وقتی از آمریکا می‌گوییم، از چه می‌گوییم؟

وقتی از آمریکا می‌گوییم، از چه می‌گوییم؟

آیا مردم شرق، مردم ایران، متوجه این نبرد و تناقضی که همین امروز هم یکی از شدیدترین تناقضات موجود دنیاست و بسیاری تناقضات دیگر را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد، هستند؟ آیا وقتی راجع به آمریکا و آمریکایی صحبت می‌کنند، می‌دانند راجع به کدام آمریکا مشخصا سخن می‌گویند؟ آیا متوجه هستند که ما مردم گوناگونی هستیم؟

کد خبر : ۵۶۷۰۹
بازدید : ۱۲۷۱
وقتی از آمریکا می‌گوییم، از چه می‌گوییم؟ بابک زمانی | دو سال پیش در جریان کنگره سالانه آکادمی مغز و اعصاب آمریکا در واشنگتن، به همراه دو همکار ایرانی که با هم از ایران رفته بودیم، یک شب به صرف شام، میهمان زوج پزشک متخصص و سالخورده آمریکایی در منزل‌شان بودیم.
به‌زودی معلوم شد این دو اگرچه تنها یک سفر کوتاه در جوانی به شرق شامل هند و ایران داشته‌اند؛ اما به‌شدت به شرق و به‌ویژه به ایران علاقه‌مند هستند و اخبار آن را دنبال می‌کنند. وقتی که شام لذیذ آمریکایی دست‌پخت خانم دکتر بازنشسته را می‌خوردیم، با انگلیسی فصیح و شمرده‌ای (که ما هم بتوانیم خوب بفهمیم) وارد صحبت شدند.
مختصری از اوضاع پزشکی و کاروبار ما پرسیدند و بیشتر درباره خودشان و آمریکا صحبت کردند. درباره تضاد و مبارزه دیرین موجود در این کشور گفتند و سلایق مختلفی که در میان گروه‌های مردم وجود دارد. تفاوت‌هایی که حتی ایالات مختلف را هم به رنگ‌های مختلف درآورده است.
از تضاد میان نوعی روحیه پرخاشگری و سلطه‌طلبی (که حتی نمی‌تواند فروش آزاد اسلحه گرم را محدود کند) با نوعی برابری‌طلبی و مسالمت‌جویی که شمال و جنوب، سفید و سیاه را یکسان می‌بیند و می‌کوشد خود را به آخرین تعابیر آزادی انسان پایبند نشان دهد، صحبت می‌کردند.
تاریخ آمریکا را تاریخ مبارزه میان این دو طرز تفکر می‌دانستند و با نوعی افتخار می‌گفتند که ما در جنگ‌های داخلی شمال و جنوب بیش از هر جنگ دیگری آمریکایی کشتیم تا از برابری سیاه و سفید در تمام کشور دفاع کنیم. می‌گفتند که آزادی ما روی خون ده‌ها هزار آمریکایی استوار است؛ اما این نبرد همچنان به اشکالی ظریف‌تر ادامه دارد و هر روز به شکلی جدید پوست می‌ا ندازد.
نبردی که به خودی خود دارای ارزش‌های والایی است و با تمام نمادهایش باعث افتخار آنهاست و به گمان آن دو طبیب سالخورده از ۲۰۰ سال پیش با تمام فرازونشیبش رو به سوی نیکی داشته و به قول معروف «هر شری، خیری بالاتر زاییده است». در نهایت تنها در اشتیاق جواب یک سؤال آتشین می‌سوختند!
آیا مردم شرق، مردم ایران، متوجه این نبرد و تناقضی که همین امروز هم یکی از شدیدترین تناقضات موجود دنیاست و بسیاری تناقضات دیگر را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد، هستند؟ آیا وقتی راجع به آمریکا و آمریکایی صحبت می‌کنند، می‌دانند راجع به کدام آمریکا مشخصا سخن می‌گویند؟ آیا متوجه هستند که ما مردم گوناگونی هستیم؟

سال قبل وقتی به دلیل «مشکلاتِ ترامپی» دیگر نتوانستم در کنگره بعدی آکادمی نورولوژی آمریکا شرکت کنم، به سرعت نامه‌ای با امضای رئیس آکادمی نورولوژی دریافت کردم که شخصا از من به خاطر مشکلات ایجادشده عذر می‌خواست و من آن لحظه به یاد همان تضادی افتادم که پروفسور می‌گفت: هنوز با همان شدت به حیات خود ادامه می‌دهد.
می‌توانستم تصور کنم آن دو طبیب سالخورده با انتخاب‌شدن ترامپ و با حرکات و سکنات او چه بیزاری عمیقی در وجود خود احساس می‌کنند و حالا هم می‌توانم احساس بیزاری و نفرت میلیون‌ها آمریکایی را از رفتار وحشیانه مردی که با روحی به آشفتگی موهایش زیر تعهدات امضاشده کشورش می‌زند، درک کنم.

اما حالا در ذهن من تنها یک سؤال آتشین وجود دارد؛ آیا آن زوج دوست‌داشتنی می‌دانند آنکه پرچم آن کشور، نماد آن مبارزه طولانی‌شان در راه آزادی را در مجلس کشور «ما» به آتش کشید، نیز گونه دیگری از «ما» بود؟ راستی تا چه حد و با چه عمقی آن‎ توده‌های برابری‌خواه و آزادمنش آمریکایی از تفاوت‌های میان ما آگاه هستند؟ آن هم وقتی که گروه‌هایی از ما در خود آمریکا برای آن روح آشفته هورا می‌کشند!
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید