این زنان حرف نمیزنند!
مرشیدآباد در مناطق روستایی بنگال غربی از بسیاری جهات یک ناحیۀ روستایی هند است: یک محل خاکی، و دورافتاده با روستاهای دو از همی که دسترسی اندکی به بهداشت و زیرساختها دارند.
کد خبر :
۵۰۳
بازدید :
۵۴۷۸
فرادید| مرشیدآباد در مناطق روستایی بنگال غربی از بسیاری جهات یک ناحیۀ روستایی هند است: یک محل خاکی، و دورافتاده با روستاهای دو از همی که دسترسی اندکی به بهداشت و زیرساختها دارند.
به گزارش فرادید به نقل از بیبیسی، سودیتی ناسکار، نویسنده، خود را به اینجا رسانده تا از زندگی روزمرۀ زنان این ناحیه بیشتر بداند و دریافته است که بسیاری از زنان تجاوز و خشونت جنسی علیه خود را گزارش نمیکنند.
او در اینجا چرایی این مسئله را توضیح میدهد که چرا با این که بنگال غربی رتبۀ سوم را از نظر جرائم در هند دارد، این زنان ساکت میمانند.
دختر باید شوهر کند
ماجرایی در روستا شنیدم، از دختر نوجوانی که چهار سال پیش مورد تجاوز قرار گرفته بود. او وقتی که برای دستشویی در فضای باز رفته بود (امری که در روستاهای هند به علت نبود امکانات بهداشتی مرسوم است) مورد حمله قرار گرفت.
والدین او با وجود اینکه متجاوز را میشناختند، شکایتی طرح نکردند. بسیاری از روستاییها به من گفتند که آن مرد متهم به یک تجاوز دیگر در روستا هم بوده است.
یکی از خویشاوندان قربانی گفت: "این دختر چند سال دیگر باید شوهر کند."
اگر مسئلۀ تجاوز به او علنی شود، یافتن شوهر مناسب برایش دشوار خواهد بود. بکارت یک شرط اساسی برای ازدواج در چنین جوامع روستاییای است.
دختر و پدر و مادرش، که نمیخواهند اسمی از ایشان ببرم، آرامش خود را در ناشناس ماندن و همدردی اقوام و دوستان یافتهاند.
حتی با وجود حمایتهای اقوام و دوستان، آنها قادر نبودهاند که متجاوز را به محکمه بکشانند. ظاهراً، بردن متهم به پیشگاه عدالت، به معنی علنی شدن موضوع است.
رنج ناشی از این موضوع، ارزشش را ندارد. دختر که در حال حاضر در کالج مشغول به تحصیل است، میخواهد این ماجرا را پشت سر بگذارد و در سکوت به آرامش برسد.
ترس از "بدنام" شدن
باندانا باگدی، که به یک فرقۀ "پست" (نظام اجتماعی هند کاستی یا فرقهای است، و مردم این کشور برخی از این فرقهها را پست میدانند) تعلق دارد و همسر زارعی بدون زمین است، میگوید که او نیز در همان روستا مورد آزار قرار گرفته است.
او میگوید: "من ممکن بود مورد تجاوز قرار بگیرم، اما فرار کردم."
باندانا باگدی
وقتی که به همراه شوهر و برادرانش برای مواجهه با متهم رفتند، با مقاومت و روستاییها مواجه شدند و بازگردانده شدند.
او میگوید: "آنها گفتند که من زن بدی هستم که دنبال یک مرد خوب افتادهام." در جوامع روستایی سنتیای، همچون اینجا، انداختن تقصیر به گردن قربانی امری معمول است.
مهاجم قویتر است
در روستای دورافتادۀ کلای، گولچرا بیوای شصت ساله، احساس بیپناهی میکند. کوچکترین دختر او، آجیدا خاتونِ 19 ساله، یک روز عصر که از محلی خلوت عبور میکرد، مردی سعی کرد و او را به گوشهای بکشاند. آجیدا فرار کرد و خود را نجات داد.
او میگوید: "رفتن نزد پلیس، مشکلات بسیاری برای یک پیرزن بیسواد و فقیر دارد." او میتوانست به شورای روستا هم مراجعه کند، اما رفتن به آنجا دختر را "بدنام" میکرد.
خانم بیوا میگوید: "آبرو تنها چیزی است که ما داریم. بدون آبرو نمیتوانیم در چنین روستاهایی زندگی کنیم."
