اسرائیل برای جنگ عجله دارد
بازتاب صدای اسرائیلی هایی که بر انجام جنگ اصرار دارند، حاکی از آن است که وقوع جنگ حتمی است. آنها ترجیح میدهند که جنگ به جای فردا همین امروز آغاز شود. آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع اسرائیل انتظار دارد که جنگ آینده شامل لبنان و سوریه با هم باشد.
کد خبر :
۴۵۵۵۴
بازدید :
۱۵۷۱
الاهرام | مصطفی السعید، صدای اسرائیلیهای طرفدار جنگ بلند و بلندتر میشود، حتی دیگر صحبت بر سر ضرورت جنگ نیست بلکه درباره زمان آن صحبت میکنند، در حالی که جنگندههای اسرائیلی گشت زنی در آسمان لبنان را متوقف نکرده اند، موشکهای اسرائیل به سمت سوریه که درگیر جنگ با داعش است، نشانه رفته است، اما سکوت سوریه زخمی زیاد طول نمیکشد، سوریه نیز چندین بار موشکهای ضد هوایی شلیک کرده است.
این نشان میدهد که هر لحظه ممکن است امور از کنترل خارج شود، و جنگ منطقهای گستردهای در بگیرد، جنگی که همه تلاش میکنند از آن دوری گزینند.
بازتاب صدای اسرائیلی هایی که بر انجام جنگ اصرار دارند، حاکی از آن است که وقوع جنگ حتمی است. آنها ترجیح میدهند که جنگ به جای فردا همین امروز آغاز شود. اوضاع بیشتر و بیشتر به سمت پیچیدگی و مخاطره پیش میرود.
بازتاب صدای اسرائیلی هایی که بر انجام جنگ اصرار دارند، حاکی از آن است که وقوع جنگ حتمی است. آنها ترجیح میدهند که جنگ به جای فردا همین امروز آغاز شود. اوضاع بیشتر و بیشتر به سمت پیچیدگی و مخاطره پیش میرود.
بعد از آن که سوریه و متحدانش از دست گروههای مسلح خلاص شدند، حالا ارتش سوریه میرود تا حضور خود را در جنوب کشور در نزدیکی جولان تقویت کند. این مخاطرات با حضور بیش از پیش تشکیلات سپاه پاسداران ایران افزایش مییابد. در همین رابطه علی شمخانی، دبیرکل شورای امنیت ملی ایران گفت که نیروهای ایرانی در سراسر خاک سوریه حضور دارند، از جمله در جنوب. آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع اسرائیل انتظار دارد که جنگ آینده شامل لبنان و سوریه با هم باشد.
آن چه مواضع طرفداران تعجیل جنگ را تقویت میکند، پشیمانی اسرائیل و امریکا از این است که فرصت سرنگونی حکومت اسد را در ضعیفترین حالتی که به سر میبرد یعنی از ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ از دست دادند، زمانی که گروههای مسلح مخالف حکومت سوریه بر بخشهای بزرگی از خاک سوریه تسلط داشتند.
آن چه مواضع طرفداران تعجیل جنگ را تقویت میکند، پشیمانی اسرائیل و امریکا از این است که فرصت سرنگونی حکومت اسد را در ضعیفترین حالتی که به سر میبرد یعنی از ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ از دست دادند، زمانی که گروههای مسلح مخالف حکومت سوریه بر بخشهای بزرگی از خاک سوریه تسلط داشتند.
در آن موقع آنها دمشق را میکوبیدند و از دو غوطه شرقی و غربی محاصره اش کرده بودند. همچنین بخش معظم مرز با لبنان و مرزهای ترکیه و عراق و اردن را تحت اشغال خود داشتند، اما وضعیت با ورود حزب الله و ایران و سپس روسیه به سود حکومت اسد شد و موازنهها برگشت. در آن موقع اکثرا بر این باور بودند که حکومت سوریه بی شک به دست گروههای مسلح سرنگون میشود، و نیازی به دخالت خارجی نیست، تا این که گفته نشود آن چه باعث سرنگونی آن شد دخالت مستقیم امریکا و اسرائیل بود.
نگرانیهای در حال افزایش اسرائیلیها به این مستند است که مرزهای ایران به سوریه و لبنان رسیده است، عمق استراتژی آن در سوریه افزایش یافته و با آزادی عراق از دست داعش در آن جا نیز در حال افزایش است. ارتش عراق توانسته بخش بزرگی از توانایی خود را بازیابد، اما از آن خطرناکتر حشد الشعبی مورد حمایت ایران از لحاظ تسلیحاتی و آموزشی است، که اکنون بیش از ۱۵۰ هزار نیروی مبارز دارد، و طی سه سال گذشته توانسته است تجربیات عملیاتی بزرگی را به دست آورد و تبدیل به منبع نگرانی بزرگی برای اسرائیل و متحدانش شود.
