود بایستد، تجربه دوران اصلاحات این ادعا را ثابت کرد و نشان داد در عرصه مطبوعات مانند سایر عرصههای فرهنگ و هنر میتوان شاهد بروز کسبوکارهای مستقل و رو به شکوفایی بود. شاید بروز همین ویژگی بود که انگیزه پنهان عدهای را به جان مطبوعات مستقل انداخت تا بیکفایتی حرفهای آنها رو نشود.
دوم: محدودیتهای ناشی از فضای کنونی کسبوکار در کشور بر معضل یادشده دامن زده است و نیک میدانیم این عامل زاییده چه شرایطی در دولت نهم و دهم است، مثل کاهش آگهیهای تجاری و... .
سوم: وجود برخی مشکلات در اجرای قوانین بالادستی، مسئله امروز نیست بلکه در چهار دهه گذشته با فراز و نشیب، شاهد بهبود یا پسرفت در آن بودهایم. هر وقت اوضاع رو به بهبود بود، رقابت معنادار در این حرفه بهعلاوه اقبال مردم به مطبوعات و افزایش شمارگان روزنامهها و مجلات و کاهش اقبال مردم به رسانههای خارجی محسوس بود و البته سروصدای آنان که خواهان وابستگی این حرفه به دولت و بلندگوماندن مطبوعات بودند بلندتر.
چهارم: بنابراین فضای کسبوکار و آزادی دو مقولهاند که اولی جنبه سختافزاری و دومی بُعد نرمافزاری دارد. اینکه کدام تابع و کدامیک متغییر هستند کمی دشوار مینماید، ولی به نظر میرسد متناسب با هر دورهای میتوان ویژگی و میزان تأثیرگذاری هریک را مشخص کرد، اما اکنون به نظر میرسد شاهد وضعیتی هستیم که عامل سختافزاری که باید خیلی پیش از این بهنفع مطبوعات مستقل و نیز اقتصاد کشود متحول میشد، اثرات مخرب خود را بیشازپیش نشان داده است؛ مانند آسیب به چرخه صنعت مطبوعات از جمله صنعت چاپ و بروز ظرفیتهای خالی و طبعا تعدیل نیروی کار و کاهش اشتغال در این بخش علاوه بر بیکاری روزافزون در سایر مشاغل مطبوعاتی.
پنجم: عامل جدیدی وارد معادلات کنونی ما در بحث حاضر شده و آن رونق فضای مجازی است. فضای مجازی امکان منحصربهفردی است که به نیاز مبرم مردم به کانالهای اطلاعرسانی در این شرایط تا حدود زیادی پاسخ کارساز داده، بهنحوی که کارکرد اطلاعرسانی تلگرام در ایران بسیار بالاتر از سایر جنبهها در دیگر کشورهاست...
بنابراین دلیل مخالفت با این ابزار اطلاعرسانی که تا مرز تعطیلی آن پیش میرود، کاملا روشن است.
ششم: با وجود نکته یادشده تأثیر جانبی فضای مجازی موجب کاهش اقبال مردم به رسانههای کاغذی (مطبوعات) و حتی کتاب شده است. این اقبال واجد دلایلی از جنس نرمافزای و سختافزاری (شرایط اقتصادی پیرامونی) است.
طبعا ادامه فعالیت مطبوعات مستقل که پیشتر فرصتهای مناسب برای ایجاد زیرساختهای اولیه از آنها دریغ شده و امکان رقابت را تا حدود بسیار زیادی از دست دادهاند و از طرف دیگر همچنان با انبوهی از خطوط مختلفالالوان مواجهاند، چه صورت و چه توجیهی خواهد داشت؟
هفتم: اینک که شاهد ناکارآمدی مطبوعات دولتي با وجود جذب حمایتهای گسترده در هر دو بعد نرمافزاری و سختافزاری (تخصیص سخاوتمندانه انواع یارانهها) هستیم و نمونههایی از اخبار ریختوپاش در برخی از آنها از گوشهوکنار شنیده میشود و البته از کنار آن بهسادگی عبور میکنیم و اینک که میبینیم فضای مطبوعات مستقل ما با وجود همه کوششهای مثبت دولت آقای دکتر روحانی و همکاران ایشان همچنان نگرانکننده باقی مانده و صنعت مطبوعات در رکود بهسر میبرد و اینک که در چهلمین سالگرد انقلاب اسلامي قرار داریم که علیالقاعده باید مطبوعات آن بیانگر وضع و حال مردمش باشند، باید بیندیشیم که چرا چنین شد و چگونه میتوانیم از این بنبست خارج شویم.
شاید گام اول ایجاد فضا و شرایطی برای شنیدن و گفتن در باب این بیماری باشد که مطبوعات مستقل ما به آن مبتلا شدهاند. چنین انتظاری از دولت آقای روحانی و وزارت ارشاد در قالب برگزاری سمیناری آزاد درباره تحلیل وضعیت کنونی مطبوعات و راههای پیشِرو برای حرکت روبهجلو، چندان غیرواقعی و دور از دسترس نیست.
۰