شغلی انتخاب کنید که دیگران آن را نمیخواهند!
براساس پژوهشها و تجربیات مختلف، مشخص شده است که عملکرد گذشته صنایع و شرکتها لزوما نشانگر احتمال موفقیت آنها در آینده نیست. بازارها به قدری تلاطم پیدا کردهاند که بسیاری از شرکتهای قدیمی در صورت انطباق ندادن خود با شرایط جدید، از بین میروند. اما مساله آنجا است که جویندگان شغل، جذب صنایع «داغ» بازار میشوند.
کد خبر :
۵۱۰۱۳
بازدید :
۱۵۲۴
مهدی نکوئی | اگر در جنگِ سگی هستی، گربه شو!: در سه هفته گذشته و در همین ستون چهارشنبهها به این موضوع اشاره شد که حتی در صنایع اشباع شده و پر از رقیب هم میتوان موفق بود. کافی است که تمایزی واقعی بین خود و سایر شرکتها ایجاد و به مسائلی توجه کرد که دیگران از آنها غافلند.
حتی گاهی نیاز است که اصول پذیرفتهشده بازار مانند فروش جوراب در بستههای دو لنگهای را زیر سوال برد. اما به این مسائل از منظر دیگری هم میتوان نگریست: وضعیت اشتغال و کاریابی. اگر شما به دنبال شغل باشید، تلاش میکنید در چه صنعت و چه شرکتهایی مشغول بهکار شوید؟
براساس پژوهشها و تجربیات مختلف، مشخص شده است که عملکرد گذشته صنایع و شرکتها لزوما نشانگر احتمال موفقیت آنها در آینده نیست. بازارها به قدری تلاطم پیدا کردهاند که بسیاری از شرکتهای قدیمی در صورت انطباق ندادن خود با شرایط جدید، از بین میروند. اما مساله آنجا است که جویندگان شغل، جذب صنایع «داغ» بازار میشوند. تقریبا هر کسی به دنبال اشتغال در صنعت و شرکتی است که هماکنون اوضاع مساعدی دارد و به اصطلاح، بازارش داغ است.
در چنین شرایطی، یکی از فعالان اقتصادی بازار آمریکا به موضوع جالبی توجه کرد. مارک اندریسن اعتقاد دارد که «فارغالتحصیلان دورههای مدیریت کسبوکار (MBA) شاخص متضادی از احتمال موفقیت یک صنعت است: اگر بسیاری از آنها به سمت اشتغال در بانکهای سرمایهگذاری بروند، شاهد یک بحران مالی خواهیم بود. اگر آنها به سمت فناوریهای نوین بروند، به معنای آن است که بهزودی یک حباب قیمتی را مشاهده خواهیم کرد.»
سخن اندریسن از سوی افراد دیگری هم تکرار شده است. البته او اشتغال در بین فارغالتحصیلان مدیریت کسبوکار را به این دلیل معیار پیشبینی آینده قرار میدهد که فارغالتحصیلان این رشته میتوانند در صنایع و بازارهای متفاوتی مشغول بهکار شوند و محدودیتهای بسیاری از رشتههای تحصیلی دیگر را در زمان انتخاب ندارند.
در هر صورت، از دیگر کسانی که به موضوع اشتغال و بحرانهای مالی احتمالی توجه داشت، مایکل لویس بود. او در سال ۱۹۸۹ و در کتاب خاطراتش (با نام پوکر دروغگو) از دوران حضور در والاستریت از یکی از آموختههای خود سخن گفت: «اولین چیزی که در بازار و تجارت یاد میگیرید، این است که اگر تعداد زیادی از افراد به دنبال یک محصول خاص، سهام، اوراق قرضه یا شغل باشند، بهزودی آن محصول یا شغل، قیمتی بیش از ارزش واقعیاش پیدا خواهد کرد.»
این استدلالها اشاره به دوران افول و رونق پیاپی هر بازار دارد. طبیعی است که صنایع مختلف پس از آنکه فارغالتحصیلان مدیریت کسبوکار فراوانی را با حقوقهای بسیار بالا استخدام کردند، در نهایت مجبور میشوند تا دست به اصلاح وضعیت زده و یک تعدیل شغلی گسترده را شروع کنند.
البته پژوهشهای معتبر و موثقی به این موضوع نپرداختهاند که واقعا چه میزان بین استخدام فارغالتحصیلان مدیریت کسبوکار در یک صنعت و احتمال شکست آن ارتباط وجود دارد. با این حال، واضح است که بسیاری از فارغالتحصیلان ترجیح میدهند به سمت صنایعی بروند که عملکرد کنونی آنها بسیار عالی است. در دورانی که من مسوولیت استخدام یا آموزش فارغالتحصیلان دانشگاهی را برعهده داشتهام صنایع مختلفی بودهاند که دوران جذابیت فراوان یا از چشم افتادن را از سر گذراندهاند.
در برخی سالها، بانکهای سرمایهگذاری جذابترین شغل برای فارغالتحصیلان مدیریت کسبوکار بوده است و در سایر سالها حوزههای مشاوره، فناوری، کالاهای لوکس یا حتی خدمات بهداشتی و درمانی مورد علاقه جویندگان شغل بوده است.
اما همانطور که بیان شد، کسانی که به دنبال شغل هستند، باید بدانند که به احتمال زیاد، دوران «بازارهای داغ» بهزودی سپری خواهد شد. آنها باید چشم خود را از یک صنعت خاص بردارند. این صنعت نیست که ضامن موفقیت و امنیت شغلی میشود؛ بلکه عملکرد شرکتهای خاص و متمایز هر صنعت است که عملکرد مالی عالی و امنیت شغلی را به ارمغان میآورد.
جویندگان شغلی باید استعاره «گربه در جنگ سگها» را در نظر داشته باشند.
آنها در هر صنعتی باید به دنبال شرکتهایی بگردند که مانند گربهای در میان سگها با تمام شرکتهای صنعت تفاوت دارد و استراتژیهای بسیار متفاوتی را در فعالیتهای خود در پیش میگیرد. از طرفی، وقتی که اکثر جویندگان شغل، جذب صنایع خاصی میشوند، بهترین قمار برای شما آن خواهد بود که مسیر متفاوتی را انتخاب کنید. وارد صنعت دیگری شوید و به دنبال شرکتهایی در آن صنعت بگردید که استراتژیهای فعالیت متفاوتی در پیش گرفتهاند.
در چنین شرایطی، به هیچ وجه نیاز نیست تا به عملکرد کنونی آن صنعت توجه داشته باشید. ملاحظات شما تنها باید روی سه موضوع متمرکز باشد:
• کسبوکاری که به آن علاقه دارید و میخواهید در آن یاد گرفته و پیشرفت کنید؛
• یک تیم مدیریتی که به آنها اعتماد و باور دارید؛
• و در نهایت، فرصتی که بتوانید در آن نوآوری کرده و تمایزی معنادار در محصولات و خدمات ایجاد کنید.
مجموع سه ملاحظه فوق، منجر به آن میشود که در شرکتی مشغول به فعالیت شوید که مدیران شرکت، آیندهنگر و روشنبین بوده و دنبال ایجاد تغییر در بنیانهای پذیرفتهشده بازار هستند؛ ضمن آنکه خود شما هم با علاقه و فرصتهایی که در اختیار دارید، این متمایزسازی و تغییر بنیانهای غیرسودآور را تسریع میبخشید.
۰