هوای آلوده چطور مغزها را آلوده میکند؟
اجتماع سالم حاصل مغزهای سالم است. هوای آلوده تهران، اجتماعی با مغزهای بیمار تولید میکند. هوا را پاک نگه داریم تا جامعهمان را از گزند آسیبهای قابل پیشگیری دور کنیم.
کد خبر :
۴۷۹۸۴
بازدید :
۱۵۰۶
عبدالرحمن نجلرحیم،عصبشناس و عصبپژوه | نمیدانم روزی زمستانی که این یادداشت را در این ستون میخوانید، روزی است که تهران در زیر قشری از دود و ناپاکی هوا به تنگی نفس شدید دچار شده، یا بادی وزیده، رگباری گرفته و موقتا از آلودگی هوا کاسته شده است. در هر دو حالت، مطالب این یادداشت و ابراز نگرانی مطرحشده در آن را جدی بگیرید.
درست سه سال پیش در یادداشتی در «شرق» از هوای آلوده و مغز آلوده گفتم؛ به این نیت که دستاندرکاران مملکتی مسئول دور هم بنشینند و چارهای برای معضل آلودگی غیرقابلتحمل و خطرناک هوای تهران بهخصوص در زمستانها پیدا کنند.
در این مدت شاید هم چارهاندیشیهایی روی کاغذ آمد و گفتند با بالابردن درجه خلوص بنزین مسئله حل خواهد شد، ولی واقعیت این است در عرض این سه سال، به محض اینکه زمستان پایان میگیرد و درجه آلودگی هوا کمی پایین میآید، وعدهها هم فراموش میشود تا سالی دیگر که آلودگی هوایی کشندهتر و مرگبارتر، پیش آید.
از طرف دیگر، ظاهرا معقول به نظر میرسد که در روزهای اوج آلودگی هوای تهران فقط به عوارض ریوی و عروق محیطی و قلب توجه شود. درحالیکه عوارض فاجعهبار مغزی بر اثر سطح بالای آلودگی هوا بهمراتب بیشتر و باید توجهبرانگیزتر و هشداردهندهتر باشد.
پژوهشهای جدید نشان میدهد که آلودگی شدید هوای تهران، مغز همشهریهای تهرانی را با خطرهایی جدی روبهرو میکند. دانشمندان در پژوهشهای خود روی حیوانات و انسانها میگویند که راه مستقیمی برای آلودگی مغز از طریق هوای آلوده وجود دارد.
آلایندههای معلق در هوا از طریق مخاط و پیاز بویایی به بخشهای مهم مغز وارد میشوند. این بخشها، مناطقی از مغز هستند که برای تصمیمگیری و رفتار از روی عقل و شعور نقش اساسی بازی میکنند. آلایندهها موجب شکستهشدن سد عبور مواد مضر به مغز میشوند و سلولهای مغز را در معرض التهاب و انهدام قرار میدهند و بروز بیماریهای آلزایمر و پارکینسون را تسهیل میکنند، دیواره رگها را ملتهب و موجب سکتههای مغزی میشوند.
من بهعنوان یک پزشک مغز و اعصاب که در تهران زندگی میکنم، در روزهای شدتگیری آلودگی هوا شاهد انواع علائم بروز اختلالات توجه و تمرکز، عدم تعادل، تأخیر در تصمیمگیریها و قضاوت در کسانی هستم که روزانه با آنها سروکار دارم.
من بهعنوان یک پزشک مغز و اعصاب که در تهران زندگی میکنم، در روزهای شدتگیری آلودگی هوا شاهد انواع علائم بروز اختلالات توجه و تمرکز، عدم تعادل، تأخیر در تصمیمگیریها و قضاوت در کسانی هستم که روزانه با آنها سروکار دارم.
تعداد بیماران مسنی که با علائم بیماری آلزایمر، پارکینسون و سکته مغزی در تهران زندگی میکنند، کم نیست. ما با هوای آلوده تهران، در حال افزودن بر تعداد بیمارانی هستیم که به این بیماریها مبتلا میشوند و از مزایای داشتن حافظه، شناخت، حرکت، تفکر، احساسات، منطق و عقل سالم محروم و به آدمهای علیل و ناتوان تبدیل میشوند. شک نکنید که بودجه درمان، نگهداری و ضایعات اجتماعیای که از این طریق متحمل میشویم، بهمراتب بیشتر از مخارج تأمین هوای پاک برای تهران است.
حال اگر از این قشر آسیبپذیر که در سنین بالا در تهران زندگی میکنند بگذریم، چرا نباید به کودکان تازه متولدشده در تهران بزرگ فکر کنیم که بیش از ١٣ میلیون جمعیت دارد و نرخ رشد جمعیتی آن بیش از هر استان کشور است که بخشی از آن مربوط به زادوولد در این استان میشود. مغز نارس و در حال رشد کودکان این منطقه، بیش از همه در معرض آسیبهای مختلف به علت هوای آلوده قرار دارد.
آیا ما میخواهیم آینده کشورمان را با مغزهای علیلی که با آلودگی شدید هوا، فرصت و امکان رشد و نمو طبیعی از آنها سلب کردهایم، بسازیم؟ وعدهها کافی است، وقت آن رسیده است با فوریت و جدیت بیشتری اقدام کنیم و سایه شوم و مرگبار آلودگی را از آسمان زیبای تهران دور کنیم و بگذاریم تا مغز مردمان این دیار بیش از این مسموم و علیل نشود.
در این ستون ما از مغز اجتماعی سخن میگوییم، اجتماع سالم حاصل مغزهای سالم است. هوای آلوده تهران، اجتماعی با مغزهای بیمار تولید میکند. هوا را پاک نگه داریم تا جامعهمان را از گزند آسیبهای قابل پیشگیری دور کنیم.
۰