مستند من همچون تو هستم؛ دیوانهای در امتداد راهآهن
ما در دل خود میدانیم که توضیح او بسیار ساده است، اما دیلن، حداقل برای مدتی، به عنوان نمادی از سنت نجیب رمانتیک دوره گردهای هیپی آمریکایی است. هنگامی که او در مورد زنده بودن در لحظه صحبت میکند یا در رابطه با کشف مردم و یا چیزهایی که اگر در جایی ریشه داشت (ساکن میبود) نمیتوانست داشته باشد، مانند فردی سرگردان در رویا به نظر میرسد، و یا دیوانه ولگردی که در دهه ۳۰ در امتداد راه آهن سفر میکند.
کد خبر :
۶۰۳۶۶
بازدید :
۹۱۰
«من همچون تو هستم» (I Am Another You) فیلمی است که تقریبا میتواند برای به نمایش در آمدن در SXSW تصویر و طراحی شده باشد. این دومین مستند ساخته شده توسط «نانفو وانگ» (Nanfu Wang) است - هرچند که این فیلم پیش از اولین کارش، مطالعهی چریکی یک مخالف چینی «گنجشک ولگرد» (Hooligan Sparrow) (۲۰۱۶) - گرفته شده بود و تصویری از بچهای خیابانی است. کودکی خشمگین و "شورشی" که شما همیشه میتوانید مثل اش را در خیابانهای جایی مانند «آستین» (Austin) ببینید، چرا که مجذوب زرق و برق پوچ و پوشالی اش شده است.
وانگ در سخنرانی افتتاحیه یادآوری میکند که زمانی که او در چین زندگی میکرد، یکی از تنها آزادیهای او توانایی اش برای سفر کردن بوده است. هر ساله او جشن تولد خود را با رفتن به جایی که هرگز نبوده است جشن میگرفته.
وانگ در سخنرانی افتتاحیه یادآوری میکند که زمانی که او در چین زندگی میکرد، یکی از تنها آزادیهای او توانایی اش برای سفر کردن بوده است. هر ساله او جشن تولد خود را با رفتن به جایی که هرگز نبوده است جشن میگرفته.
پس از ترک کشور خود در سال ۲۰۱۱ و نقل مکان به نیویورک، او با خرید یک بلیط یک طرفه به فلوریدا، این مراسم را ادامه داد و آنجا بود که به «دیلن اولسن» برخورد، بچه بی خانمان ۲۲ سالهای با موهای بلوند فرفری و خالکوبی فتوژنیک اش که به نظر میرسید نسخهای از قدیسان به روز شده زمان رنسانس است. او با اینکه که مانند یک موعظه گر مسیحی جوان سرگردان و خانه به دوش روزگار میگزراند، شاد و سرمست و هیپی وار زندگی میکند.
وانگ تصمیم میگیرد که فیلمی در مورد او بسازد و تنها راه انجام این کار این است که سبک زندگی شگفت انگیز دیلن را بپذیرد، با او مسافرت میکند و روزهایش را مانند یک خاطره ثبت میکند. از آنجایی که دیلن جوان و جذاب است و نوعی ارامش خاطر عمیق در او موج میزند، او به انجام کاری جز حرکت از محلی به محل دیگر، خوابیدن در پارکها و خوردن غذا از پس ماندهها و مست کردن در هر زمانی که بتواند، به کار دیگری تمایل ندارد، و تمام اینها سوال دیگری را مطرح میکند که وانگ درصدد پاسخ دادن به آن است: چرا او این کار را انجام میدهد؟ آیا او فقط مرتکب یک اشتباه شده است، یا در عرفان بی خانمانی و خانه به دوشی چیز برجستهای وجود دارد؟ ما تکهها و قطعاتی از گذشته اش را میبینیم (او در خارج از «سالت لیک سیتی» رشد کرد و از محافظه کاری مسیحی بیزار بود؛ او از سن ۱۴ تا ۲۰ سالگی معتاد به هروئین بود)، اما او بیشتر در زمان حال زندگی میکند. دیلن با لبخندی هم، چون ستارههای فیلم میگوید: "این سادهترین روش زندگی است که میتوانید تصور کنید. " "من به شما نشان خواهم داد که آزادی چیست"
ما در دل خود میدانیم که توضیح او بسیار ساده است، اما دیلن، حداقل برای مدتی، به عنوان نمادی از سنت نجیب رمانتیک دوره گردهای هیپی آمریکایی است. هنگامی که او در مورد زنده بودن در لحظه صحبت میکند یا در رابطه با کشف مردم و یا چیزهایی که اگر در جایی ریشه داشت (ساکن میبود) نمیتوانست داشته باشد، مانند فردی سرگردان در رویا به نظر میرسد، و یا دیوانه ولگردی که در دهه ۳۰ در امتداد راه آهن سفر میکند.
