اسطورههای امروزی چه شکلیاند؟
اگر برای ما در دورههای نادری و قاجاری، تنها میراث اسطورهای قابل بازآفرینیمان رستم، سهراب و قهرمانهای دیگر این داستان ادبی بود، امروز تلویزیون، سریالی از قهرمانیهای متنوع، به خصوص در ورزش پیش روی ما قرار میدهد.
کد خبر :
۵۷۲۶۳
بازدید :
۷۸۵
محمد زینالی اُناری | هر کسی در درون یک واقعیت به دنیا میآید. ما معمولا به داستان افسانهگون «رستم» و «شاهنامه فردوسی» مینازیم و احساس میکنیم که برای ما قهرمان آیینی همان رستم است که برخاسته و به جنگ به دیوان و سایر حریفان رفته است. این واقعیت روزگاران پیش و افسانه آن روزگاران است.
شاید بسیاری از قهرمانان سدههای گذشته ما، در جنگاوری و مبارزه، الگویی ذهنی شبیه رستم داشتند، اما فقط به آن صورت شعر نشدهاند. رستم نماینده و نمونه مثالی قهرمانی دیرزمانی است که ما از طریق ادبیات با آن آشنا میشویم.
اما زندگی در جهان معاصر، یک دنیای قهرمانی واقعی جدیدی هم در خود دارد. قهرمانهایی که نه مانند زمان رستم، جهانگشا و پهلوان هستند، قهرمانهایی که حرفه ایشان، ورزش و توانمندی جسمانی و رقابتهایی به قصد شناساندن هویتها است. اسطورهها دیگر آرمانی و ازلی نیستند و این زمینی و شاید در مواجهه با امثال رستم، تا حدی مصنوعی هم مینمایند.
اما زندگی در جهان معاصر، یک دنیای قهرمانی واقعی جدیدی هم در خود دارد. قهرمانهایی که نه مانند زمان رستم، جهانگشا و پهلوان هستند، قهرمانهایی که حرفه ایشان، ورزش و توانمندی جسمانی و رقابتهایی به قصد شناساندن هویتها است. اسطورهها دیگر آرمانی و ازلی نیستند و این زمینی و شاید در مواجهه با امثال رستم، تا حدی مصنوعی هم مینمایند.
اما واقعیت آنها خود را در هندسه زندگی امروزی قرار داده است، زندگیای که برای ما واقعیتر و معنادارتر مینماید. اگر برای ما در دورههای نادری و قاجاری، تنها میراث اسطورهای قابل بازآفرینیمان رستم، سهراب و قهرمانهای دیگر این داستان ادبی بود، امروز تلویزیون، سریالی از قهرمانیهای متنوع، به خصوص در ورزش پیش روی ما قرار میدهد.
«فوتبال»، برای ما ایرانیها، یک دنیای قهرمانی اسطورهای، اما واقعیتر از داستان رستم و سهراب است، از کوچههای خاکی و حیاط مدرسهها تا میدانهای اجارهای شبانهای که برای تفریح و ورزش خود تدارک میبینیم. ما اگرچه امروز باور داریم که کار رستم را نمیتوانیم مشابه وی اجرا کنیم، اما بلدیم که به مانند «دایی»، «آقای گل» جامهای رمضان محله و شهرستان خود شویم.
«فوتبال»، برای ما ایرانیها، یک دنیای قهرمانی اسطورهای، اما واقعیتر از داستان رستم و سهراب است، از کوچههای خاکی و حیاط مدرسهها تا میدانهای اجارهای شبانهای که برای تفریح و ورزش خود تدارک میبینیم. ما اگرچه امروز باور داریم که کار رستم را نمیتوانیم مشابه وی اجرا کنیم، اما بلدیم که به مانند «دایی»، «آقای گل» جامهای رمضان محله و شهرستان خود شویم.
دوران فردوسی و محمود غزنوی تمام شده که در آن قهرمان ازلی یک رویا و زندگی آن آیینه پهلوانیهای مردم بود. اما برای ما چه بسا، همان ورزش پهلوانی که از طرح قدرت، و مرام اخلاقی رستم به یاد داریم، میتواند شعر باشد.
اما ورزشهای قهرمانی مانند فوتبال، والیبال و... که به ویژه به زندگی تیمی روزمره ما شباهت دارد، کنه فهم ما از تجربههای جسمانی و انداموار شخصی و اجتماعی را تشکیل میدهند.
۰