چرا این همه بیسواد داریم؟
ارزشها و هنجارهایی مانع سوادآموزی میشوند؛ مانند اینکه دختران نباید درس بخوانند و باید در سن کم ازدواج کنند یا مانند موردی که در منطقهای دورافتاده دیدم که یک نفر به من گفت: «بچه من برود چغندر از زمین بیرون بیاورد، بهتر از این است که به مدرسه برود».
کد خبر :
۵۴۳۵۸
بازدید :
۱۸۶۶
امانالله قراییمقدم | بهتازگی رئیس سازمان نهضت سوادآموزی در گفتوگو با ایسنا از وجود ۱۱ میلیون کمسواد و هشتمیلیونو ۸۰۰ هزار بیسواد مطلق در کشور خبر داده است. از ابتدای انقلاب قرار بود که نهضت سوادآموزی، بیسوادی را ریشهکن کند؛ بیسوادیای که طبق آمارهای قبل از انقلاب حدود ٣٠٠ هزار نفر را در بر میگرفت.
خود من هم در این کار نقش داشتم و ازجمله در امر تدریس و تعدادی از پایاننامههای لیسانس مرتبط همکاری میکردم.
متأسفانه آنچه قرار بود اتفاق بیفتد، اتفاق نیفتاد. دراینباره بهانههایی مطرح میشود، از قبیل: اینکه جمعیت نیز از آن زمان زیاد شده است؛ اما واقعیت این است که به موازات آن، نیروها هم افزایش یافتهاند؛ بنابراین به نظر من کمکاری صورت گرفته است.
برنامهریزیها در این زمینه مبتنی بر واقعیت نبوده است؛ این در حالی است که همین آمار ٢٠ میلیون کمسواد و بیسواد فقط در حد خواندن و نوشتن مطرح شده است؛ چون تعریف سازمان ملل از فرد باسواد این است که بتواند بخواند و بنویسد. دو عامل مؤثر دراینباره یکی خود نهضت سوادآموزی است و دیگری مردم؛ یعنی دو عامل در میان است؛ یکی عامل سازمانی و دیگری عامل فرهنگی.
تجربه نشان میدهد که عدهای از مردم به دلیل مشغله کاری، زیادشدن فقر یا اینکه افراد نمیتوانند مایحتاج خود را تأمین کنند، اجازه نمیدهند فرزندانشان تحصیل کنند.
از سوی دیگر، ارزشها و هنجارهایی مانع سوادآموزی میشوند؛ مانند اینکه دختران نباید درس بخوانند و باید در سن کم ازدواج کنند یا مانند موردی که در منطقهای دورافتاده دیدم که یک نفر به من گفت:: «بچه من برود چغندر از زمین بیرون بیاورد، بهتر از این است که به مدرسه برود».
ارزشها و هنجارهایی که بر مناطقی حاکم است، سبب میشود که عدهای معتقد باشند درسخواندن بچهها را از راه بهدر میکند و گمراه میکند و باعث میشود که دیگر حرفشنوی نداشته باشند.
بچههای بیسرپرست و تکسرپرست نیز که نبودن یکی از والدین یا هر دو امکان درسخواندن را از آنان میگیرد، موارد دیگری هستند که میتوان در این مقوله جای داد. در مجموع، دو عامل سازمانی و فرهنگی است که موجب میشود تا هر سال بر میزان بیسوادها افزوده بشود.
برای رفع این مشکل از یک سو باید عامل سازمانی تقویت شود و رسانه و رادیو و تلویزیون باید مقداری در این زمینه کوشش کنند تا فرهنگ سوادآموزی را جا بیندازند و مقداری باید به خانوادههایی که واقعا مشکلات و معضلات اقتصادی دارند، بهویژه در روستاها و حاشیه شهرها و عشایر کوچنشین کمک مادی شود تا بتوانند امکانات درسخواندن فرزندان خود را فراهم کنند.
همچنین باید برای زنانی که تحصیل نکردهاند، امکانات درسخواندن فراهم شود. غیرازاین راهی نیست. بعد از انقلاب امید داشتیم که بیسوادی با فرمان امام برطرف بشود؛ اما متأسفانه رقم بیسوادی که این روزها اعلام میشود، عدد اندکی نیست و به نظر من در جامعهای که ادعای وجود چهار میلیون دانشجو و دانشگاههای متعدد را دارد، مایه سرشکستگی است.
۰