اشتباه است که دنبال چهره بروند
سالنهای خصوصی میخواهند برای خود تولید درآمد کنند و این است که دنبال تئاترهایی هستند که بتوانند خوب مخاطب را جذب کنند و متأسفانه از تئاترهایی که خودشان روی پایشان میایستند استفاده نمیکنند و دنبال کسانی میروند که همین جریانهای خیلی معمولی را که فقط در آن صرفا چهره باشد، مورد توجهشان است. اینها تماشاگران موقتی هستند و نه مخاطب تئاتر که فقط تالارها را پر میکنند و هدفشان دنبالکردن تئاتر نیست.
چهارمین دوره «جشنواره میکرولیو» از پاییز امسال از سوی گروه تئاتر لیو با همکاری مؤسسه فرهنگی، هنری نوروز هنر برگزار شده است. به نظر محمدحسن معجونی، سرپرست گروه لیو و یکی از هنرمندانی که خودش نیز در زمینه میکروتئاتر فعالیت کرده است، آنچه در شیوه اجرائی میکروتئاتر تابهحال وجود داشته، یک: روایت داستان است. این شیوه تا به امروز بیشتر بر پایه ادبیات داستانی بوده تا کنش دراماتیک روی صحنه. دو: این تئاتر مانند تئاتر کاغذی/ اسباببازی درون جعبه اتفاق میافتد با این تفاوت که بازیگر یا بازیدهنده به معنای تعریفشده حضور ندارد.
آنچه حس میشود، حضور راوی یا صدای وی است و صحنهها طبق روند داستان چیده شده و شکل میگیرند. البته قطعا این یک قانونِ نوشتهشده نیست... . سه: صحنه و جعبه کوچک نمایش برای تماشاگران، روی پرده به نمایش درمیآید. (پروجکت میشود). با معجونی، سرپرست گروه لیو و از برگزارکنندگان جشنواره میکرولیو، گپ زدهایم.
در ابتدا از جشنواره میکرولیو بگویید که این جشنواره از چه تاریخی و برای چه هدفی شکل گرفت؟
درواقع دقیقا سال آن خاطرم نیست، اما فکر میکنم هفت، هشت سال پیش دور اول آن در فرهنگسرای ارسباران بود که ما این فستیوال را شروع کردیم. آن را با تولید کارهایی با همین عنوان و فرمت؛ یعنی میکرولیو شروع کردیم و درواقع از همان ابتدا هم این جشنواره روحیه پژوهشی داشت؛ برای اینکه حیطه را مشخص کنیم و اثر تولید شود و درواقع آن را معرفی کنیم. به این منظور جشنواره در آن سال برگزار شد و بعد با فاصله و وقفهای که اتفاق افتاد، بهاصطلاح نتوانستیم با ارسباران کار کنیم و مجددا با وقفهای چهارساله این فستیوال را از سال ٩٤ دوباره شروع کردیم.
چرا این جشنواره در تماشاخانهای خصوصی اجرا میشود؟ تماشاخانههای دولتی برای برگزاری آن رغبتی ندارند؟
نه، این فستیوال درواقع یک فستیوال خصوصی است و شکی در آن نیست، چون اصلا کسی از آن حمایت نمیکند، به این خاطر که خودمان ضرورتش را حس کردیم و با علاقهای که داریم دنبالش را گرفتیم و خودمان هم حمایتش میکنیم و سرمایه میگذاریم؛ کسی بهعنوان اسپانسر پشت این قضیه نیست، اما ترجیح ما هم این است که در تماشاخانهای خصوصی این جشنواره را برگزار کنیم، اما تماشاخانههایی که رویکرد پژوهشی و فرهنگی دارند.
تنها جایی که چنین اتفاقی میتوانست در آن بیفتد، سالنی بود به نام موج نو که چنین رویکردی داشت. درواقع آنجا را بعد از ارسباران انتخاب کردیم، اما متأسفانه آنجا هم تعطیل شد. من تصور میکنم در تماشاخانههای خصوصی دیگر شاید بهسختی این پروژه دوام بیاورد، چون شاید خیلی بازدهی مالی ندارد و تماشاخانهها متأسفانه درگیر همین درآمدزایی و اینطور چیزها شدهاند.
انتخاب ما باید جایی باشد که بتوانند با ما همکاری کنند. گاهی اوقات شده است که حتی جایی دولتی مانند تئاتر شهر این پروژه را زمانی که ما دو سال پیش معرفی میکردیم، حمایت کردند.