البته، هیپیها جزو اولین دستهای بودند که برای اولین بار مَنشی خوشایند خلق کردند (در چشم آنها، برای بیداری روح ضروری بود) و تا دهه ۱۹۸۰، هنگامی که ضد فرهنگ تنها یک حافظه درحال فراموشی بود، امواج جدید وپراکندهای از جوانان برای زنده نگه داشتن رویای آن (هیپی گری) وجود داشت. فرقه خود را از جمعی بی اهمیت ساخته اند، و در پارک «میدان تامپکین» در نیویورک، جنگ میان پلیس و مردم بی خانمان در دهه ۶۰ تنها موضوع مهم بود: آیا آنها ولگرد و اوباش اند، یا آنها باقی مانده نجیب زاده گانی اند که حق زندگی در هر کجا که خواستند را دارند؟
به نظر میرسد جوانان از زمانی که کلاس طبقه متوسط پس از جنگ اختراع شده از آن دوری میکنند و دیلن اولسن نیز خود را در نوعی فضای مقدس گونه و افسون وار و نامتجانس غوطه ور میکند، فضایی که ناخواسته فیلم نیز در آن غرق میشود. برای او بارها این امکان وجود دارد که در نقش یکی از پسرهای فیلم "عزیز آمریکایی" ظاهر شود - هیپیهای شلخته و بی بند و بار که در جادهها سرگردان اند بدون آن که توجهی به آنچه ازدست میدهند داشته باشند.
خوشبختانه «من همچون تو هستم» چیزی بیشتر از صرفا همراهی «دیلن» در سفرهایش است. فیلم رمز و رازهایش را مانند یک داستان کارآگاهانه بازگو میکند. «وانگ» مستند سازی با بصیرت، صادق و دوره گرد است با این حال او افکار سختگیرانهای دارد که حاصل زندگی و رشد در چین است، جایی که - همان طور که فیلم گنجشک ولگردبه خوبی نمایش میدهد- روشن شده است، نه فقط دولت بلکه همسایگان شما میتوانند دشمنان شما باشند.
خوشبختانه «من همچون تو هستم» چیزی بیشتر از صرفا همراهی «دیلن» در سفرهایش است. فیلم رمز و رازهایش را مانند یک داستان کارآگاهانه بازگو میکند. «وانگ» مستند سازی با بصیرت، صادق و دوره گرد است با این حال او افکار سختگیرانهای دارد که حاصل زندگی و رشد در چین است، جایی که - همان طور که فیلم گنجشک ولگردبه خوبی نمایش میدهد- روشن شده است، نه فقط دولت بلکه همسایگان شما میتوانند دشمنان شما باشند.
او میخواهد تا با ادیسه دیلن و جاده اش به ناکجا برود، اما حادثهای افشاکننده و کوچک او را منصرف میکند: از طرف یک مغازه دار مهربان به دیلن یک کیسه نان شیرینی داده میشود و دیلن به جای ان که زحمت به همراه بردن ان را به خود بدهد ان را دور میاندازد- چرا که به همراه بردن آن با توانایی او برای درخواست غذای بیشتر منافات دارد. در آن لحظه، وانگ متوجه میشود که او واقعا شرم آور است و چیزی در مورد او غیر قابل اعتماد است؛ بنابراین از او قطع امید میکند.
این زمانی است که فیلم شروع به جالبتر شدن میکند. برای مدتی، وانگ شخصیتی دیگر را ارائه میدهد: یک سرباز پلیس بازنشسته ایالت یوتا که در واحد جنایات جنسی کار میکند. او شخصی سرسخت است تا جایی که به ما در فیلم میبینیم و نیز دوست داریم او را این گونه ببینیم، و سپس وانگ نشان میدهد که او کیست: پدر دیلن. آیا در خانه برخی سوء استفادههای پنهانی وجود داشته؟ دیلن هیچ خواهر و برادر کوچکتری ندارد و ما تصاویری از او به عنوان یک نوجوان بسیار فعال میبینیم. سپس، به طور خلاصه، او به خانه باز میگردد - برای ازدواج مجدد پدرش. پیوندی میانشان وجود دارد، و آنها مانند یک خانواده به نظر میرسند، مخصوصا هنگامی که دیلن و پدر و برادر اش آواز Crash Test Dummies "" (کرش تست دامیز) " مممم مممم مممم مممم " ("پسری بود… که پدر و مادرش اون رو مجبور میکردن بلافاصله بعد از مدرسه به خونه بیاد"). رمز و رازهای دیلن با امید به اینکه خود را بهبود خواهد بخشید درهم میآمیزد.
اما پس از آن ما یاد میگیریم واقعا چه اتفاقی میافتد، و این، پای فیلم را به قلمرو متروک احساس باز میکند. دیلن بیماری روانی دارد؛ ممکن است ما این را قبول داشته باشیم، اما همان قدر که ساده لوحانه به نظر میرسد، او به نظر سالم میرسد. او آن را پنهان میکند - ترس پارانوئید، صداهایی در سرش که او متقاعد شده افرادی هستند که او در خیابان میبیند و با او صحبت میکنند.
با مشاهده «من همچون تو هستم»، طرف مسئول- یکی از طرفین درمانی- پاسخهای مسئولانهای را میپذیرد، مانند: "این شکست سیستم است. او نیاز به دارو دارد. "در واقع، ما میدانیم که دیلن برای ۳۰۰ دلار داروی خود را به فروش میرساند. (او همچنین خود را با الکل درمان میکند)، اما البته، این بخشی از بیماری است؛ و در پایان «من همچون تو هستم»، آنچه که به عنوان مدح آزادی بی پروا آغاز شده بود، تبدیل به یک افشاگری در رابطه با یک روح شکسته، ولی هم چنان بلند پرواز است: داستان زندگیای که در برابر قضاوت آنقدر مقاومت میکند که نمیگزارد در دسته خاصی قرار بگیرد.
منبع: سایت نقد فارسی
مترجم: علی کثیری
۰