گولچرا بیوا
مقداری از تردیدهای او به این موضوع برمیگردد که مهاجم فردی است که وضعیت مالی خوبی دارد، و از این رو او خود را در برابرش ناتوان میداند. رفتن مردان به خاورمیانه برای انجام کارهای یدی، باعث شده جریانی از پول به اینجا سرازیر شود که مولفههای قدرت در این نواحی را تغییر داده است.
راجیب لوچان روی، وکیلی در این ناحیه که در چند پروندۀ تجاوز در کنار قربانیان بوده است، میگوید که "پول جدید" باعث گستاخی شده است.
او میگوید: "گرایشی پدید آمده که رفتار بد را با پول و قدرت توجیه کنند."
او میگوید انگار به عقب بازگشتهایم، به زمانی که "اربابان زمیندار ارادۀ خود را به زنان متعلق به طبقات ضعیفتر اقتصادی تحمیل میکردند."
اغلب، سر و ته چنین پروندههایی در خفا به پول هم میآید و هرگز به در بایگانی پلیس ثبت نمیشوند.
آبروی روستا
همانند آبروی فردی، آبروی روستا هم دلیلی برای گزارش نکردن تجاوزها است. روستاها در اینجا از طریق ازدواج و خویشاوندی با هم مرتبطند.
اگر شکایتی طرح شود، اعتبار کل روستا ممکن است به خطر بیافتد.
این موضوع، فشاری از سوی جامعه ایجاد میکند تا روی ماجرا سرپوش گذاشته شود. اگر در مورد تجاوز سکوت شود، جنجالی علنی پدید نخواهد آمد و آرامش حفظ خواهد شد.
آیا پلیس تحت فشار سیاسی است؟
پروندۀ همسر باپی داس، یک پروندۀ آزاردهنده است. پلیس این پرونده را به عنوان پروندهای از یک رابطۀ جنسی مرضی الطرفین که به قتل ختم شده است، ثبت کرده است.
اما گزارش پزشکی قانونی با این ادعا تناقض داشت، و نشان میداد که این جنایت موردی از رابطۀ جنسی اجباری بوده است. باپی داس در حال حاضر شکایتی را در کمیسیون حقوق بشر در دهلی و کلکته طرح کرده و به دنبال اجرای عدالت است.
گروه حقوق بشر و شهروندی محلیای که در طرح شکایتهای به آقای داس در طرح شکایتها کمک کرده است، معتقد است که پلیس تحت فشار سیاسی قرار دارد تا شمار پروندههای تجاوز کمتری را گزارش کند.
زنان هند جایگاه خود را در کف سلسله مراتب اجتماعی میدانند
به گزارش فرادید به نقل از بیبیسی، سودیتی ناسکار، نویسنده، خود را به اینجا رسانده تا از زندگی روزمرۀ زنان این ناحیه بیشتر بداند و دریافته است که بسیاری از زنان تجاوز و خشونت جنسی علیه خود را گزارش نمیکنند.
او در اینجا چرایی این مسئله را توضیح میدهد که چرا با این که بنگال غربی رتبۀ سوم را از نظر جرائم در هند دارد، این زنان ساکت میمانند.
دختر باید شوهر کند
ماجرایی در روستا شنیدم، از دختر نوجوانی که چهار سال پیش مورد تجاوز قرار گرفته بود. او وقتی که برای دستشویی در فضای باز رفته بود (امری که در روستاهای هند به علت نبود امکانات بهداشتی مرسوم است) مورد حمله قرار گرفت.
والدین او با وجود اینکه متجاوز را میشناختند، شکایتی طرح نکردند. بسیاری از روستاییها به من گفتند که آن مرد متهم به یک تجاوز دیگر در روستا هم بوده است.
یکی از خویشاوندان قربانی گفت: "این دختر چند سال دیگر باید شوهر کند."
اگر مسئلۀ تجاوز به او علنی شود، یافتن شوهر مناسب برایش دشوار خواهد بود. بکارت یک شرط اساسی برای ازدواج در چنین جوامع روستاییای است.
دختر و پدر و مادرش، که نمیخواهند اسمی از ایشان ببرم، آرامش خود را در ناشناس ماندن و همدردی اقوام و دوستان یافتهاند.
حتی با وجود حمایتهای اقوام و دوستان، آنها قادر نبودهاند که متجاوز را به محکمه بکشانند. ظاهراً، بردن متهم به پیشگاه عدالت، به معنی علنی شدن موضوع است.
رنج ناشی از این موضوع، ارزشش را ندارد. دختر که در حال حاضر در کالج مشغول به تحصیل است، میخواهد این ماجرا را پشت سر بگذارد و در سکوت به آرامش برسد.
ترس از "بدنام" شدن
باندانا باگدی، که به یک فرقۀ "پست" (نظام اجتماعی هند کاستی یا فرقهای است، و مردم این کشور برخی از این فرقهها را پست میدانند) تعلق دارد و همسر زارعی بدون زمین است، میگوید که او نیز در همان روستا مورد آزار قرار گرفته است.
او میگوید: "من ممکن بود مورد تجاوز قرار بگیرم، اما فرار کردم."
باندانا باگدی
وقتی که به همراه شوهر و برادرانش برای مواجهه با متهم رفتند، با مقاومت و روستاییها مواجه شدند و بازگردانده شدند.
او میگوید: "آنها گفتند که من زن بدی هستم که دنبال یک مرد خوب افتادهام." در جوامع روستایی سنتیای، همچون اینجا، انداختن تقصیر به گردن قربانی امری معمول است.
مهاجم قویتر است
در روستای دورافتادۀ کلای، گولچرا بیوای شصت ساله، احساس بیپناهی میکند. کوچکترین دختر او، آجیدا خاتونِ 19 ساله، یک روز عصر که از محلی خلوت عبور میکرد، مردی سعی کرد و او را به گوشهای بکشاند. آجیدا فرار کرد و خود را نجات داد.
او میگوید: "رفتن نزد پلیس، مشکلات بسیاری برای یک پیرزن بیسواد و فقیر دارد." او میتوانست به شورای روستا هم مراجعه کند، اما رفتن به آنجا دختر را "بدنام" میکرد.
خانم بیوا میگوید: "آبرو تنها چیزی است که ما داریم. بدون آبرو نمیتوانیم در چنین روستاهایی زندگی کنیم."
گولچرا بیوا
مقداری از تردیدهای او به این موضوع برمیگردد که مهاجم فردی است که وضعیت مالی خوبی دارد، و از این رو او خود را در برابرش ناتوان میداند. رفتن مردان به خاورمیانه برای انجام کارهای یدی، باعث شده جریانی از پول به اینجا سرازیر شود که مولفههای قدرت در این نواحی را تغییر داده است.
راجیب لوچان روی، وکیلی در این ناحیه که در چند پروندۀ تجاوز در کنار قربانیان بوده است، میگوید که "پول جدید" باعث گستاخی شده است.
او میگوید: "گرایشی پدید آمده که رفتار بد را با پول و قدرت توجیه کنند."
او میگوید انگار به عقب بازگشتهایم، به زمانی که "اربابان زمیندار ارادۀ خود را به زنان متعلق به طبقات ضعیفتر اقتصادی تحمیل میکردند."
اغلب، سر و ته چنین پروندههایی در خفا به پول هم میآید و هرگز به در بایگانی پلیس ثبت نمیشوند.
آبروی روستا
همانند آبروی فردی، آبروی روستا هم دلیلی برای گزارش نکردن تجاوزها است. روستاها در اینجا از طریق ازدواج و خویشاوندی با هم مرتبطند.
اگر شکایتی طرح شود، اعتبار کل روستا ممکن است به خطر بیافتد.
این موضوع، فشاری از سوی جامعه ایجاد میکند تا روی ماجرا سرپوش گذاشته شود. اگر در مورد تجاوز سکوت شود، جنجالی علنی پدید نخواهد آمد و آرامش حفظ خواهد شد.
آیا پلیس تحت فشار سیاسی است؟
پروندۀ همسر باپی داس، یک پروندۀ آزاردهنده است. پلیس این پرونده را به عنوان پروندهای از یک رابطۀ جنسی مرضی الطرفین که به قتل ختم شده است، ثبت کرده است.
اما گزارش پزشکی قانونی با این ادعا تناقض داشت، و نشان میداد که این جنایت موردی از رابطۀ جنسی اجباری بوده است. باپی داس در حال حاضر شکایتی را در کمیسیون حقوق بشر در دهلی و کلکته طرح کرده و به دنبال اجرای عدالت است.
گروه حقوق بشر و شهروندی محلیای که در طرح شکایتهای به آقای داس در طرح شکایتها کمک کرده است، معتقد است که پلیس تحت فشار سیاسی قرار دارد تا شمار پروندههای تجاوز کمتری را گزارش کند.
زنان هند جایگاه خود را در کف سلسله مراتب اجتماعی میدانند
۰