دوشنبه هفته گذشته اسرائیل غزه را بمباران کرد تا امور پیچیدهتر شود. علامت سوالهای بسیاری بر سر اهداف اسرائیل در پس آن حمله به وجود آمد.
اگر اسرائیل نیت انجام حمله گستردهای علیه لبنان و سوریه دارد باید یکی از گزینه هایش را غزه هم در نظر بگیرد، اما این نوار گفت: وگوهای صلح بر اساس اصول توافقی میان حماس و فتح را آغاز کرده است، تا تضمین داده شود از غزه به شهرها و شهرکهای اسرائیل در مرکز و جنوب اسرائیل موشک شلیک نمیشود، یا این که اسرائیل جنگی سراسر علیه غزه راه میاندازه تا همه پایگاههای موشکی و تونلهای زیرزمینی آن را نابود کند تا مطمئن شود که در صورت جنگ با لبنان و سوریه خطر بزرگی از جانب آن متوجهش نمیشود.
رسیدن به این هدف با توجه به فضای جنگ سه سال پیش اسرائیل علیه غزه چندان آسان نیست. در آن موقع نیروهای اسرائیلی نتوانستند از پس موشکهای حماس برآیند، چه برسد به حالا که به مراتب از لحاظ تعداد و بعد و کیفیت بیشتر و قویتر شده است، تا آن جا که میتواند خطر بزرگی برای عسقلان و تل آویو باشد. جنگ علیه غزه نمیتواند صرفا با انجام حملات هوایی که نسبت به تاثیراتش تردید وجود دارد، انجام شود.
برای همین اسرائیل ترجیح میدهد که دشمنی خود علیه غزه را در چارچوب حملات تدافعی هوایی انجام دهد. به خصوص که توانسته به تکنولوژیهای جدید برای کشف و ویران کردند تونلها دست یابد، این شاید پیامی هم برای حزب الله لبنان باشد، که بر شبکه تونلهای متعدد خود تکیه دارد که به کمک آن تحرکات و تسلیحات خود را مخفی کرده است.
شبکه تونلهای حزب الله نگرانیهای بسیار زیادی را نزد شهرک نشینهای شمال اسرائیل ایجاد کرده است. نتانیاهو روی روند فرسایشی اراضی فلسطینی تا آن جا که فلسطینیها از آن منصرف شوند حساب کرده است و میخواهد این گونه القا کند که گفت: وگو برای صلح بر سر قضیه فلسطینی به خود عربها بر میگردد.
به نظر نمیرسد که دولت نتانیاهو تمایل به صلحی باشد که به اعتقاد او مجبور به دادن امتیاز شود، از این حرف میتوان توجه ویژه او بر نتایج بمباران هوایی غزه را تفسیر کرد، اتفاقی که به ضرر طرح احتمالی آغاز گفت: وگوهای صلح تمام شده و سبب شده است تا گروههای فلسطینی بیش از پیش بر انتخاب گزینه مقاومت اصرار کنند.
اما موضع امریکا شعله ور کردن جنگ گسترده نیست. واشنگتن تلاش میکرد نیروهای محدودی را در عراق و شمال شرق سوریه حفظ کند. همچنین ترجیح میداد که بیشترین فشارهای سیاسی و اقتصادی و خصمانه را علیه سوریه و ایران و روسیه دنبال کند، به همراه این طرح احتمالی که نیروهایش را از سوریه بیرون بکشد در مقابل تشکیلات سپاه و حزب الله از سوریه بیرون بیایند، و به حالت نه جنگ نه صلح برگردند تا بتواند در موازنه قدرت تغییر اعمال کند.
اسرائیل میخواهد درگیر جنگی شود که نمیتواند تبعات آن را تحمل کند. چندان برای صلح هیجان ندارد برای این که نمیتواند هزینه آن را بپردازد، برای همین به سیاست بازدارندگی با ایجاد ترس تکیه دارد، همچنین تلاش میکند پایگاههای درگیری ایجاد کند تا بتواند برتری یابد، به جنگنده هایش اجازه میدهد که حریم هوایی سوریه و لبنان و غزه را نقض کنند، حملات محدودی انجام میدهد بدون این که واکنشی بگیرد، اما این وضعیت بعد از شکست خیلی نزدیک داعش در سوریه و عراق بیش از این دوام نمیآورد.
برای همین راه رسیدن به تنگنایی که مخاطرات لغزیدن به جنگ در هر لحظهای را داشته باشد، طولانی خواهد بود، به خصوص وقتی که بنا باشد جواب بازدارندگی بازدارندگی و جواب ترس ترس باشد.
۰