سیاست و مردان فرهنگی یا فرهنگ و مردان سیاسی

سیاست و مردان فرهنگی یا فرهنگ و مردان سیاسی

دیوانسالاری در ایران بسیاری مواقع در دستان مردانی بوده که دارای شخصیتی چند وجهی بوده اند. این اشخاص که در دوره‌های متفاوت تاریخی با شخصیت‌های چندگانه، در دربار سلاطین و حاکمان حاضر شده و رشد یافته اند، گاه به‌دلیل شخصیت فرهیخته فرهنگی و دانش خود تقرب یافته و ماندگار شده اند و گاه نیز به سبب شخصیت سیاسی خود مقهور شده و آنها را از میدان سیاست بیرون انداخته اند.

کد خبر : ۴۶۴۴۴
بازدید : ۲۱۹۹
دیوانسالاری در ایران بسیاری مواقع در دستان مردانی بوده که دارای شخصیتی چند وجهی بوده اند. این اشخاص که در دوره‌های متفاوت تاریخی با شخصیت‌های چندگانه، در دربار سلاطین و حاکمان حاضر شده و رشد یافته اند، گاه به‌دلیل شخصیت فرهیخته فرهنگی و دانش خود تقرب یافته و ماندگار شده اند و گاه نیز به سبب شخصیت سیاسی خود مقهور شده و آنها را از میدان سیاست بیرون انداخته اند.
سیاست و مردان فرهنگی یا فرهنگ و مردان سیاسی

از نمونه‌های دوردست در تاریخ ایران می توان به خاندان برمکیان اشاره کرد. اینان که در دستگاه عباسیان حضور داشتند شاید یکی از اولین شاهدان این مدعا باشند. این خاندان و به‌ویژه یحیی برمکی که روحیه ای ادیب پرور داشت به ترجمه آثار ایرانی به عربی و حفظ میراث ایرانی کمک بسیار کرد.با این حال دیری نگذاشت که این خاندان به دلیل سوءظن و نیز ترس سلطان از قدرت‌شان در دستگاه حکومتی، مورد خشم حاکم عباسی قرار گرفت و حکم طرد و حذف آنها صادر شد.
حکومت مغولان و جانشینان آنها یعنی ایلخانان نیز با وجود شهرت به خونریزی و سفاکی در حکومت خود، به تعدادی از وزرای دانشمند و ادیب اجازه رشد و فعالیت داد. خواجه نصیرالدین طوسی ادیب، دانشمند، فیلسوف و حکیم دوران خود که در دستگاه هولاکوخان، مشاور و وزیر بود و تا آخر عمر با عزت و احترام در میان ایشان حضور داشت یکی دیگر از نمونه‌های مورد ادعاست. خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی مورخ، پزشک و ادیب دوران که در دستگاه ایلخانان حضور داشت دیگر نمونه‌ای است که می‌توانیم به‌عنوان شاهد ماندگار در میان دولتمردان دستگاه حکومتی بدانیم.

در دوره صفویه نیز اگر بخواهیم شخصیتی را با وجوه مختلف شخصیتی یعنی ادیب، دانشمند، ریاضیدان، فقیه و... مثال بزنیم به شیخ بهایی می‌رسیم که در دستگاه حکومت صفوی رشد یافته و به وزارت و مشاورت شاه عباس نیز رسید. وی نیز تا آخر عمر طرف توجه شاه و حکومت وقت بود. در دوره معاصر اما وضعیت تا حدی متفاوت‌تر از دوره‌های پیشین است.
در دوره قاجاریه از میرزا ابراهیم خان کلانتر فارس که با شغل منشی‌گری و دانش ادبی در دستگاه زندیه رشد یافت و طرف اعتماد ایشان شد می‌توانیم یاد کنیم. . وی با درک تغییر اوضاع به سمت آقا محمد خان قاجار که داعیه حکومت داشت چرخید. بدون آنکه بخواهیم ابراهیم خان کلانتر را با وزرای نامبرده پیشین مقایسه کنیم، در میان رجال صاحب منصب دوره قاجاری به‌عنوان شخصیتی صاحب خط و ربط شناخته می شود.
وی در حکومت مستعجل آقا محمد خان جایزه چرخش خود به سمت او را یافت ولی فتحعلی‌شاه در پی سپردن مناصب به افراد خاندان خود بود. بنابر این کلانتر مورد خشم شاه واقع شد و خود و افراد خاندانش به تیغ غضب شاهانه از حکومت و زندگی محروم شدند. (شباهتی با خاندان برمکیان از این جهت می‌توانیم بیابیم)