آنجا یک رپرتوار هم از این کارهای میکرولیو اجرا کردیم و برای اینکه بهتر بتواند معرفی شود سمینار هم گذاشتیم، اما چون نیاز به یک جای ثابت دارد که در وهله اول بتوانند زمانهای مشخصی را به ما بدهند؛ چون معمولا به دلیل بودن اجراهای دائمی که در آن سالنهای حرفهای هست، زمان مشخصی نمیتوانند به ما بدهند و اکثرا درگیر همین اجراهای حرفهای خود هستند. مگر اینکه سالنی بخواهد خودش را معرفی کند یا دغدغه این کارها را داشته باشد، از این منظر ما با اینها مشارکت میکنیم.
یکی از مهمترین وظایف دولت در حوزه تئاتر حمایت از جوانان و نوجوانان است، اما متأسفانه این اتفاق نمیافتد. نظر شما در این مورد چیست؟
اینکه شعار میدهیم که از جوانان باید حمایت شود یک مبحث است و اینکه حمایت میکنیم یک مبحث دیگر است که به عقیده من این اتفاق زیاد نمیافتد. این حمایت در جاهایی مانند تئاتر دانشگاهی اتفاق میافتد، در جاهای دیگر وجود ندارد، چون اساسا تماشاخانههای خصوصی درگیر این هستند که بهاصطلاح برای خود درآمدزایی کنند و به همین خاطر هم جوانان معمولا چهرههای شناختهشدهای برای این کار نیستند و بهخاطر همین هم حمایت نمیکنند.
دولت هم که اصلا زیاد علاقهای ندارد؛ در شعار از جوانان حمایت میکنند، اما در عمل معمولا این اتفاق نمیافتد.
راجع به توجه به جوانان در دنیای امروز شما چه میدانید؟
ببینید جوانان نیروهای جدید و تازه هستند و این نیروی جدید درعینحال به نظرم حرف زمانه خود را خوب درک میکند. این است که باید بتواند چهره امروز ما را تغییر دهد. جوان باید این کار را بکند، چون کسانی که زمانی خود جوان بودند، دنبال یک چیزی بودند و به یک چیزی رسیدند، اصرار دارند که همان را ادامه دهند. جوان یک صدای تازه است بر نیاز امروز ما. مهم است و درواقع اوست که خیلی چیزها و آینده را تغییر میدهد.
به نظر میرسد آثار نمایشیای که جوانان امروزه به صحنه میبرند به علت نبودن چهرهها، سالنها خالی هستند. به نظر شما این جوانان را دلسرد نمیکند؟
اصلا جوان اشتباه میکند که سراغ چهره برود، به این خاطر که آن تئاتر دیگر تئاتر نیست؛ تئاتری است که میخواهد یکسری آدم را آنجا بکشاند. این عمل باعث فقدان تئاتر آماتور میشود، چون تئاتر آماتور جایی است که آدمها تجربیات خود برایشان مهم میشود، نهاینکه تعداد زیادی آدم را بتوانند به آنجا بکشانند.
متأسفانه این نگاه جذب تماشاگر وجود ندارد و این در حالی است که جایی باید بتواند از تئاتر آماتور و تجربی حمایت کند. از زمانی هم که تئاتر خصوصی شد، خوشبختانه دولت اصلا حمایت خود را از همهجا برداشته است و فقط دلش میخواهد فستیوالهای مناسبتی برگزار کند، همین...
شما در حرفهایتان گفتید که نباید در تئاترهای آماتوری چهرهها حضور داشته باشند و متأسفانه امروزه این قضیه در تئاتر ما زیاد شده است. شما این را چطور میبینید؟ به نظرتان باعث گیشهایشدن تئاتر نمیشود؟
شده است و همین الان هم همین است. به خاطر اینکه سالنهای خصوصی میخواهند برای خود تولید درآمد کنند و این است که دنبال تئاترهایی هستند که بتوانند خوب مخاطب را جذب کنند و متأسفانه از تئاترهایی که خودشان روی پایشان میایستند استفاده نمیکنند و دنبال کسانی میروند که همین جریانهای خیلی معمولی را که فقط در آن صرفا چهره باشد، مورد توجهشان است.
شما فکر نمیکنید که مخاطب امروزه کمیت را بر کیفیت ترجیح میدهد؟
خب همین هم هست. این مخاطب که میآید مخاطب ثابت ما نیست. درواقع میتوانم بگویم که اصلا مخاطب تئاتر نیست؛ اینها تماشاگران موقتی هستند و نه مخاطب تئاتر که فقط تالارها را پر میکنند و هدفشان دنبالکردن تئاتر نیست.