در دوره قاجار نمونه‌های بیشتری از رجال ادیب و توانایی می‌یابیم که چندی در دستگاه حکومت حاضر شدند، به رشد سلطنت کمک کردند و سپس مورد غضب واقع شده و به تیغ خشم از دایره سیاست‌ورزان و سپس زندگی، محروم شدند.
میرزا ابوالقاسم فراهانی، قائم مقام، که در وزارت عباس میرزا نایب‌السلطنه حاضر شده و باعث تحولاتی در اندیشه حکومتگری شد وهمچنین زمینه جانشینی محمد میرزا پسر عباس میرزا را تا حدی فراهم ساخت دیگر وزیر توانا در حوزه ادب و سیاست بود.
در سلطنت بعدی، نمونه بسیار مشهوری که نیاز به توضیح چندانی ندارد، میرزا تقی‌خان امیرکبیر است. شخصیت وی را می‌توان در کنار وزرای مشهور پیشین قرار داد. با این مقدمه و بدون آنکه قصد مقایسه‌ای در میان باشد، به معرفی یکی از وزرای دوره معاصر که نقشی دوگانه و متفاوت از وی در تاریخ ضبط است می‌پردازیم.

محمدعلی فروغی متولد سال ۱۲۹۴ه.ق پسر محمدحسین خان فروغی (ذکاءالملک)بود. محمدعلی فروغی که درواقع از وی به‌عنوان مغز متفکر برجاماندن حکومت پهلوی(در میانه جنگ دوم جهانی) یاد می‌شود؛ یکی دیگر از سیاستگران دوره معاصر است که آثاری از وی در حوزه تاریخ‌نگاری و نیز ترجمه و فلسفه به یادگار مانده است.
مع الوصف به استناد آنچه در تاریخ از وی ضبط شده است، شخصیت سیاسی او برجسته تر است. مولف تاریخ بیست ساله (حسین مکی۲۱-۲۰)، او را از صحنه‌گردانان انقراض سلسله قاجار و روی کار آمدن حکومت پهلوی و نیز برجا ماندن آن بعد از استعفای اجباری موسس آن می‌داند.

درباره شخصیت فرهنگی وی و پدرش در منابع بسیار آمده؛ محمدحسین خان ادیب و شاعر که در اشعار و نوشته‌های خود به ادیب تخلص می‌کرد. وی لقب فروغی را از ناصرالدین شاه دریافت کرده که پس از وی به پسرش نیز منتقل شد. محمدحسین خان از رجال صاحب علم و معرفت و ادب در دوره قاجار محسوب می‌شود.
در زمانی‌که محمدحسن خان اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات و دارالترجمه بود محمدحسین خان فروغی وارد دستگاه او شد و مدتی به‌عنوان مدیر دارالترجمه و مترجم زبان عربی و فرانسه با این دستگاه همکاری ‌کرد. به‌واسطه دوستی و همفکری که با میرزا ملکم خان داشت در دوران ناصری، مدتی تحت تعقیب یا مورد بی‌اعتنایی واقع شد. ولی در دوران مظفرالدین شاه امکان و مجال بیشتری برای نشر افکار و آرای خود یافت.

چنان‌که امتیاز انتشار روزنامه تربیت، اولین روزنامه غیردولتی ایران را دریافت کرد. آرای تربیتی و ترویج افکار متجددانه در روزنامه تربیت، اثر محسوسی در جمع روشنفکرانه زمان خود داشت. این افکار تجددخواهانه که گاه به‌شکل افراطی در ستایش از مغرب‌زمین و علم‌گرایی در آنجا به‌خصوص فرانسه به‌عنوان مهد تمدن تجلی می‌یافت، در آثاری که محمدعلی فروغی به‌عنوان مترجم با روزنامه همکاری می‌کرد، دنبال می‌شد.
وی در سراسر عمر سیاسی خود مشاغل بسیاری را داخل دستگاه دولتی عهده‌دار بود و همزمان به ترجمه و تالیف مقالات و کتاب‌های مختلف ادبی و تاریخی و فلسفی مشغول بود. این خصوصیت از وی عنصر کاملا متمایز با دیگر رجال هم‌عصر او ساخته است. فروغی آخرین نخست‌وزیر رضا شاه بود که پس از اشغال ایران از سوی متفقین، شاه خودرای را وادار به پذیرش واقعیت و راضی به استعفا کرد. نامه استعفای رضا شاه به‌وسیله او نوشته و خوانده شد.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید